انتظار این جمعه هم گذشت و تو بارها بر سنگفرش زبانم رها شدی چهقدر با تو بودنم را به در و دیوار قاب کردهام تاریخ را ورق زدم، راست و دروغش را نمیدانم ولی میدانم سیاهسفید هزار رنگ چشمانت را هزاران عاشق سرودهاند. بی تو، هراس هزار بایدها و …
توضیحات بیشتر »شعر سپید (فصل پنجم کتاب حنجره های جاری جلد ۲)
در ذهن باد گمان میکردم چهلسالگیام را با تو جشن میگیرم، نسیم! چه میدانستم دیگری هست، پرشورتر از تو و گرمتر و یا حتی سردتر از تو با شتابتر و کوبندهتر نمیدانی چه بر سرم آورده فقط وجدانم هست که گاهگاهی میفهمد در من طوفان هوس، چه ولولهای به …
توضیحات بیشتر »شعر سپید (فصل پنجم کتاب حنجره های جاری جلد ۱)
تصویر روشن روز این غروب غم گرفته هم گذشت این جمعه هم گذشت و تو بارها بر سنگفرش زبانم رها شدی چهقدر با تو بودنم را به درودیوار قاب کردهام!؟ تاریخ را ورق زدم، راست و دروغش را نمیدانم ولی میدانم سیاهسفید هزار رنگ چشمانت را هزاران عاشق سرودهاند بی …
توضیحات بیشتر »رباعی و دوبیتی (فصل ششم کتاب حنجره های جاری جلد ۳)
پنجرۀ بهار دل در قدم نگار خواهد رقصید در آینه نور یار خواهد رقصید نیلوفر عشق در تب و تاب ظهور بر پنجرۀ بهار خواهد رقصید مصطفی جلیلیان مصلحی زهرای دوباره! زینب گل گلخانه سرمد آمد با بوی بهشت و عطر احمد آمد با دیدن روی او ملائک …
توضیحات بیشتر »رباعی و دوبیتی (فصل ششم کتاب حنجره های جاری جلد ۲)
آن سوی غزل آن سوی غزل گوشۀ طاق افتادی آیینه شدی و اتفاق افتادی با این که شبیه لاله خاضع بودی باکوه به یک سبک و سیاق افتادی سیدابوالفضل مبارز شق القمر شقالقمر، اعجاز بلند آمده بود در آتش و خون دلش سپند آمده بود از آنهمه ایثار …
توضیحات بیشتر »رباعی و دوبیتی (فصل ششم کتاب حنجره های جاری جلد ۱)
بال کبوتر آن شب که گل ستاره پرپر میشد خورشید به اشک خون شناور میشد در ماتمت ای پیمبر رحمت و نور افلاک پر از بال کبوتر میشد مصطفی جلیلیان مصلحی بی تو چراغ لالهها زرد است بی تو نگاه آرزو سرد است بی تو دل هفت …
توضیحات بیشتر »