اشاره:
برخی به قواعد فلسفی (قاعده بما هی قاعده) باور ندارند و آن را دیدگاه میشمرند ولی استاد معلمی به قاعدهبودن، اعتقاد دارد. او دربارۀ آخوندخراسانی بر آن است که وی به معنای رایج فیلسوف نبوده هرچند در اصولفقه صاحبنظر و در فقه مجتهد مسلم است.
نکتۀ بعد تداخل علوم در هم است، مثل تداخل فلسفه در اصول فقه. به نظر او این را هم باید آسیبشناسی کرد.
نکتۀ بعدی او این است که در فلسفیات علوم، ما باید ببینیم بزرگان و فحول چه کردهاند. او از مرحوم امام و مرحوم محقق اصفهانی و مرحوم شهید صدر نکاتی را مطرح میکند. مثلاً مرحوم امام میگوید روایات فقهی ما براساس دقتهای عرفی نوشته شده است نه دقتهای عقلی. لذا شما وقتی فلسفه را داخل میکنید، ساختار به هم میریزد.
استاد بر آن است که بخاطر دخالتدادن فلسفه در اصول، اصول امروز ما شدیداً وامدار فلسفه است و لذا هر فقیهی ناچار است به برخی مسایل فلسفی ورود کند.
از تداخل فلسفه در فقه، هم به کتاب مرحوم آیتالله میلانی اشاره شد که ایشان مکرراً برخی قواعد فلسفه را در فقه دخالت داده است و کاربرد فلسفه در فقه ایشان زیاد است. البته بزرگانی مثل آقای زنجانی شدیداً مخالف این دخالتاند و نقل کلامی از مرحوم امام میکنند که میگویند اصلاً فلسفه مضر به فقه است. یعنی وقتی شما میآید دقتهای فلسفی را داخل به بحث میکنید، مضر به فقه است.
دریافت متن کامل نشست