خانه / بایگانی برچسب: حنجره های جاری (صفحه 3)

بایگانی برچسب: حنجره های جاری

شعر سپید (فصل پنجم کتاب حنجره های جاری جلد ۳)

  انتظار این جمعه هم گذشت و تو بارها بر سنگ‌فرش زبانم رها شدی چه‌قدر با تو بودنم را به در و دیوار قاب کرده‌ام تاریخ را ورق زدم، راست و دروغش را نمی‌دانم ولی می‌دانم سیاه‌سفید هزار رنگ چشمانت را هزاران عاشق سروده‌اند. بی تو، هراس هزار بایدها و …

توضیحات بیشتر »

شعر سپید (فصل پنجم کتاب حنجره های جاری جلد ۲)

  در ذهن باد گمان می‌کردم چهل‌سالگی‌ام را با تو جشن می‌گیرم، نسیم! چه می‌دانستم دیگری هست، پرشورتر از تو و گرم‌تر و یا حتی سردتر از تو با شتاب‌تر و کوبنده‌تر نمی‌دانی چه بر سرم آورده فقط وجدانم هست که گاه‌گاهی می‌فهمد در من طوفان هوس، چه ولوله‌ای به …

توضیحات بیشتر »

شعر سپید (فصل پنجم کتاب حنجره های جاری جلد ۱)

تصویر روشن روز این غروب غم گرفته هم گذشت این جمعه هم گذشت و تو بارها بر سنگ‌فرش زبانم رها شدی چهقدر با تو بودنم را به درودیوار قاب کرده‌ام!؟ تاریخ را ورق زدم، راست و دروغش را نمی‌دانم ولی می‌دانم سیاه‌سفید هزار رنگ چشمانت را هزاران عاشق سروده‌اند بی …

توضیحات بیشتر »

رباعی و دوبیتی (فصل ششم کتاب حنجره های جاری جلد ۳)

  پنجرۀ بهار دل در قدم نگار خواهد رقصید در آینه نور یار خواهد رقصید نیلوفر عشق در تب و تاب ظهور بر پنجرۀ بهار خواهد رقصید مصطفی جلیلیان مصلحی   زهرای دوباره! زینب گل گلخانه سرمد آمد با بوی بهشت و عطر احمد آمد با دیدن روی او ملائک …

توضیحات بیشتر »

رباعی و دوبیتی (فصل ششم کتاب حنجره های جاری جلد ۲)

  آن سوی غزل آن سوی غزل گوشۀ طاق افتادی آیینه شدی و اتفاق افتادی با این که شبیه لاله خاضع بودی باکوه به یک سبک و سیاق افتادی سیدابوالفضل مبارز   شق القمر شق‌القمر، اعجاز بلند آمده بود در آتش و خون دلش سپند آمده بود از آن‌همه ایثار …

توضیحات بیشتر »

رباعی و دوبیتی (فصل ششم کتاب حنجره های جاری جلد ۱)

    بال کبوتر آن شب که گل ستاره پرپر می‌شد خورشید به اشک خون شناور می‌شد در ماتمت ای پیمبر رحمت و نور افلاک پر از بال کبوتر می‌شد مصطفی جلیلیان مصلحی   بی تو چراغ لاله‌ها زرد است بی تو نگاه آرزو سرد است بی تو دل هفت …

توضیحات بیشتر »