خانه / اخلاق و تربیت / کاربرد یادگیری فعال در تربیت اخلاقی و اجتماعی کودک

کاربرد یادگیری فعال در تربیت اخلاقی و اجتماعی کودک

کاربرد یادگیری فعال در تربیت اخلاقی و اجتماعی کودک

نویسنده: نصرت خداپرست

استاد مشاور: سیدرضا مرویان‌حسینی

حلقۀ علمی‌ بلاغ خواهران گروه تبلیغ و تربیت اسلامی

 ۱

چکیده:

مقالۀ حاضر با هدف معرفی روشِ یادگیری فعال، به نقش آن در تربیت اخلاقی و اجتماعیِ کودکان پرداخته است. نویسنده پس از تعریف یادگیری فعال به تبیین مؤلفه‌های اساسی آن؛ شامل خودآگاهی، رفتار اختیاری، انگیزه و نیت، وجدان اخلاقی و خودانگیختگی می‌پردازد و با هدف ارایه بستری جهت درونی‌کردن رفتارهای مبتنی بر یادگیری فعال، به برخی راهکارهای بیرونی از رفتارهای اخلاقی و اجتماعی اشاره می‌کند.

مؤلف سپس به طرح برخی تکنیک‌ها و راهکارهای درونی مبتنی بر یادگیری فعال؛ مانند بازی، طرح پرسش و معمای اخلاقی، اجرای نمایش و فعالیت در گروه می‌پردازد.

 

واژگان کلیدی: یادگیری، یادگیری فعال، تربیت، تربیت اخلاقی، تربیت اجتماعی، دوران کودکی

مقدمه

موضوع یادگیری، جزو ارزشمندترین مباحث روان‌شناسی تربیتی است؛ چرا که پایه و اساس شخصیت انسان‌ها از آن سرچشمه می‌گیرد.

یادگیری، طیف وسیعی از مسایل و موضوعات را دربر می‌گیرد که در میان آنها ارزش‌های اخلاقی و تعاملات اجتماعی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین مسایل است. در اهمیت این موضوع گفته می‌شود که ‌»یادگیری اخلاق همچون یادگیری زبان مادری است که کودک در هر مکانی، اطلاعاتی در این زمینه می‌گیرد؛ مثلاً در مدرسه و کلاس یا خارج از آن، دانش‌آموز به فراگیری مسایل اخلاقی مشغول است. بیشتر معلمان ضمن تدریس موضوعات مختلف، در درجه اول، در موقعیتی هستند که تعلیم اخلاق می‌دهند و تدریس موضوعِ مورد نظر، در درجه دوم اهمیت قرار می‌گیرد.»[۱]

اهمیت پرورش اجتماعی نیز بر کسی پوشیده نیست. باید دانست این کودکی که امروز با دیده حقارت به وی نگریسته شود، عضوی رسمی از ‌اجتماع فردای ماست. ضرورت‌های اجتماعی ایجاب می‌کند که انسان از قوانین و مقررات ارزش‌ها و هنجارهای متکی بر منابع دینی علمی، عقلی و عرفی جامعه، آگاهی کامل داشته باشد تا بهترین تعاملات را برگزیند. دوران کودکی از آن جهت حایز اهمیت است که اساس اجتماعی‌شدنِ افراد در این سنین پایه‌ریزی می‌شود.

وظیفه و کارکرد تربیت این است که در عین پرورش کودک به عنوان عضوی از جامعه فردا، به تربیت انسانی مستقل با شخصیتی متمایز از دیگران بپردازد. این امر زمانی فراهم می‌شود که کودکان را در شرایط و موقعیت‌هایی طبیعی در حل مسایل اجتماعی و اخلاقی قرار دهیم تا با اندیشیدن فعالانه درباره مسایل، خود نظام ارزش‌های خویش را سامان دهند.

این مقاله در پی بررسی نقشی که یادگیری فعال در امر تربیت و پرورش کودکان برعهده دارد است. بر این اساس، قبل از هرچیز به اصل یادگیری تعریف، و در ادامه به تشریح و توضیح یادگیری فعال، و تربیت و انواع آن می‌پردازیم.

یادگیری

یادگیری، فرایندی است که بر اثر تجربه و تمرین، تغییرات تدریجی و نسبتاً پایداری در رفتار فرد به وجود می‌آورد. رفتار نیز با تأکید بر ابعاد درونی و بیرونی آن، عبارت از مجموعه افکار، تمایلات، عادات، اطلاعات و مهارت‌ها و کنش‌های مستمر و مداوم آدمی ‌در تعامل خود و محیط پیرامون وی است. بایستی توجه داشت فرآیند یادگیری، امری است دایمی ‌و نسبت به افراد مختلف فرق می‌کند.[۲]

 

یادگیری فعال

از آنجا که در فرایند یادگیری، شخصیت فرد به‌طور کلی متأثر می‌شود، دست‌اندرکاران تعلیم و تربیت باید همه تلاش خود را در جهت تغییر رفتار فراگیران به عمل آورند. بهترین روش رسیدن به این هدف، این است که اولیا و مربیان و معلمان «به جای آموزش‌های مستقیم و شفاهی ـ‌که صرفاً جنبه بیرونی و ظاهری و دستوری دارد‌ و خیلی زود از بین می‌رود‌ـ‌، به کودک کمک کنند تا خود شخصاً در سازماندهی روانیِ خویش به شکل درونی و فعال و توأم با کشف، به منطق و استدلال برسد.»[۳]

در این نوع یادگیری که به آن «یادگیری فعال» گفته می‌شود، به جای آنکه والدین و مربیان برای اثبات مطلبی همیشه دلیل و برهان و تمثیل بیاورند، با درگیرساختن کودکان با احساسات، افکار، عقاید و تجاربشان به آنها اجازه می‌دهند که خود به دلیل و استدلال مجهز شوند.

تربیت

تربیت، عبارت است از تدابیری که برای به فعلیت رساندن قوا و استعدادهای فرد به عمل می‌آید و فرآیند رشد را تسهیل و تسریع می‌کند.[۴] به قول بزرگی: «با آنکه تخم دانش، فضیلت و پارسایی در طبیعت آدمی ‌است؛ ولی رویاندن آن، کار تربیت است.»[۵]

تربیت، انواع و گونه‌های مختلفی دارد؛ مانند تربیت مذهبی و دینی، تربیت اخلاقی، تربیت ذهنی، تربیت اجتماعی، تربیت عاطفی، تربیت سیاسی و… . این مقاله با توجه به فراگیری حیطه تربیت و زیربنایی‌بودنِ برخی ساحت‌ها و ابعاد آن، تنها به تربیت اخلاقی و تربیت اجتماعی می‌پردازد.

تربیت اخلاقی

مقصود از تربیت اخلاقی، ایجاد آن حالت در روان است که در سایه آن، رفتارها براساس الگوهایی باشند که در تعالیم مکتب اسلام به آن اشاره شده است. «تربیت اخلاقی در تبعیت از آرمان‌ها و مقاصدی است که مذهب بر آنها صحه گذارَد»،[۶] مذهبی که قوانینش بر پایه فطریات و استعدادهای انسانی است. تربیت اخلاقی همچنین بر ایجاد ارزش‌های انسانی در ابعاد احساسی و عاطفی تأکید دارد.

رفتارهای متعددی در حیطه تربیت اخلاقی قرار می‌گیرند؛ مانند «راست‌گویی»،[۷] «ادب بخشندگی»،[۸] «تواضع، شرم، خوش‌رویی و ایثار»،[۹] «امانت، انصاف، عدالت، صرفه‌جویی و قناعت».[۱۰] در این مقاله، ما به سبب وسعت دامنه بحث، تنها به اهم اینها یعنی راست‌گویی، ادب و احترام و قناعت اشاره می‌کنیم.

 

تربیت اجتماعی

تربیت اجتماعی، موظف است فرد را از سویی به عنوان عضوی از جامعه و از سویی دیگر، انسانی مستقل با شخصیتی متمایز و جدای از دیگران بپروراند. این‌طرز فکر، ناشی از ملاحظه خلقت است و تربیت باید زمینه ورود طفل را به زندگی اجتماعی فراهم کند. در سازندگی اجتماعیِ کودک ضروری است، آداب معاشرت، نوع روابطی که لازم است فرد با دیگران برقرار نماید، و مقررات اجتماعی، همکاری و تشریک مساعی، احترام، انسانیت، فهم و پذیرش مسئولیت اجتماعی،[۱۱] «دوستی، هم‌دلی، فداکاری»[۱۲] و «رقابت سالم»[۱۳] به وی آموزش داده شود.

این مقاله، در میان رفتارهای اجتماعی، به سه مقوله همکاری، مسئولیت‌پذیری و شجاعت که نقش کلیدی و حساسی در زندگی اجتماعی دارند، می‌پردازد.

 

دوران کودکی

کودکی(تولد تا دوازده سالگی) خود به سه دوره شیرخوارگی، پیش‌دبستانی و دبستانی تقسیم می‌شود. در دورۀ شیرخوارگی(تولد تا دو سالگی) کودک به تدریج، مستقل می‌شود و می‌تواند خودش غذا بخورد، راه برود و صحبت کند. در دورۀ پیش‌دبستانی(سه تا شش‌سالگی) کودک، بسیار پرتحرک، فعال و کنجکاو است و به بازی‌کردن، علاقه زیادی دارد. کودکان در این دوره، حالت عاطفی و متغیر و ناپایداری دارند و در بین آنان، پرخاشگری، اضطراب، ترس و حسادت شایع است. در سنین شش تا دوازده‌سالگی(دوره دبستانی)، آموزش رسمی‌ کودک آغاز می‌شود. مهم این است که بدانیم کودک در زمینه‌های ذهنی و اجتماعی رشد سریعی دارد.[۱۴]

موضوع محوری این مقاله، بررسی تربیت فعال است و از آنجا که در این نوع تربیت، پیش‌زمینه‌هایی چون عقاید و تجارب کودک، مورد نیاز است تا کودک به کمک آنها به تفکر و استدلال دست پیدا کند؛ بنابراین به دورۀ نخست کودکی(تولد تا دو سالگی) کمتر می‌پردازیم.

 

مؤلفه‌ها و عناصر اساسی یادگیری فعال

یادگیری فعال، به عنوان یکی از مهم‌ترین روش‌های یادگیری موثر و پایدار، دارای مؤلفه‌ها و عناصری؛ شامل خودآگاهی و هوشیاری، رفتار اختیاری، انگیزه و نیت، وجدان اخلاقی، خودانگیختگی رفتاری، حس تکلیف، تدبیر و تأمل، اقدام متناسب به جای اقدام مکانیکی و تمییز نیاز واقعی از کاذب است.

 

  1. خودآگاهی و هوشیاری

یکی از مهم‌ترین وظایف والدین و مربیان، ایجاد زمینه‌ای است که کودک بتواند به درک درستی از خود و توانایی‌هایش برسد. اما قبل از هرچیز، این خود والدین هستند که باید به چنین شناخت و آگاهی دست پیدا کنند! والدین می‌توانند با دقت در گفتار و رفتار فرزندان‌شان و یاری‌گرفتن از مشاورین و روان‌شناسان به این آگاهی دست یابند و پس از آن به کودک کمک کنند تا با درون‌نگری و خودکاوی در وجودش، استعدادهای درونی و کنش‌های باطنی‌اَش را کشف کند. «قضاوتی که کودک دربارۀ خویش می‌کند ممکن است در دو طرفِ افراط و تفریط باشد، به این‌معناکه یا خود را بد و کم‌ارزش پندارد یا اینکه خود را فرد بسیار خوب و شایسته‌ای بداند و این هر دو، مانع سازگاری مطلوب می‌شوند.»[۱۵]

والدین و مربیان باید به کودک کمک کنند تا بفهمد راه موفقیت و به فعلیت‌رساندن توانایی‌هایش از میان مردم و اجتماع می‌گذرد. کودک نباید «پیوندهای وجودی خود با دیگران را نادیده انگارد و امکاناتی را که برای پیشرفت و تکامل در پرتو اجتماع و همکاری وجود دارد، انکار نماید.»[۱۶]

 

  1. رفتار اختیاری

«کودک از اواسط هفت‌سالِ دوم در موقعیتی قرار می‌گیرد که بتواند تصمیم بگیرد و حیات اخلاقی‌اَش، اختیاری و ارزشمند گردد»[۱۷] کودک می‌تواند آزادانه و بی‌آنکه تحت تأثیر ترس یا تمایل شدیدی قرارگرفته باشد، «بین راه‌های مختلف و متعددی که پیش رو دارد، همه را بسنجد و یکی را انتخاب کند.»[۱۸]

«کودک در دورۀ دبستان، توانایی انجام اعمال منطقی را کسب می‌کند و می‌تواند در مورد امکان اعمال مختلف و نتایج حاصله از آنها بیندیشد و نیازی به انجام اعمال از طریق کوشش و خطا ندارد.»[۱۹] برای نمونه او می‌تواند بسنجد پاسخ مثبت به دوستش در کمک او در امتحان ریاضی چه نتایج و عواقبی دارد.

 

  1. انگیزه و نیّت

در سنین پایین‌تر، کودک بیشتر متوجه مسئولیت عینی و جنبۀ مادی رفتار است. کودک بدون توجه به قصد و انگیزه‌هایی که باعث آن عمل گردیده و تنها برحسب میزان و اندازۀ کوچکی یا بزرگی ظاهری امر خلافِ اخلاق، دربارۀ آن به قضاوت می‌نشیند. با رشد سنی (پنج تا دوازده‌سالگی) و پدیدآمدن ساخت‌های جدید شناختی، توجه به جنبه‌های مادی در هر امر کاهش یافته و کودک متوجه جنبۀ واقعی شده و خود درباره خوبی و بدی هرچیز قضاوت می‌کند، به نحوی که توجه کامل خود را به دلایل ظاهری امور از دست می‌دهد و متوجه علل و انگیزه‌های اعمال می‌گردد. این تحول و انعطاف‌پذیری بر اثر تمایزیافتگی خواسته‌های کودک از خواسته‌های دیگران ریشه می‌گیرد که درحقیقت، تحول از «خودمیان‌بینی» به «میان‌واگرایی» است. منظور از خودمیان‌بینی، عدم تمایز بین موقعیت خود و شرایط محیط اطراف است، به‌گونه‌ای که کودک، درک و تجربه دیگران را از محیط، دقیقاً مشابه درک تجربه خود از محیط می‌داند. والدین و مربیان باید به وی کمک کنند تا بر خودمیان‌بینیِ خویش غلبه کند. مثلاً یکی از راه‌ها این است که زمینه ایجاد روابط متقابل اجتماعی را برای کودک فراهم کنند. کودک وقتی با کودک دیگر حرف می‌زند می‌بیند که افراد دیگر با او لزوماً هم‌عقیده نیستند و باعث می‌شود نسبت به کاستی‌های تفکر خود، آگاه شود و او را مجبور می‌کند تا نظرهای دیگران را نیز مورد ارزیابی و پذیرش قرار دهد.[۲۰]

هم‌زمان با درک کودک از جدایی عمل از نیت باید به کودک تفهیم شود که ملاک و معیار ارزشمندیِ رفتار، داشتن نیت خوب است و او باید رفتار پسندیده را با نیت پسندیده توأمان داشته باشد. وجود نیت باعث می‌شود رفتار پسندیده تداوم داشته باشد، درغیراین‌صورت، رفتار پسندیده هم از بین خواهد رفت؛ زیرا رفتار مثل تیر است و نیت مثل هدفی است که تیر به سمت آن، نشانه گرفته می‌شود. اگر نشانه‌ای نباشد، تیری پرتاب نخواهد شد!

 

  1. وجدان اخلاقی

بشر بدور از مربی و معلم، فطرتاً اصول اولیه خوبی‌ها و بدی‌ها را درک می‌کند و مایل است به خوبی‌ها بگراید و از بدی‌ها اجتناب کند. این تشخیص که ناشی از هدایت تکوینی خداوند است به الهام الهی تعبیر شده است: }وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا[۲۱] «قسم به نفس ناطقه انسان، به آنکه او را نیکو به حد کمال آفرید و به او شر و خیر را الهام کرد.»

روان‌شناسان این نیروی درک را «وجدان اخلاقی» می‌خوانند.[۲۲] وجدان را باید پرورش داد و مصداق‌های گوناگون نیک و بد را به آن القا کرد تا در مسیر زندگی بتواند وسیله کنترل خوبی برای رفتار افراد باشد.

حضرت علی(ع) می‌فرمایند: «واعلموا انه من لم یعن علی نفسه حتی یکون له منها واعظ و زاجر لم یکن له من غیرها لازاجر و لاواعظ»؛[۲۳] «آگاه باشید! آن که به خویش کمک نکند تا واعظ و مانعی از درون جانش برای او فراهم گردد، موعظه و اندرز دیگران در او اثر نخواهدکرد.»

طبق نظر روان‌شناسان، اخلاق و اصول اخلاقی در حدود سنین هشت‌سالگی، درونی می‌شود و ضابطه‌ای از درون او را تحت کنترل درمی‌آورد؛[۲۴] اما باید به کودک کمک کرد تا این‌نیرو را در وجود خود کشف و به فرامین آن گوش بسپارد. برای نمونه، والدین می‌توانند از کودکی که تردید در رعایت امانت دارد بپرسند: اگر در دست دوستت امانتی داشتی، آیا راضی می‌شدی این رفتار را با امانت تو بکند؟ با توجه‌دادن مداوم، این ندا در وجود کودک پُرطنین و فعال شده و کودک رفتار اخلاقی و اجتماعی مناسبی را از خود بروز خواهد داد.

 

  1. خودانگیختگی

از دیگر مؤلفه‌ها، خودانگیختگی یا انگیزش درونی است. در تعریف، «انگیزشی را درونی می‌گویند که در آن، رضایت خاطر یا عوامل محرک در خود رفتار موجود باشند؛ مانند لذتی که کودک در انجام یک فعالیت، احساس می‌کند».[۲۵] به عنوان نمونه برای آنکه کودک، همواره آماده همکاری با دوستانش باشد و تنها محرک‌های بیرونی تشویق یا تنبیه او را تحریک به همکاری نکند، باید انگیزه را در وجود او تقویت کرد و کاری کرد که خود کودک، لذت همکاری را درک کند.

«والدین، تنها می‌توانند با فعالیت‌هایی شور و شوق یادگیری(رفتارهای مطلوب) را در کودک تقویت کنند؛ اما بچه‌ها باید خود این جرقه را بدست آورند و خودبه‌خود شعله‌ور شوند. هدف از انگیزه‌دهی به آنها این است که به آنها کمک شود تا خوشبین باشند و شهامت برداشتن اولین گام‌ها را در زندگی پیدا کنند.»[۲۶]

برخی، برای ایجاد انگیزه ابتدایی، «تحسین» را بهترین راه می‌دانند. ویلیام جیمز می‌گوید: «عمیق‌ترین انگیزه در نهاد آدمی، ‌عطش مورد تحسین قرارگرفتن است.»[۲۷]

اگر با انگیزه ابتدایی، اولین گام‌ها با موفقیت و محکم برداشته شود، امید ایجاد انگیزه‌های بعدی بیشتر می‌شود؛ زیرا این «انگیزه باعث می‌شود بچه‌ها درباره هر چیزی به حدی اطلاعات کسب کنند که واقعاً بدان علاقه‌مندند. این کار باعث می‌شود به عمق هر مطلب پی ببرند. البته این امر، زمان می‌خواهد و باید به بچه‌ها کمک کرد تا علایق خود را بیابند. وقتی آنها به چیزی علاقه‌مند شوند و به دنبال اطلاعاتی در مورد آن بگردند درگیر آن کار می‌شوند و وقتی درگیر یا سرگرم کاری شدند انگیزه پیدا می‌کنند. این موضوع چرخه جالب توجهی است.»[۲۸]

 

مراحل تشکیل یادگیری فعال

  1. ۱. فعالیت تجربی: یادگیری تجربی و فعال، بیشتر شامل یک یا چند فعالیت تجربی است. این فعالیت‌ها با ارایه دانش و اطلاعات همراه است و می‌تواند به صورت فردی، دو نفری، یا گروهی انجام شود.
  2. ۲. انعکاس یا پردازش: در این مرحله از چرایی انجام کار و اینکه آموخته‌ها چگونه بر افکار و احساسات‌مان اثر می‌گزارد و اینکه چه چیزی یاد گرفته‌ایم، مورد بحث و گفتگو قرار می‌گیرد.
  3. ۳. تقویت و استحکام: این مرحله، دربردارنده تمرین‌های تعقیبی و درمیان‌گذاشتنِ آنچه یادگرفته شده با سایرین است.
  4. ۴. کاربرد عملی: این مرحله شامل تجربه و آزمایش یادگیری‌ها و مهارت‌های جدید و موقعیت‌های واقعی است.[۲۹] قبل از پرداختن به چگونگی تربیت اخلاقی و اجتماعی کودک، یادآور می‌شویم که یادگیری فعال، کودک‌محور است و شرایطی را فراهم می‌کند که کودک به‌طور خودانگیخته به استدلال و تفکر بپردازد و از این طریق به درونی‌کردن رفتارهای اخلاقی و اجتماعی مطلوب بپردازد؛ اما در این مقاله، جز این به راهکارهای بیرونی و غیرفعال کودک ـ که مبتنی بر عامل بیرونی با شیوه مستقیم، صوری و دستوری است‌ـ نیز پرداخته شده تا هم جامعیت روش‌های آموزشی و به‌سازی یادگیری و رفتار لحاظ گردد و هم زمینه‌سازی لازم برای یادگیری فعال فراهم شود.

 

کاربرد روش یادگیری فعال در برخی موضوعات تربیت اخلاقی

  • موضوع اول: راست‌گویی

همه ما دوست داریم که بچه‌های صادق و راست‌گویی داشته باشیم؛ اما بیشتر والدین با دروغ‌های فرزند خود مواجه هستند! دروغ‌گویی کودک، تا حدود شش‌سالگی، به‌خاطر تخیّل قوی اوست که نمی‌تواند بین بیداری و رؤیا و حقیقت و مجاز فرق بگذارد. دروغ‌گویی کودکان از این سن به بعد، جنبه اخلاقی پیدا می‌کند که باید با راهکارهای درست جلوی آن را گرفت.[۳۰]

 

راهکارهای بیرونی رفتار

  • زمینه‌سازی برای راست‌گویی: اگر والدین دوست دارند که کودکانی راستگو داشته باشند، بهتر است راست‌گفتن را برای کودکان خود آسان کنند. پیامبر(ص) می‌فرمایند: «رحم الله من أعان ولده علی برّه»؛[۳۱] «خدا رحمت کند کسی را که در نیکی و نیکوکاری به فرزند خویش کمک کند.»
    • سؤال‌پیچ نکردن: در صورتی که کودک کاری انجام داده بهتر است از او این‌گونه نپرسند که «آیا تو این کار را انجام داده‌ای؟» بلکه بگویند: هر کس این کار را انجام داده بهتر است دیگر این کار را تکرار نکند.
    • برخورد منطقی:[۳۲] زمانی که کودک، کار خطایی انجام داده و برای گفتن حقیقت، پیش بزرگ‌ترها می‌آید، ایشان به جای سخنرانی باید از او تشکر کنند.[۳۳]

 

  • آگاهی به علل دروغ‌گویی و مواجهه صحیح با آن
    • ترس شدید از تنبیه: والدین و مربیان در تشویق و تنبیه باید اعتدال ورزند؛ چرا که گاهی کودکان برای فرار از تنبیه شدید، متوسل به دروغ می‌شوند؛
    • توقع بیش از حد والدین: هر کودکی دارای استعداد و توانایی‌های ویژه‌ای است که شناسایی این توانایی‌ها به بزرگ‌تران کمک می‌کند، خواسته و توقعات‌شان از کودک متناسب با استعداد او باشد و او را وادار به دروغ‌گویی نکند. پیامبراکرم(ص)به والدین چنین توصیه می‌کنند: «یقبل میسوره و یتجاوز عن معسوره و لایرهقه»؛[۳۴] «والدین باید آنچه کودک در توان داشته و انجام داده، از او قبول کنند و آنچه که انجام آن، برایش سنگین است از او نخواهند و او را به گناه و طغیان وادار نکنند.»
    • رسیدن به منافع بیشتر: باید به کودک توضیح داده شود که گرچه ممکن است با دروغ‌گویی به منافعی برسد؛ اما ضررهایی نیز متوجه او می‌شود که از آن منافع، بیش‌تر و بزرگ‌تر است: «یبلغ الصادق بصدقه مالایبلغه الکاذب باحتیاله»؛[۳۵] «راست‌گو، با راست‌گویی‌اَش به چیزی می‌رسد که دروغ‌گو با چاره‌جویی‌اَش به آن نمی‌رسد.»

 

راهکارهای درونی برای راست‌گویی مبتنی بر یادگیری فعال

  1. ارزیابی رفتار اخلاقی توسط کودک: وقتی کودک دروغی می‌گوید، باید به او کمک شود تا پیامدهای رفتار اخلاقی خود را مشاهده و ارزیابی کند. به عنوان مثال، والدین می‌توانند بپرسند: «فکر می‌کنی دروغ‌گویی چه مشکلاتی برای تو ایجاد کرده است؟» با این روش، کودک متوجه می‌شود دروغ‌گویی ضمن سلب اعتماد دیگران نیز از خود، باعث فراموشی و ترس ‌شده، تمرکز حواس را به هم می‌زند؛
  2. پرسش و طرح معما: یکی از جدیدترین و کارآمدترین تکنیک‌هایی که جهت رشد و اعتلای ارزش‌های اخلاقی در سطح مدارس ابتدایی و دبیرستان به‌کار می‌رود، طرح معمای اخلاقی بدون محدودیت از پیش تعیین‌شده برای به بحث‌گذاشتن و تحلیل‌کردن است.[۳۶] مربی می‌تواند داستانی را طرح کند که در آن، کودکی از روی ترس به والدین خود دروغ می‌گوید و از دانش‌آموزان بخواهد به تحلیل کار کودک بپردازند و پس از بحث، ایده انتخاب یک راه از میان راه‌های احتمالی را در ذهن کودک پرورش بدهد؛
  3. ایفای نقش: در این شیوه براساس یک متن، یا براساس موقعیتی که معلم یا شاگردان توصیف کرده‌اند، نمایشی اجرا می‌شود. در اجرای نقش، جوانب مختلف یک طرح بازگو می‌شود و به کودک فرصت داده می‌شود، مهارت‌ها را در عمل اجرا نماید.[۳۷] مثلاً متن نمایش مربوط به کودکی است که بر سر دوراهیِ راست‌گویی یا دروغ‌گویی قرارگرفته و گفتن حقیقت، برای او سخت است؛ اما سرانجام راست‌گویی را انتخاب می‌کند؛
  4. توجه‌دهی به پیامدهای درازمدت رفتار: گاهی بهتر است به جای پیامدهای نزدیک یا پاداش‌های فوری، با توجه‌دادن کودکان به پیامدهای دورِ رفتار، توانایی کنترل رفتار را در کودک پرورش داد. مثلاً والدین می‌توانند درباره این سخن پیامبر برای کودک خود توضیح دهند که «علیکم بالصدق فانه باب من ابواب الجنه و ایاکم و الکذب فانه باب من ابواب النار.»؛[۳۸] «راستی پیشه کنید که راستی، دری از درهای بهشت است و از دروغ‌گویی بپرهیزید که دروغ از درهای جهنم است.»
  5. پرورش وجدان اخلاقی: بشر بی‌نیاز از مربی طبعاً مایل است به خوبی‌ها بگراید و از بدی‌ها اجتناب کند.[۳۹] بی‌شک میل به صداقت و راستی و پرهیز از نیرنگ و دروغ از آن اصول است. والدین و مربیان می‌توانند این ندای فطری را در وجود او پرطنین کنند. آنها می‌توانند از کودک بپرسند: «وقتی که راست می‌گویی، احساس نمی‌کنی که کار پسندیده‌ای انجام داده‌ای و از خود رضایت داری؟»

 

  • موضوع دوم: ادب واحترام به دیگران

با ادب کسی است که در برخورد با دیگران روش پسندیده داشته باشد. ادب شامل ادب در گفتار، رفتار و کردار می‌شود. قرآن کریم می‌فرماید: }قُلْ لِعِبادی یَقُولُوا الَّتی‏ هِیَ أَحْسَن‏{؛[۴۰] «(ای محمد) به بندگانم بگو که همیشه سخن بهتر را به زبان آورید.» مهارت‌هایی که یک کودک پنج‌ساله در این رابطه می‌تواند داشته باشد؛ عبارتند از: احوال‌پرسی حضوری یا تلفنی، قطع صحبت دیگران را به حداقل رساندن، بدون بی‌تابی منتظر ماندن در رستوران یا فروشگاه، آداب غذاخوردن صحیح که زیاد نیاز به یادآوری نباشد.[۴۱]

 

راهکارهای بیرونیِ رفتار

  • زمینه‌سازیِ احترام به دیگران
    • یادآوریِ احترام در طول روز: والدین باید مطمئن شوند کودکان آنها قادر به فهم و درک رفتارهای مؤدبانه هستند و با یادآوری این مسایل در طول روز به آنها کمک کنند.

بچه‌ها آنقدر روی نیازهای خود متمرکز می‌شوند که واقعاً متوجه نمی‌شوند برخی کارهاشان، مثل قطعِ حرف دیگران گستاخانه است! اگر قطع کردن حرف‌تان در مورد مسئله‌ای است که او می‌تواند و باید صبر کند، مؤدبانه این مطلب را به او بگویید و صحبت‌تان را ادامه دهید.[۴۲]

  • الگوبودنِ والدین: وقتی والدین حتی هنگامی‌ که عصبانی هستند با فرزندان‌شان محترمانه برخورد کنند باید توقع چنین رفتاری را از کودک خود نیز داشته باشند. امام صادق(ع) می‌فرمایند: «إن خیر ماورث الآباء الابنائهم، الادب.»؛[۴۳] «بهترین چیزی که پدران برای فرزندان به ارث می‌گذارند، ادب است».

 

  • آگاهی به علل بی‌احترامی‌ و مواجهه صحیح با آن
    • عامل عصبانیت: کودک درصورتی‌که در هنگام عصبانیت، رفتار بی‌ادبانه‌ای دارد، والدین باید به او آموزش دهند که به جای عصبانیت می‌تواند محل را ترک کند؛
    • اقدام در مقابل بی‌ادبیِ دیگران: والدین باید به کودک بیاموزند که در مقابل افراد بی‌ادب چگونه برخورد کند. مثلاً به کودک بگویند: به کسی که به تو لقب می‌دهد بگو: انگار فراموش کردی که من سارا هستم![۴۴]
    • توجه به موقعیت سِنی: کودکان در سنّ ۴ سالگی یاد می‌گیرند کلمات می‌تواند به آنها قدرت ببخشد[۴۵] که از جمله اینها کلمات بی‌ادبانه است. والدین در مواجهه با این مشکل باید مراقب باشند که رنجش خود را نشان ندهند؛ بلکه با خونسردی برای کودک توضیح دهند که این کلمات باعث ناراحتی دیگران می‌شود و نباید گفته شود.

 

راهکارها و تکنیک‌های درونی برای رفتار احترام‌آمیز مبتنی بر یادگیری فعال

  1. ارزیابی رفتار توسط کودک: وقتی که کودک رفتار بی‌ادبانه‌ای با دوستش دارد، به جای نصیحت مستقیم و دستورات آمرانه باید او را به‌طور غیرمستقیم از رفتار نادرستش آگاه کرد؛ به عنوان مثال، از کودک پرسید: «به نظرت رفتار درستی با دوستت داشتی؟ چرا فکر می‌کنی رفتارت درست نبود؟» به این صورت، کودک متوجه می‌شود که باعث ناراحتی دوستش شده و او تمایلی ندارد با او بازی کند؛
  2. بازی: تا سن هفت‌‌سالگی[۴۶] والدین و مربیان می‌توانند با استفاده از بازی و به‌طور غیرمستقیم، رفتار و گفتار مؤدبانه را به کودک آموزش دهند؛
  3. بارش فکری: بارش فکری شیوه‌ای خلاق و اثربخش در ایجاد نظرها و عقاید مختلف در موضوعی خاص است. در این شیوه مسئله یا موضوعی مطرح می‌شود و از گروه خواسته می‌شود تا در مورد موضوع، عقاید خود را به اجمال بیان کنند. در پایان جلسه افکار و نظرهای گوناگون بدست آمده، ارزیابی می‌شود.[۴۷]

مربی با استفاده از این روش می‌تواند با استفاده از داستان‌های نمایشی، کارتون‌های تلویزیونی، نظر و تحلیل دانش‌آموزان را درباره رفتار و گفتار محترمانه و غیرمحترمانه جویا شده و به ارزیابی آن بپردازد. در این شرایط، مناسب است که از سخنان معصومین(ع) یا آیات قرآن که در آن به صورت استدلالی از امور زشت نهی شده است استفاده کنند. به عنوان نمونه این آیه مورد توجه است: }یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَومٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَی أَنْ یَکُونُوا خَیْرًا مِنْهُمْ وَلا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَی أَنْ یَکُنَّ خَیْرًا مِنْهُنَّ وَلا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَلا تَنَابَزُوا بِالألْقَابِ … وَمَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۴۸] «ای کسانی که ایمان آورده‌اید نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را استهزا کنند شاید آنها از اینها بهتر باشند و نه زنانی از زنان دیگر شاید آنان بهتر از ایشان باشند. و یکدیگر را مورد طعن و عیب‌جویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یاد نکنید… و آنها که توبه نکنند ظالم و ستمگرند.»

  1. تحریک حس نوع‌دوستی: برای تحریک حس نوع‌دوستی باید کودک را نسبت به حالات متفاوت دیگران حساس کرد تا بتواند نشانه‌های خوشحالی و ناراحتی را در چهره آنان تشخیص دهد. برای این کار می‌توان از موقعیت‌هایی که پیش می‌آید استفاده کرد؛ مثلاً وقتی کودک می‌خواهد به میهمانی برود، والدین از او بخواهند که با مهربانی و ادب با دیگران برخورد کند و در حالات چهره آنها دقت کند.

 

  • موضوع سوم: قناعت و صرفه‌جویی

کودک صرفه‌جو، کودکی است که از وسایل و امکاناتش به بهترین نحو استفاده می‌کند و «دچار اسراف و تبذیر نمی‌شود، به این معنا که در رفتار خود از حد عقلی و عرفی تجاوز ‌نمی‌کند.»[۴۹]

حضرت علی(ع) می‌فرمایند: «ألا و إن اعطاء المال فی غیر حقه تبذیر و اسراف»؛[۵۰] «آگاه باشید خرج‌کردن به ناحق مال، حیف و میل و اسراف است. تبذیر آن است که مال در غیر موردش مصرف شود، هرچند کم باشد و اگر در موردش مصرف شود تبذیر نیست هرچند زیاد باشد.»[۵۱]

 

راهکارهای بیرونیِ رفتار

  • آموزش قناعت
    • آموزش درباره ارزش اشیا: والدین می‌توانند کودک خود را هنگام خرید به همراه ببرند و رسیدهای خرید را به او نشان دهند و نحوه استفاده بهتر از پول را به او آموزش دهند. به عنوان مثال، آنها می‌توانند به کودک بگویند: «اگر بخواهیم این کفش را برایت بخریم، ۱۰هزار تومان؛ یعنی برابر با ۴ ماه پول توجیبی توست.»
    • آموزش بودجه‌بندی: به کودک باید آموزش داد که می‌توان غیر از خرج‌کردن پول، استفاده‌های دیگری از آن کرد. مثلاً قسمتی از آن پول را برای خود نگه داشت یا جایی پس‌انداز کرد و با قسمتی از پول، حساب بانکی باز کرد.

 

  • زمینه‌سازی برای قناعت
    • آگاهی از وضعیت مالی خانواده: برای سنین بالاتر از هفت‌‌سال با توجه به بالارفتن توقعات و هزینه‌های بالای کودک، بهتر است وی اندکی از وضعیت مالی پدر آگاه شود. کودک باید با واقعیات آشنا شود تا در دنیای خیالی زندگی نکند.
    • آگاهی از وضعیت زندگی مستمندان: بچه‌ها را باید وارد امور خیریه کرد تا با شرایط خاص و افرادی که حتی غذای کافی یا لوازم ضروری زندگی را ندارند آشنا شود. غذا یا پتو دادن به خانواده‌های بی‌خانمان، این حس را به کودکان می‌دهد که امکانات بسیار زیادی دارند.[۵۲]

 

  • آگاهی به علل اسراف و مواجهه صحیح با آن
    • کنجکاوی: کودک به خاطر کنجکاوی ممکن است وسیله‌ای را خراب کند. والدین می‌توانند رادیوی خراب‌شده‌ای را در اختیار وی قرار دهند تا از هدررفتن وسایلش جلوگیری کند.[۵۳]
    • پول توجیبیِ زیاد: گاهی پول ماهیانه یا هفتگی زیاده از حد، باعث ولخرجی کودک می‌شود. به جای این کار می‌توان پول توجیبی روزانه به کودک داد.
    • عصبانیت: گاهی کودک اسباب‌بازی‌هایی دارد که دارای پیچیدگی است و مناسب سن او نیست. این امر باعث عصبانیت و تخریب اسباب‌بازی‌ها می‌شود. بهتر است والدین آنها را برای بزرگی کودک‌شان نگه دارند.

 

راهکارها و تکنیک‌های درونی برای رفتار قناعت‌ورزی مبتنی بر یادگیری فعال

  1. ارزیابی رفتار توسط کودک: وقتی کودک مراقب وسایلش نیست و آنها را حیف و میل می‌کند والدین نباید اقدام به خرید مجدد وسیله کنند؛ بلکه باید بگذارند کودک عواقب کارش را درک کند. مثلاً وقتی کودک وسیله‌ای را می‌شکند از او بخواهند با چند فروشگاه تماس گرفته و ارزش وسیله‌ای را که شکسته بپرسد و به او کمک کنند تا آن وسیله را از فروشگاه بخرد. او باید تصمیم بگیرد چگونه می‌تواند هزینه خرید یا تعمیرآن وسیله را بپردازد.
  2. پرسش و طرح معما: یکی از روش‌های ترغیب کودک این است که والدین از کودک بخواهند که با فکر خودش راهی برای استفاده بهتر از وسایلش را ارایه بدهد. مثلاً از کودک بپرسند: به نظرت بجای دورریختن این کاغذ رنگی که گوشه‌اش پاره شده، چه کار می‌توان کرد؟ و اگر کودک ایده‌ای برای استفاده ازآن می‌دهد، مثلاً می‌خواهد با استفاده از آن، گلی درست کند بهتر است والدین کمی ‌به او کمک کنند تا نتیجه کار رضایت‌بخش بوده و کودک را ترغیب کند که از وسایلش بهتر استفاده کند.
  3. برگزاری مسابقه خلاقیت: کارگزاران و مربیان مدارس می‌توانند از دانش‌آموزان بخواهند که با استفاده از وسایل اضافی و غیرقابل استفاده کاردستی یا وسیله جدیدی درست کنند و با دادن جوایز و تشویق‌نامه به بهترین کارها کودکان را به استفاده بهینه از وسایل و امکانات ترغیب و تشویق کنند.
  4. تحریک حس نوع‌دوستی: کودکان والدین و مربیان می‌توانند برای تحریک حس نوع‌دوستی کودکان از روش ایرادگیری استفاده کنند. تحقیقات نشان می‌دهد، آن دسته از ایرادگیری‌های والدین که توجه کودک را به صدمه‌ای که وارد کرده جلب نموده و او را به جبران آن آسیب تشویق می‌کند، منجر به درک ملاحظه کودک در سنین دبستانی می‌گردد.[۵۴] وقتی کودک در مصرف آب اسراف می‌کند، والدین می‌توانند او را متوجه کمبود آب و ضربه‌ای که این مسئله به کودکان دیگر می‌زند کنند.
  5. توجه‌دادن کودک به پیامدهای درازمدتِ رفتار: با تذکر بجا و درست پیامدهای درازمدت رفتار، می‌توان اسراف و تبذیر را در کودکان کاهش داد. کودک باید متوجه باشد که اگر به اسراف و تبذیر ادامه دهد، عواقب بسیار بدی دارد؛ چنانچه در قرآن کریم آمده است: }إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ[۵۵] «مبذران و مسرفان برادر شیطانند.» اینکه مبذرین برادر شیاطین‌اَند، به‌خاطر آن است که آنها نیز نعمت‌های خدا را کفران می‌کنند و در غیر راهش صرف می‌نمایند و مبذّرین، قرین و همنشین شیطان در دوزخ‌اَند.[۵۶]

 

مطالعات موردی موضوعات منتخب حیطه تربیت اخلاقی

  • موضوع اول: مسئولیت‌پذیری

مسئولیت‌پذیری به این معناست که کودک قدرت تصمیم‌گیری مناسب و موثر داشته باشد تا بتواند درپی این تصمیم‌ها به نتایج مثبتی در زندگی دست یابد. فرزند مسئولیت‌پذیر، کسی است که در انجام تکالیف مدرسه، بیدار و آماده‌شدن برای مدرسه، عبادت و نظافت شخصی روی پای خودش می‌ایستد و به دیگران متکی نیست.

مسئولیت‌پذیری در کودکان می‌تواند از نوپایی آنان آغاز شود. البته گاهی سن فرزند مناسب مسئولیت‌پذیری است اما هنوز قدرت کافی برای مسئولیت‌پذیری را نیافته است.[۵۷]

 

راهکارهای بیرونی رفتار

  • زمینه‌سازی برای مسئولیت‌پذیری کودک
    • مسئولیت درباره علاقه‌ها: کودک می‌تواند از طریق مسئولیت‌دهی درباره مثلاً حفظ اسباب‌بازی‌هایش تشویق به مسئولیت‌پذیری شود. مثلاً به او بگویند: «می‌توانی چند تا از اسباب‌بازی‌های مورد علاقه‌ات را انتخاب کنی و دور از دسترس دیگران قرار دهی تا خراب نشود.»[۵۸]
    • تناسب مسئولیت و استعداد: با دقت در رفتار کودک می‌توان توانایی او را در پذیرفتن مسئولیتی خاص تشخیص داد؛ در غیر این صورت، کودک در انجام مسئولیت شکست خورده و احساس ناامیدی می‌کند. خداوند می‌فرماید: }لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلا وُسْعَها[۵۹] «خدا هیچ‌کس را تکلیف نمی‌کند؛ مگر به قدر توانایی‌اَش».
    • آسان‌کردن مسئولیت‌پذیری: با تقسیم مسئولیت به بخش‌های کوچک‌تر یا ارایه راهکار برای انجام آن، مسئولیت آسان می‌شود. مثلاً می‌توان به کودک گفت: «برای مرتب کردن اتاق، ابتدا اشیای بزرگ‌تر مثل تخت مرتب می‌شود و بعدش کشوی کمدها»

 

  • آگاهی به موانع مسئولیت‌پذیری و مواجهه صحیح با آن
    • واضح و مشخص‌نبودن مسئولیت‌ها: گاهی اوقات کودکان بخاطر عدم وضوح مسئولیت‌ها، درک صحیحی از مسئولیت نداشته و آن را درست انجام نمی‌دهند. این مشکل را می‌توان با توضیح ساده از مسئولیت یا وضع قانون‌هایی برای انجام مسئولیت‌ها رفع کرد.
    • عدم ثبات والدین: ممکن است والدین به‌طور ناخواسته و ناخودآگاهانه، دستورالعمل‌ها و خواسته‌های خود از فرزند را تغییر دهند و در این خواسته‌ها جدی نباشند و این غیر از انعطاف‌پذیری است. انعطاف‌پذیری؛ یعنی اینکه برای ایجاد مسئولیت‌پذیری در فرزند باید راه‌های گوناگون را بیازمایند و بر یک روش اصرار نورزند.[۶۰] بنابراین والدین به جای بی‌ثباتی باید انعطاف‌پذیر باشند.
    • عدم نظارت والدین: برای اطمینان از انجام مسئولیت‌ها توسط فرزندان، بازرسی منظم و مکرر والدین لازم است.

 

راهکارها و تکنیک‌های درونی برای رفتار مسئولیت‌پذیری مبتنی بر یادگیری فعال

  1. ارزیابی رفتار توسط کودک: اگر کودک مسئولیتی را که برعهده اوست درست انجام نمی‌دهد باید به او کمک کرد تا متوجه پیامدهای رفتارش بشود؛ مثلاً او وقتی لباس کثیفش را درون سبد نمی‌گذارد، والدین با نشستنِ لباس، او را متوجه مشکل پیش‌آمده کنند که: «نتیجه نگذاشتن لباس کثیف در سبد نشستن آن، نداشتن لباس مناسب در میهمانی است.»
  2. پرسش و طرح معما: والدین و مربیان می‌توانند با طرح پرسش، کودک را به تفکر وادارند تا خود شخصاً با کشف علت رفتارش به ارزش‌ها و رفتار درست پی ببرد. مثلاً والدین می‌توانند به جای گفتنِ «حوله‌ات را در جالباسی آویزان کن!»، بپرسند: «اگر همه حوله ترشان را روی زمین بیندازند چه اتفاقی می‌افتد؟!»
  3. بارش فکری: مربی می‌تواند با کمک از برنامه‌های نمایشی رادیو و تلویزیون که کودکان آن را دریافت کرده‌اند، از ایشان بخواهد افراد مسئولیت‌پذیر و غیرمسئول و نیز صفات این افراد و پیامدهای رفتار آنان را بررسی کنند. «در پایان جلسه، نظرات گوناگون بدست آمده در رابطه با مفاهیم آموخته شده ارزیابی می‌شود.»[۶۱]
  4. فعالت در گروه: فرصت دادن یا فراهم کردن شرایط واقعی و مبتنی بر نیازها و رغبت‌های سنی دانش‌آموزان جهت مشارکت فعال و داوطلبانه در فعالیت‌های اجتماعی[۶۲] باعث پیدایش مسئولیت‌ برای کودک شده و او را عملاً وارد صحنه اجتماع می‌کند.
  5. توجه‌دهی به پیامدهای درازمدت رفتار: کودکان باید بدانند، هر کسی توان و استعدادهای خاصی دارد که نعمت‌های الهی است و انسان در قبال آنها مسئول است و در دنیای نسبت بدان باید پاسخگو باشد. کودک باید درک کند که: روز قیامت ما مسئول می‌شویم؛ چرا که خداوند به ما عقل، حواس، قدرت اکتشاف، قدرت اختراع و حافظه داده و ما را در این جهان قرار داده که تحقیق کنیم،[۶۳] بفهمیم و سپس عمل کنیم. }إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولا[۶۴] «گوش و جان و چشم و دل، از همه پرسش خواهد شد.»

 

  • موضوع دوم: شجاعت و شهامت

اساس موفقیت در هر کار فردی و اجتماعی، شجاعت و شهامت است. برای ایجاد این روحیه باید کمک کرد تا کودک بر ترس‌های خود غلبه کند. کودکان بین ۲ تا ۷ سال، حدود ۴ تا ۵ نوع ترس دارند که هر ۵/۴ روز، یک‌بار خود را نشان می‌دهد. اگر ترس کودک طولانی شد باید درمان شود و گرنه به ترس‌های مرضی تبدیل خواهد شد.[۶۵]

راهکارهای بیرونیِ رفتار:

  • زمینه‌سازی برای شجاعت کودک
    • ساده‌‌سازیِ مقابله با ترس یا حساسیت‌زدایی: برای ساده‌کردن مقابله با ترس و داشتن شجاعت باید مقابله با ترس را چندمرحله‌ای کرد و از کودک خواست تا هر بار، قدمی‌ کوچک در غلبه بر ترس بردارد. مثلاً اگر کودک از آب می‌ترسد ابتدا کودک را به آب نزدیک کرد. برای این کار والدین می‌توانند در کنار ساحل با کودک قدم بزنند و در مرحلۀ بعد، کمی‌ در آب راه بروند و پس از تکرار، کودک را تشویق کنند کمی ‌در آب دست‌وپا بزند. او به تدریج یاد خواهدگرفت که در آب شنا کند.
    • تأیید احساسات کودک: برای کمک به کودک باید احساسات او را تأیید، و او را تشویق کرد که دربارۀ ترسش با بزرگترها صحبت کند. اگر والدین خودشان در کودکی از چیزی ترس داشته‌اند می‌توانند در حضور کودک به آن اعتراف کنند و توضیح دهند که چگونه با افزایش آگاهی ترس‌شان کمتر شده است.[۶۶]

حضرت علی(ع) می‌فرمایند: «اذا هِبتِ اَمراً فَقَع فیه فإنّ شِدَّىَ تَوَقّیهِ أعظمُ مِمّا تَخافُ منه»؛[۶۷] «هنگامی ‌که از چیزی می‌ترسی، خود را در آن بیفکن؛ زیرا گاهی ترسیدن از چیزی، از خود آن سخت‌تر است.»

 

  • آگاهی به علل ترس و مواجهۀ صحیح با آن
    • برخورد مناسب والدین: برخی والدین برای مصونیت کودکان از خطرها، آنان را بیش از حد می‌ترسانند. والدین برای محافظت از کودک در برابر چیزی که واقعاً خطری ندارد، باید به صورت کنترل‌شده به او نشان دهند از اینکه خطری متوجه او باشد هراسی ندارند. دراین‌صورت، کودک می‌آموزد که به والدین بیشتر اعتماد کند و کم‌تر بترسد.
    • فریبکاری و دروغ: علت ترس گاهی نیرنگ و دروغ است و ترس کودک به‌خاطر کار خطای اوست؛ دراین‌صورت باید کاری کرد که دروغ‌گویی را ترک کند حضرت علی(ع) می‌فرمایند: «لو تمیزت الأشیاء لکان الصدق مع الشجاعه و کان الجبن مع الکذب»؛[۶۸] «اگر اشیا از هم جدا شوند(گروه‌بندی شوند)، صدق و راستی همراه شجاعت، و ترس همراه دروغ خواهد بود.»

راهکارها و تکنیک‌های درونی رفتار شجاعانه مبتنی بر یادگیری فعال

  1. ارزیابی رفتار توسط کودک: اگر علت ترس، عدم اعتماد به نفس باشد و کودک جرأت خطرکردن برای انجام کارها را ندارد، والدین باید مترصد باشند در صورت موفقیت انجام کار، به او کمک کنند تا توانایی‌های خود را کشف کند. مثلاً بپرسند: فکر می‌کنی چطور شد که در این کار موفق شدی؟ به نظرت در کاری شبیه به این هم می‌توانی موفق باشی؟
  2. بازی: اگر کودک از تاریکی می‌ترسد، می‌توان به جای نصیحت و سرزنش به‌طور غیرمستقیم و از طریق بازی در تاریکی، این رفتار را از او دور کرد. به عنوان مثال: «پدر و کودک در اتاق تاریک، پلیس‌بازی می‌کنند. چراغ‌ها خاموش می‌شود و چراغ قوه در دست می‌گیرند و به دنبال گمشده‌ای می‌گردند. البته نباید دنبال مجرم دزد و یا هیولا باشند که ممکن است ترس دیگری در کودک ایجاد شود.»[۶۹]
  3. پرسش و طرح معما: در این‌شیوه، داستان‌های نیمه‌تمامی ارایه می‌شود که در آن، قهرمان داستان بر سر دوراهی و در آغاز یک عمل شجاعانه قرار می‌گیرد. والدین با واگذارکردن داستان به کودک، از او می‌خواهند خود، آن را براساس تفکر و سلیقه‌اش تکمیل کند.
  4. ایفای نقش: در این‌شیوه مربی یا والدین می‌توانند با کمک از نظرات کودکان، متنی را تهیه کنند که آنها در موقعیت‌های خطرناک مثل سیل، زلزله، آتش‌سوزی و… رفتارهای شجاعانه‌ای از خود بروز می‌دهند. البته باید سعی شود این متن، به حوادث طبیعی زندگی نزدیک‌تر بوده و متناسب با توانایی کودکان باشد.
  5. اعطای مسئولیت‌های جدّی: فرصت‌دادن یا فراهم‌کردن شرایط واقعی و عینی و مبتنی بر نیازها و رغبت‌های سنی دانش‌آموزان جهت مشارکت فعال و داوطلبانه در فعالیت‌های اجتماعی،[۷۰] باعث می‌شود آنها توانایی‌های خود را در طیّ انجام موفقیت‌آمیز مسئولیت‌ها درک کرده و روحیه شهامت و شجاعت در آنها تقویت شود.
  6. فعالیت در گروه: گاه کودکان به علت تنهایی و نداشتن شریک همراه، یا نداشتن الگوی مناسب از انجام برخی کارها می‌ترسند. این کودکان باید در گروه‌هایی که در آن افرادی دارای شجاعت و شهامت بیشتری هستند شرکت کنند تا به مرور، شجاعت و شهامت لازم در انجام کارها را از سایر کودکان بیاموزند.
  • موضوع سوم: همکاری و مشارکت

بچه‌ها در سنین اولیه برای ارضای احتیاجات اجتماعی و عاطفی‌شان با بچه‌های هم‌سن همکاری می‌کنند. در پایان ‌سه‌سالگی، بازی‌های گروهی که مستلزم همکاری کودکان دیگر است شروع می‌شود.[۷۱] گاهی همکاری دوران کودکی به صورت اجباری صورت می‌گیرد، مثل وقتی‌ که همکاری در اثر ترس قانون و مجازات، یا برای تحصیل پاداش و یا تحت فشار اجتماعی است.[۷۲]

 

راهکارهای بیرونی رفتار

  • ۱- زمینه‌سازی برای همکاری کودک
    • همکاری در کارهای کوچک: والدین بکوشند برخی کارهای ساده را با مشارکت کودک انجام دهند تا او آموزش عملی داشته باشد. مثلاً در آشپزخانه؛ اموری مثل پاک‌کردن سبزی، تهیه سالاد؛ و در دیگر کارهای منزل؛ مثل نظافت و جمع‌وجورکردنِ لباس‌ها، گَردگیری و…؛
    • همکاری در امور مورد علاقه: کودکان معمولا علاقه‌مند به بازی هستند. اسباب‌بازی‌های دونفره که برای بازی با آنها نیاز به شخص دیگری هست، حس همکاری در آنها را تقویت می‌کند.[۷۳]
    • ساده‌کردن همکاری: دستورالعمل‌های مشخص یا تقسیم وظایف، کار را برای کودک آسان‌تر می‌سازد. مثلاً والدین به جای گفتن اتاقت را تمیز کن! بگویند: «لباس‌هایت را در کمد بگذار و کتاب‌ها را در قفسه!»

 

  • ۲- آگاهی به علل عدم همکاری و مواجهۀ صحیح با آن
    • ناسازگاری: گاهی علت عدم همکاری، ناسازگاری با گروه است. برای ایجاد روحیۀ سازگاری باید ابتدا کودک را در بازی‌هایی که دوستان صمیمی‌ او در آن شرکت دارند سهیم کرد تا کودک، لذت کوشش جمعی و همکاری را درک کند. در روایت آمده: «إن النفوس اذا تناسبت التلفتت»؛ «نفس‌ها درصورت تناسب، با هم الفت می‌گیرند.»[۷۴]
    • خودخواهی: گاهی کودک می‌خواهد پیروزیِ تحسین و تشویق تنها نصیب او شود. پدر و مادر باید در رفتار خود دقت بیشتری داشته باشند تا اگر فرزندشان به پیروزی دست پیدا ‌کرد، توجهش را به کمک و همکاری دیگران در آن پیروزی جلب ‌کنند.
    • کم‌رویی: خجالت و ترس از شکست نیز عامل دیگر عدم همکاری است. دراین‌صورت باید توانایی‌های کودک را بالا برد و به او تلقین خودباوری داد.

 

راهکارها و تکنیک‌های درونیِ رفتار مشارکت‌جویانه مبتنی بر یادگیری فعال

  1. ارزیابی رفتار توسط کودک: کودک اگر کاری را که نیاز به همکاری دارد(مثل تهیه روزنامه‌دیواری) دوست دارد به تنهایی انجام دهد، والدین باید به او بفهمانند که هر کسی توانایی‌های خاصی برای انجام کار دارد و با کمک یکدیگر، کارها بهتر و سریع‌تر انجام می‌شود؛ مثلاً اگر کودک استعداد نقاشی ندارد از او بپرسند: «فکر می‌کنی که اگر بخواهی یک نقاشی خوب بکشی چقدر طول می‌کشد؟ آیا می‌توانی روزنامه دیواری را در روز مقرر تحویل بدهی؟ چه کسی می‌تواند نقاشی را سریع‌تر و بهتر تمام کند تا تو وقت کافی داشته باشی تحقیقات روزنامه را سریع‌تر انجام بدهی؟»

والدین به کودک بگویند امید موفقیت در کارهای جمعی بیشتر است. پیامبراکرم(ص) می‌فرمایند: «یدالله مع الجماعه»؛[۷۵] «دست خدا با جماعت است»؛ و نیز از حضرتش پرسیدند: «ما جماعه امتک؟ قال من کان علی الحق و ان کانوا عشره»؛[۷۶] «جماعت امت تو در چیست؟ فرمود: کسانی که بر حق باشند گرچه ده‌نفر باشند.»

 

  1. فعالیت در گروه: اگر کودکان با یکدیگر به فعالیت مشترک و گروهی بپردازند، هر عضو مایل است تا آنجا که می‌تواند به سایر اعضا کمک بیشتری کند. این شیوه به کودکان یاد می‌دهد که چگونه به عنوان یک گروه با یکدیگر تقسیم وظایف کنند و مشارکت را بیاموزند.[۷۷]

کودکان در ضمن این فعالیت‌ها متوجه می‌شوند که هریک استعداد خاصی دارند به‌طوری‌که برخی کارها را بهتر از دیگران انجام می‌دهند. پیامبراکرم(ص) می‌فرمایند: «إعملوا فکل میسر لما خلق له»؛[۷۸]«همه‌تان کار و کوشش کنید؛ ولی متوجه باشید که هرکس برای کاری که آفریده‌شده لایق‌تر است و آن‌را به سهولت و آسانی انجام می‌دهد.»

  1. ایفای نقش: مربیان می‌توانند با کمک دانش‌آموزان از کتاب‌های داستانیِ گروه کودکان که در آن به نقش همکاری در بهبود و تسریع کارها، شور و نشاط مضاعف در کارهای جمعی اشاره شده، متنی تهیه کنند و متناسب با روحیه و افکار دانش‌آموزان به آنها نقشی دهند که آنها بتوانند اهمیت و جذابیت همکاری با هم‌سن‌وسالانِ خود را درک کنند.

 

نتیجه

آرزوی اولیا و مربیان این است که کودکان بتوانند در همه لحظات زندگی بتوانند اخلاق انسانی و تعاملات اجتماعی مطلوبی داشته باشند. این مسئله تنها زمانی اتفاق می‌افتد که کودک به خودآگاهی برسد و زمینۀ مناسبی برای فعال‌کردن نیروهای درونی‌اش (مانند اراده و وجدان) فراهم شود تا او بتواند در جریان تجربیات زندگی آینده‌اش بهترین راه را انتخاب کند.

 

جدول تحلیل تکنیک‌ها و روش‌های کاربردی نحوۀ تشکیل یادگیری فعال

در فرایند تربیت اخلاقی و اجتماعی کودک

ردیف تکنیک و روش بررسی و تحلیل تکنیک کارکرد تکنیک و روش
۱ بازی با استفاده از بازی و به‌طور غیرمستقیم، رفتار و گفتار مورد نظر به کودک آموزش داده می‌شود. چون کودکان به بازی بسیار علاقه‌مندند، این‌روش، شیوۀ مناسبی برای رفتار مورد نظر آنان است. ۷-۳ سالگی
۲ پرسش با طرح پرسش و وادارکردن کودک به تفکر، به او کمک می‌شود شخصاً با کشف علت رفتارش، به ارزش‌ها و اعمال و رفتار درست پی‌ببرد. این‌شیوه بسیار مؤثرتر از دستور مستقیم است. با فرمان صرف، کودک حکمت کار را نمی‌فهمد و وقتی فرمان، قطع می‌شود عمل را انجام نخواهد داد. ۱۲-۴ سالگی
۳ طرح معما با طرح معمای اخلاقی بدون محدودیت از پیش‌تعیین‌شده به کودکان اجازه داده می‌شود تا آن را مورد بحث و تحلیل قرار دهند. پس از بحث، یک راه از میان راه‌های احتمالی در ذهن کودکان پرورش داده می‌شود. ۱۲-۷ سالگی
۴ ایفای نقش براساس یک متن نمایشی ایجاد و جوانب مختلف یک موقعیت طرح می‌شود. در آنجا به کودک فرصت داده می‌شود تا مهارت‌هایی را که راجع به آن بحث شده در عمل اجرا نماید. با استفاده از این شیوه، کودکان می‌توانند در محیطی امن و کنترل‌شده رفتارها را مشاهده و تمرین کنند و پس از تسلط در محیط واقعی زندگی بکار برند. ۱۲-۷ سالگی
۵ فعالیت در گروه در این روش، فعالیت کودکان در گروه‌های کوچک یا دونفری و تعامل و تبادل ‌نظر با یکدیگر و ارزیابی گروهی آنها برآورد می‌شود. کودکان، همکاری و فعالیت بیشتری از خود نشان می‌دهند و تقسیم کار را می‌آموزند و رقابت بین آنها کم‌تر و مشارکت بیش‌تر می‌شود. ۱۲سالگی

 

منابع و ماخذ

* قرآن کریم

  1. آیزنبرگ، نانسی، رفتارهای اجتماعی کودکان، ترجمه بهار ملکی، ققنوس، چ اول، ۱۳۷۹ش.
  2. افروز، غلامعلی، چکیده‌ای از روانشناسی تربیتی، انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی‌ ایران، چ چهارم، ۱۳۷۸ش.
  3. پنتلی، الیزابت، راهنمای کامل تربیت کودک، صابرین، چ اول، ۱۳۸۳ش.
  4. تیمی‌، آمدی عبدالواحدبن محمد، غررالحکم و دررالکلم، دفتر تبلیغات اسلامی ‌حوزه علمیه قم، چ اول، ۱۳۶۶ش.
  5. جوادی، محمدرضا، جعفری، علی، در محضر حکیم علامه جعفری (مجموعه پرسش‌ها و پاسخ‌ها) موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، چ دوم، ۱۳۸۱ش.
  6. خوشگو تهرانی، زهیر، چگونه کودک خود را تربیت کنیم؟ مهر امیرالمؤمنین(ع)، چ اول ،۱۳۸۷ش.
  7. دشتی، محمد، ترجمه نهجُ‌البلاغه، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین‌(ع)، چ بیستم، ۱۳۸۳ش.
  8. دهنوی، حسین، نسیم مهر، ۳ج، خادمُ‌الرضا(ع)، چ هشتم، ۱۳۸۶ش.
  9. ریچ دروتی، کلیدهای پرورش مهارت‌های اساسی زندگی در کودکان و نوجوانان، صابرین، چ سوم، ۱۳۸۳ش.
  10. سیگل و لیندا الینور، کلیدهای رویارویی با مشکلات رفتاری کودکان، ترجمه مسعود حاجی‌زاده، صابرین، چ اول، ۱۳۷۷ش.
  11. شریعت‌مداری، علی، جامعه و تعلیم و تربیت (مبانی تربیت جدید)، امیرکبیر، چ هفدهم، ۱۳۷۷ش.
  12. شعاری‌نژاد، علی‌اکبر، روان‌شناسی رشد، اطلاعات، چ هیجدهم، ۱۳۸۶ش.
  13. ………………………….، فرهنگ علوم رفتاری، امیرکبیر، چ اول، ۱۳۶۴ش.
  14. شفیع‌آبادی، عبدالله، راهنمایی و مشاوره کودک (مفاهیم و کاربردها)، سمت، چ سیزدهم، ۱۳۸۶ش.
  15. شکوهی، غلامحسین، تعلیم و تربیت و مراحل آن، آستان‌قدس رضوی، چ نوزدهم، ۱۳۸۳ش.
  16. علامه مجلسی، محمدتقی، بحارُالانوار، ۱۱۰ج، مؤسسه الوفاء بیروت، ۱۴۰۴ق.
  17. غیاث فخری، عاطفه؛ بینازاده، محمد، راهنمای آموزش مهارت‌های زندگی در سال اول راهنمایی، هنر آبی، چ دوم، ۱۳۸۶ش.
  18. فرید تنکابنی، مرتضی، رهنمای انسانیت (نداءُ‌الفطره)‌: کلمات قصار حضرت رسول اکرم(ص)‌، سیری دیگر در نهجُ‌الفصاحه، دفتر نشر فرهنگ اسلامی‌، چ شانزدهم، ۱۳۸۵ش.
  19. فلسفی، محمدتقی، جوان از نظر عقل و احساسات، ۲ج، هیئت نشر معارف اسلامی‌، چ نوزدهم، ۱۳۶۴ش.
  20. فلسفی، محمدتقی، کودک از نظر وراثت و تربی ، ۲ج، دفتر نشر فرهنگ اسلامی‌، چ سوم، ۱۳۸۱ش.
  21. قائمی‌، علی، پرورش مذهبی و اخلاقی کودکان، مرکز دارُالتبلیغ اسلامی ‌قم، چ اول، ۱۳۶۰ش.
  22. کتابچی، محسن، آیین زندگی از دیدگاه امام رضا(ع)، الف، چ سوم، ۱۳۸۵ش.
  23. کریمی‌، عبدالعظیم، شور طرب در تربیت طربناک ذهن‌انگیز و دل‌انگیز، موسسه فرهنگی منادی تربیت، چ پنجم، ۱۳۸۵ش.
  24. کریمی‌، عبدالعظیم، مراحل شکل‌گیری اخلاق در کودک، عابد، چ اول، ۱۳۸۵ش.
  25. الکلینی الراضی، محمدبن یعقوب‌بن اسحق، اصول کافی، ۸ ج، دارالکتب‌الاسلامیه، چ دوم، ۱۳۶۵ش.
  26. محمدی ری‌شهری، محمد، میزانُ‌الحکمه، ترجمه حمیدرضا شفیعی، ۱۴ج، دارُالحدیث قم، چ دوم، ۱۳۸۵ش.
  27. مصباح‌یزدی، محمدتقی، معارف قرآن (خداشناسی، کیهان‌شناسی، انسان‌شناسی)، موسسه در راه حق، ۱۳۷۳ش.
  28. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ۲۷ج، دارالکتاب‌الاسلامیه، چ چهارم، ۱۳۶۳ش.
  29. مهارت‌های زندگی از دیدگاه قرآن و حدیث، معاونت آموزش و پرورش عمومی‌، سازمان آموزش و پرورش خراسان رضوی، چ اول،۱۳۸۷ش.
  30. نجاتی، حسین، روانشناسی کودک (حرکت، تلاش، تکاپو) چگونگی رفتار با کودکان، بیکران، چ پنجم، ۱۳۸۰ش.
  31. نوروزی، محمد، آسیب‌شناسی رفتاری انسان از دیدگاه قرآن، موسسه بوستان کتاب، چ دوم، ۱۳۸۶ش.
  32. والاس مری، کلیدهای رفتار با کودک ۴ ساله، ترجمه مینا اخباری‌آزاد، صابرین، چ چهارم، ۱۳۸۶ش.
  33. وایت مارتی، کلیدهای رفتار با کودک ۵ ساله، ترجمه اکرم کرمی‌، صابرین، چ چهارم، ۱۳۸۶ش.

 

——————————

پانوشت:

[۱]. عبدالعظیم کریمی، مراحل شکل‌گیری اخلاق در کودک، ص۱۶۹٫

[۲]. غلام‌علی افروز، چکیده‌ای از روان‌شناسی تربیتی، ص۱۵٫

[۳]. عبدالعظیم کریمی، مراحل شکل‌گیری اخلاق در کودک، ص۱۸۳٫

[۴]. غلام‌حسین شکوهی، تعلیم و تربیت و مراحل آن، ص۲و۶٫

[۵]. عبدالعظیم کریمی، شور طرب در تربیت طربناک ذهن‌انگیز و دل‌انگیز، ص۳۴ .

[۶]. علی قائمی، تربیت اخلاقی و مذهبی کودکان، ص ۱۴۶ و ۱۴۷٫

[۷]. حسین نجاتی، روان‌شناسی کودک (حرکت تلاش تکاپو) چگونگی رفتار با کودکان، ص۱۴۲٫

[۸]. مری والاس، کلیدهای رفتار با کودک چهارساله، ترجمه مینا اخباری‌آزاد، ص۶۴٫

[۹]. علی قائمی، تربیت مذهبی و اخلاقی کودکان، ص۱۵۲٫

[۱۰]. محسن کتابچی، آیین زندگی از دیدگاه امام رضا(ع)‌، ص۱۱۲٫

[۱۱]. زهیر، خوشگو تهرانی، چگونه کودک خود را تربیت کنیم؟ ص۱۴۴٫

[۱۲]. نانسی آیزنبرگ، رفتارهای اجتماعی کودکان، ترجمه بهار ملکی، ص۹٫

[۱۳]. مری والاس، کلیدهای رفتار با کودک چهارساله، ترجمه مینا اخباری‌آزاد، ص۱۴۶٫

[۱۴]. عبدالله شفیع‌آبادی، راهنمایی و مشاوره کودک (مفاهیم و کاربردها)، ص۳۵٫

[۱۵]. علی‌اکبر شعاری‌نژاد، روان‌شناسی رشد، ص۳۸۱٫

[۱۶]. معاونت آموزش و پرورش عمومی، مهارت‌های زندگی از دیدگاه قرآن و حدیث، ص۱۲٫

[۱۷]. علی قائمی، پرورش مذهبی و اخلاقی کودکان، ص۱۶۰٫

.[۱۸] محمدتقی مصباح‌یزدی، معارف قرآن (خداشناسی، کیهان‌شناسی، انسان‌شناسی)،‌ ص۳۷۶٫

[۱۹]. عبدالله شفیع‌آبادی، راهنمایی و مشاوره کودک مفاهیم و کاربردها، ص۳۱٫

[۲۰]. عبدالعظیم کریمی، مراحل شکل‌گیری اخلاق در کودک، ص۶۵ و ۶۶٫

[۲۱]. شمس/۷-۸٫

[۲۲]. محمدتقی فلسفی، جوان از نظر عقل و احساسات، ج۱، ص۳۳۶٫

[۲۳]. محمد دشتی، ترجمه نهجُ‌البلاغه، خطبه ۹۰، ص۱۰۸٫

[۲۴]. علی قائمی، پرورش مذهبی و اخلاق کودکان، ص۱۶۰٫

[۲۵]. علی‌اکبر، شعاری‌نژاد، فرهنگ و علوم رفتاری، ص۲۰٫

[۲۶]. دروتی ریچ، کلیدهای پرورش “مهارت‌های اساسی زندگی” در کودکان و نوجوانان، ترجمه اکرم قیطاسی، ص۴۱ و ۴۲٫

[۲۷]. حسین دهنوی، نسیم مهر، ج۲، ص۵۰٫

[۲۸]. دروتی ریچ، کلیدهای پرورش “مهارت‌های اساسی زندگی” در کودکان و نوجوانان، ترجمه اکرم قیطاسی، ص۵۹٫

[۲۹]. ر.ک: عاطفه غیاث‌فخری، محمدبینازاده، راهنمای آموزش مهارت‌های زندگی در سال اول راهنمایی، ص۱۶ (‌نقل به مضمون)‌.

[۳۰]. حسین دهنوی، نسیم مهر، ج۱، ص۱۰۶٫

[۳۱]. محمدبن یعقوب‌بن اسحق کلینی، اصول کافی، ج۶، ص۵۰٫

.[۳۲] الیزابت پنتلی، راهنمای کامل تربیت کودک، ترجمه اکرم قیطاسی، ص۱۱۰٫

[۳۳] . همان، ص۲۲۰٫

[۳۴]. محمدبن یعقوب‌بن اسحق کلینی، اصول کافی، ج ۶، ص۴۹٫

.[۳۵] عبدالواحدبن محمد تمیمی‌آمدی، غررُالحکم و دررُالکلم، ص۲۱۸٫

[۳۶]. عبدالعظیم کریمی، مراحل شکل‌گیری اخلاق در کودک، ص۱۶۰٫

[۳۷]. عاطفه غیاث‌فخری، محمد بینازاده، راهنمای آموزش مهارت‌های زندگی، ص۱۷٫

[۳۸]. مرتضی فرید تنکابنی، رهنمای انسانیت (‌نداءُ‌الفطره)‌: کلمات قصار حضرت رسول اکرم۶‌، سیری دیگر در نهجُ‌الفصاحه، ص۳۱۴٫

[۳۹]. محمدتقی فلسفی، جوان از نظر عقل و احساسات، ج۱، ص۳۳۶٫

[۴۰]. اسری/۵۳٫

[۴۱]. مارتی وایت، کلیدهای رفتار با کودک ۵ ساله، ترجمه اکرم کرمی، ص۵۳٫

[۴۲]. الیزابت پنتلی، راهنمای کامل تربیت کودک، ترجمه اکرم قیطاسی، ص۳۲۴٫

[۴۳]. محمدبن یعقوب‌بن اسحق کلینی، اصول کافی، ج۸ ، ص۱۵۰٫

[۴۴]. ایزابت پنتلی، راهنمای کامل تربیت کودک، ترجمه اکرم قیطاسی، ص۳۷۱٫

[۴۵]. مری والاس، کلیدهای رفتار با کودک ۴ ساله، ترجمه مینا اخباری‌آزاد، ص۱۱۵ و ۱۱۶٫

[۴۶]. حسین دهنوی، نسیم مهر، ج۳، ص۹۸٫

[۴۷]. عاطفه غیاث فخری، محمد بینازاده، راهنمای آموزش مهارت‌های زندگی، ص۱۶و۱۷٫

[۴۸]. حجرات/۱۱٫

[۴۹]. محمد نوروزی، آسیب‌شناسی رفتاری انسان از دیدگاه قرآن، ص۱۷۴٫

[۵۰]. محمد دشتی، ترجمه نهج‌ُالبلاغه، خطبه ۱۲۶، ص۱۶۹٫

[۵۱]. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۸۶٫

[۵۲]. حسین دهنوی، نسیم مهر، ج۱، ص۱۵۹٫

[۵۳]. همان، ج۳، ص۲۵و۲۶٫

[۵۴]. نانسی آیزنبرگ، رفتارهای اجتماعی کودکان، ترجمه بهار ملکی، ص۱۲۱٫

.[۵۵] اسرا /۲۷٫

.[۵۶] ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۸۸٫

[۵۷]. حسین دهنوی، نسیم مهر، ج۳، صص۱۷۰و۱۷۳٫

[۵۸]. الینور سیگل ولیندا، کلیدهای رفتاری با مشکلات رفتاری کودکان، ترجمه مسعود حاجی‌زاده، ص۱۳۸٫

[۵۹]. بقره/۲۸۶٫

[۶۰]. حسین دهنوی، نسیم مهر، ج۳، ص۱۷۵٫

[۶۱]. عاطفه غیاث فخری، محمد بینازاده، راهنمای آموزش مهارت‌های زندگی، ص۱۷٫

[۶۲]. عبدالعظیم کریمی، مراحل شکل‌گیری اخلاق در کودک، ص۱۶۵٫

[۶۳]. محمدرضا جوادی، علی جعفری در محضر حکیم علامه جعفری (مجموعه پرسش‌ها و پاسخ‌ها)، ص۱۱۸٫

[۶۴]. اسرا/۳۶٫

[۶۵]. حسین دهنوی، نسیم مهر، ج۱، ص۷۹ .

[۶۶]. الیزابت پنتلی، راهنمای کامل تربیت کودک، ترجمه اکرم قیطاسی، ص۱۰۴٫

[۶۷]. محمد دشتی، ترجمه نهجُ‌البلاغه، حکمت‌۱۷۵، ص۴۷۴٫

[۶۸]. عبدالواحدبن محمد تمیمی‌آمدی، غررُالحکم و دررُالکلم، ص۲۱۸٫

[۶۹]. حسین دهنوی، نسیم مهر، ج۱، ص۸۵٫

[۷۰]. عبدالعظیم کریمی، مراحل شکل‌گیری اخلاق در کودک، ص۱۶۵٫

[۷۱]. زهیر خوشگو تهرانی، چگونه کودک خود را تربیت کنیم؟ ص۱۴۶٫

[۷۲]. علی شریعتمداری، جامعه و تعلیم و تربیت، ص۶۰٫

[۷۳]. حسین دهنوی، نسیم مهر، ج۲، ص۸۲٫

[۷۴]. عبدالواحدبن محمد تمیمی‌آمدی، غررُالحکم و دررُالکلم، ص۴۲۳٫

[۷۵]. محمد محمدی ری‌شهری، میزانُ‌الحکمه، ج۲، ص۶۶٫

[۷۶]. همان، ص۶۷٫

[۷۷]. عاطفه غیاث‌فخری، محمد بینازاده، راهنمای آموزش مهارت‌های زندگی، ص۱۸٫

[۷۸]. علامه محمدتقی مجلسی، بحارُالانوار، ج۴، ص۲۸۲٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *