روشها و مهارتهای کلامی گستره مطالعات کلامی (۲)
نویسنده: مسلم گریوانی
فصل اول: روش استخراج معارف کلامی
طرح مسئله
مسئله روش در فعالیتهای علمی از اهمیت زیادی برخوردار است به گونهای که روششناسی به رشتهای علمی تبدیل شده است.
روش، مجموعهای از شیوهها و تدابیر است که برای کاستنن از لغزش علمی در شناخت حقیقت، به کار برده میشود.[۱]
با مطالعه و دقت میتوان دریافت که روش از دانش جدا نیست، بلکه لازمه آن است و اساساً هیچ دانشی بدون روش قابل تصور نیست. ارزش هر دانش به اتقان روشی است که مورد استفاده قرار میدهد. در علوم اسلامی دانشهایی مانند منطق و اصول هویتی روششناختی دارند که یکی به روش استدلال پرداخته است و دیگری به روش استنباط مربوط میشود.
علم کلام اسلامی با مجموعهای از باورهای فطری و عقلانی میبایست به صورت روشمند عرضه شود. در این علم استخراج اعتقادات از متون اصیل دینی و تنظیم، تبیین و عرضه آنها میبایست بر اساس ضوابط روششناختی صورت گیرد. یکی از عرصههای روششناختی در کلام، شیوه پاسخگویی است. برای مثال به پرسشهای کلامی برخاسته از احساسات میبایست پاسخی عاطفی داد. ماجرای کندی و امام حسن عسکری (ع) که در منتهی الامال شیخ عباس قمی نقل شده است نمونه خوبی برای این مسئله است.
برخی از روشها در مطالعات کلامی از این قرار است؛
الف. روش استخراج معارف کلامی
متکلم باید منابع و شیوههای استنباط و استخراج معارف اعتقادی را بداند و به قواعد آن آگاهی داشته باشد. به عبارت دیگر همانگونه که در استنباط احکام فقهی از اصول فقه استفاده میکنیم در این زمینه هم باید اصولی را تعریف کنیم.
در این مجال به برخی از روشهای استنباط اعتقادات کلامی اشاره میکنیم.
- متکلم برای پاسخ به مسائل جدید باید مستقیماً به منابع معتبر دینی یعنی کتاب، سنت و عقل مراجعه کند. پس از این است که میتواند به دیگر منابع مانند سیره عقلا و … مراجعه کند.
- برای شناخت روشمند باید تمام متون دینی را مرور کرده باشد. به عبارت دیگر قرآن، نهجالبلاغه، مفاتیح، صحیفه سجادیه، و کتب اربعه را مطالعه کند و با توجه به آنها اظهارنظر کند. بعنوان نمونه:
نمیتوان بر اساس یک روایت یا آیه تفکر در ذات خدا یا اندیشیدن درباره قضا و قدر را درست یا نادرست بدانیم.
۳٫ مسئله یا اشکال از نظر موضوعشناسی کاملاً روشن باشد، زیرا مفاهیم گاهی چند پهلو و دارای معانی مختلفند.
- توجه به واژههای مترادف و همخانواده.
ب. روش تنظیم و تبویب گزارههای دینی
پس از معین شدن موضوع مورد مطالعه در منابع دینی، میبایست به تنظیم و تبویب مسائل آن پرداخت.
تنظیم در دو مرحله انجام میگیرد:
۱) انتخاب مسأله فرعی در قرآن: مانند روش نقد خرافه در قرآن و نفی و اثبات شفاعت از نظر قرآن.
۲) تنظیم مجموعه آیات و روایات و حکایات استخراج شده از منابع اصیل دین:
برای مثال مسئله دیدگاه شیعه درباره شفاعت را میتوان به این صورت دسته بندی کرد:
- آیات و روایات نافی شفاعت، مانند بقره/۴۸، ۱۲۳ و انعام/۵٫
- آیاتی که شفاعت را فقط از آن خدا میدانند مانند مثل زمر/۴۴٫
- آیات و روایات اثبات کننده شفاعت مانند بقره/۲۵۵، یونس/۱۰۹٫
۳) استخراج آیات و احادیث؛ استخراج آیات صریح درباره موضوع، استخراج آیات ضمنی در اینباره و استخراج آیاتی که لوازم آن موضوع به حساب میآیند.
۴) تنظیم پس از تبیین، توصیف و استدلال؛ این مرحله در واقع تنظیم نظریه پس از تبیین و توصیف و استدلال بر آن است و پاسخ به پرسشهایی از این قبیل است:
شفاعت جزو اصول دین است یا فروع دین؟ انکار آن باعث کفر و الحاد میشود؟
رابطه این مسئله با سایر مسائل مرتبط و در شکل کلان جایگاه آن در ساختار کلام چیست و کجاست؟
ج. روش توصیف و تبیین معارف کلامی
توصیف و بیان: منظور از توصیف گزارش باور و اعتقاد بدست آمده از مطالعه منابع دینی پس از تنظیم اولیه آنها است و پاسخ به این پرسش است که آیا این باور از ضروریات دینی است و باید بدان معتقد بود؟
ب) تبیین و استدلال: مراد از تبیین، بیان علت و مراد از استدلال ارائه دلیل بر مدعاست.[۲]
این مرحله فرضیه را مدلل و مستدل ساخته و به شکل علمی و منطقی اثبات میکند.
مسئله این است که توصیف و تبیین معارف کلامی چگونه باید صورت گیرد تا اثر بخش شود؟
چه بسیار باورهایی که به حق و منطقی است اما به دلیل تبیین و استدلال ضعیف و غیر روشمند، سست و بیپایه جلوه میکند.
مراحل تبیین
اول) تحلیل واژهها
۱) استخراج واژهها
۲) معناشناسی واژهها و مفاهیم کلیدی با شگرد تفسیری و تحلیلی، به صورت آیه به آیه و با مراجعه به قرآن کریم.
۳) جایگزین کردن معنای مورد نظر از واژه به جای خود واژه.
۴) کشف معنای دقیق آیه.
۵) جمع بندی
دوم) تبیین براساس معضلات نظری
متکلم متعهد به دینی خاص است به همین دلیل باید با توجه به دو مسئله موضوع را انتخاب و تحلیل کند:
۱) معضلات نظری متناسب با نیاز جامعه دینی.۲) معضلات نظری که به حوزه دین ارتباط دارند.
مراحل:
۱) مشخص شدن موضوعات فرعی.
۲) تحلیل گزارهها مانند دیدگاه فروید درباره منشأ.
سوم) تبیین گزارههای دینی با هدف حلّ معضلات عملی مانند رفتارهای خلاف هنجار کودکان و نوجوانان و گرایش به فرقهها و مکاتب فکری انحرافی، بیماریها و مشکلات روانی و اخلاقی و مانند آن.
فصل دوم: مطالعات کلامی در حوزه مهارت و توانش
طرح مسئله
متکلم علاوه بر دانش و بینش کلامی، باید دارای مهارتهایی نیز باشد. مهارت با دانش تفاوت دارد و عرصهای دیگر از مطالعات کلامی را دربر میگیرد. یک دینشناس تکلیفمدار برای دفاع از دین باید با این مهارتها آشنا باشد.
به بیانی دیگر، رسالت متکلم علاوه بر دانستنها، «توانستنها» نیز هست و علاوه بر معرفت کلامی باید مهارت کلامی نیز بیاندوزد. به بیانی دیگر کلام هم علم دارد و هم فن مانند فن مناظره، فن نقد و فنون دیگر.
متکلم اگر از دانش کلام و اطلاعات کلامی آگاه باشد، ولی در عرصه عملی و فنی کلام توانمند نباشد همچون فردی است که کتاب آموزش رانندگی را حفظ است اما در عمل نمیتواند رانندگی کند.
۱٫ مهارت نقد
نقد در لغت به معنای جدا کردن سره از ناسره، آشکار کردن معایب و محاسن و تمیز دادن خوب از بد آمده است.[۳]
روشن است که نقد با انتقاد متفاوت است. در انتقاد فقط به جنبههای منفی و نادرست سخن توجه میشود ولی در نقد، خوب و بد با یکدیگر لحاظ میگردند. بنابراین ناقد کارش عیبگیری نیست بلکه نقد، سنجشی بیطرفانه براساس ملاکهای منطقی است.
ناگفته پیداست که نقد دیدگاهها و نظریهها تأثیر زیادی در رشد و تولید علم دارد. خاصیت اساسی نقد این است که سخنان بیهوده را از رواج میاندازد و به جای آن اندیشه متقن و آثار حقیقتاً پژوهشی رونق میگیرد. هیچ آفتی به اندازه نقدگریزی و نقدستیزی، فرهنگ جامعه را تهدید نمیکند.[۴]
نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که آراء و نظریات کلامی بیش از هر دانشی نیازمند نقد و غربالگری است زیرا کلام عرصه تفکر و اندیشه است و این عرصه باید مورد نقد قرار گیرد تا مبادا فکری انحرافی مبدأ عمل و چاشنی رفتار قرار گیرد.
بر این اساس نقد یک ایده و نظریه فکری که به گونهای باورهای دینی را به چالش میکشد، در حوزه رسالت متکلم قرار میگیرد، چه این ایده فکری در عرصه هنر باشد یا در عرصه فیلم و سینما باشد و یا در حوزه ادبیات و شعر و… .
متکلم برای نقد شبهات دینی میبایست به تمام این حوزهها توجه داشته باشد تا به نقدی علمی و فنی دست یابد.
بنابراین متکلم باید در عرصههای مختلف مهارت نقد را به دست آورد و برای دفاع از دین باید عرصههای جدیدی را بر میدانهای مطالعاتی خویش بیافزاید، مانند: عرصه ادبیات، عرصه فیلمسازی، عرصه هنر و … . برای مثال اگر باوری در قالب طنز یا سینما تخطئه میشود باید از همین مسیر به نقد آن پرداخت که این جز با آشنا شدن با زبان هنر و ادبیات و فیلم فراهم نخواهد شد.[۵]
۲٫ اصول و فنون نقد یک ایده کلامی
اکنون مهارت نقد یک دیدگاه به یک رشته مستقل تبدیل شده و تاکنون کتابهای زیادی در این باره نوشته شده است. این مهارت مستقل موسوم به تفکر نقدی است.
تفکر نقدی[۶]
این مسئله دارای چند بحث مهم است:
۱٫ پرسش
پرسش دارای ملاکها و معیارهایی است که باید رعایت شوند.
۲٫ روشهای تقویت یک اندیشه
با این روشها یک تفکر و ایده را میتوان برجسته نمود.
۳٫ شیوههای نقد یک اندیشه
این مرحله در کنار شیوه پیشین، نقد یک دیدگاه را کامل میکند. یعنی با این دو دسته روش (نقد یک اندیشه و تقویت اندیشه دیگر) بین افکار و اندیشهها و مکاتب توازن و تعادل ایجاد میشود.
صاحب نظران نود و شش روش از شیوههای نقد یک تفکر را احصاء کردهاند.
اصول نقد
- تقدم فهم بر نقد.
دینشناس ناقد برای نقد یک نظریه یا ایده کلامی باید در ابتدا آنرا به خوبی فهم کند و سپس به نقد آن بپردازد. گذری بر نقد برخی دیدگاههای فکری، فلسفی و کلامی حکایت از این واقعه تلخ دارد که بسیاری از ناقدان، نظریه و مدعای طرف مقابل را نفهمیدهاند. تجربه نشان داده است که نقد عجولانه و به دور از فهم درست نظریه، مایه رواج و قوت نظریه تلقی شده است.
- تقریر و تبیین قوی نظریه خصم.
متکلم ناقد باید نظریه مقابل را به خوبی تقریر و تثبیت کند و سپس به نقد آن بپردازد. نباید نظریه و اندیشهای را به شکل سطحی و سست نقل کنیم و آنگاه این گونه تقریر را نقد کنیم.
یرای مثال استاد مطهری در باب حقیقت معجزه سخن طبیعتگرایانه استاد محمدتقی شریعتی را به طور کامل تبیین میکند و سپس آنرا نقد میکند.[۷]
- بیان نقاط مثبت و منفی در کنار هم.
- نقد ارکان نظریه کلامی.
اصل دیگر در نقد یک دیدگاه کلامی آن است که خود نظریه نقد شود نه صاحب نظریه. در نقد باید فکر را از صاحب فکر تفکیک کرد و به تعبیر زیبای امیر بیان: انظر الی ما قال و لا الی من قال.
ارکان نظریه عبارتند است از:[۸] نظریه، مبانی و ادله آن و لوازم و پیامدهای آن.
- آشنایی با زبان نقدِ قالب مورد نظر.
- پرهیز از خصم انگاری طرف مقابل؛
در این صورت سخن طرف مقابل پذیرفته نمیشود و باعث میشود تا او از خود مقاومت نشان دهد. در چنین حالتی با تأکید بر افتراقها همدلی کمتر میشود و سرانجام به ایستایی علم خواهید انجامید.
کیفیت نقد یک دیدگاه
- بهترین نقد آن است که تناقضات و ناسازگاریها را برملا کند، به ویژه ناسازگاریها با اصول قطعی عقلی و دینی.
۳٫ مهارت دفع شبهات
نخست باید به گونهشناسی شبهات پرداخت، شبهاتِ مبنایی پاسخهای مبنایی طلب میکنند. برخی از این مهارتها از این قرارند:
۱) شبهات را باید صورت مستند پاسخ داد، ارجاعات در پاسخگویی باید کامل و صحیح باشند.
۲) باید نقد فکر کرد نه صاحب فکر.
۳) پاسخها باید بهروز باشد یعنی براساس آخرین اطلاعات روز باشد.
۴) باید پاسخها مناسب با عصر و زمان و ادبیات مخاطب باشد (پاسخ دادن به سؤالات امروز با پاسخهای دیروزی برابر با مرگ دین «مطهری»).
۵) باید نسبت به شبههها فعال بود نه انفعال.
پاسخگویی فعال به شبهات دو گونه است:
- هنوز زمزمههای شبهه هست، پاسخگویی شود.
- چنان تیز باشد که از الان حدس بزند شبهات آینده را به آیندهپژوهی.
سرمایه یک متفکر، فکر است، فکر یک متفکر هر چقدر برد داشته باشد او گرچه بمیرد، زنده است اگر شبهات سه نسل آینده را پاسخ دهد و نیاز را ببیند و پاسخ دهد، او زنده است گرچه مرحوم شده است. رفع شبهات تا دفع شبهات.
۶) نقد باشد نه انتقاد.
۷) ایجاد شبههها برای خصم در قبای فکری، انداختن توپ به میدان حریف، شبههسازی برای مسیحیت، یهود عرفانها بهترین دفاع به حمله است.
۸) سطحبندی شبههها. نکته اول گونهشناسی الان سطحبندی شبهات.
فصل سوم: تفاوت علم کلام با چند دانش دیگر
کسی که تا اینجا با ما همراه باشد ممکن است به طور ناخودآگاه این سؤال در ذهن او باشد که پس دانشهایی مثل فلسفه دین در کجا منظومه علوم قرار دارد؟ مگر فلسفه دین درباره دین و مسائل کلان آن سخن نمیگوید؟ پس چرا جزو مطالعات کلامی گنجانده نشد؟
-
دانش فلسفه اسلامی
فلسفه اسلامی، دربردارنده مسائلی در هستیشناسی، علمشناسی، نفسشناسی و مبدأشناسی است.
- مباحث هستیشناسی فلسفه به مسائل و احکام کلی مربوط به وجود و عدم و ماهیت، مانند اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، بداهت وجود، ارتباط وجود و ماهیت، اعتبارات ماهیت، کلی طبیعی، علت تشخص ماهیت و نیز در اقسام و تقسیمات وجود، مانند: وحدت و کثرت، ذهنی و خارجی، علت و معلول، مجرد و مادی، واجب و ممکن، متقدم و متأخر، حادث و قدیم، جواهر واعراض، ثابت و متغیر، حرکت و زمان است
- مباحث هستیشناسی علم که به احکام و عوارض علم و عالم و معلوم مانند: تجرد علم، اقسام و مراتب علم، جوهر یا عرضبودن علم، اتحادعلم و عالم و معلوم و اقسام عالم و معلوم سخن به میان میآید.
- نفسشناسی فلسفی که به چیستی و مراتب و قوای نفس و احکام آن مانند تجرد نفس اختصاص دارد.
- مبدأشناسی که در آن به راهها و براهین عقلی اثبات واجبالوجود، توحید و مراتب ذاتی و صفاتی و افعالی، صفات الاهی اعم از صفات ذاتیه و فعلیه بهویژه علم، قدرت، حیات، اراده، حکمت، و کلامالاهی، هدف آفرینش عالم و تبیین عوالم سهگانه، قضا و قدر الاهی، مسأله شر و عنایت الاهی پرداخته میشود.[۹]
با این بیان نسبت کلام با فلسفه با توجه به نکات زیر روشن میشود:
ـ به نظر میرسد بخشی از مباحث کلام اسلامی در فلسفه اسلامی بحث میشود ولی باید متوجه بود که گرچه چنین است ولی فیلسوف هیچ تعهدی در برابر دین و خدا و غیره ندارد. چرا که موضوع فلسفه وجود است و اگر بحث از الهیات میشود به دلیل این است که فیلسوف در پی مبدأ وجود است.
ـ فلسفه در طول تاریخ خود، کمک شایانی به کلام کرده است از جهت مسالهسازی برای کلام و نیز از جهت توجیه عقلانی و فلسفی معارف دینی به ویژه در حوزه خداشناسی و تفسیر موجه از برخی متون دینی مثل معارف الهیات نهج البلاغه.
-
فلسفه دین
فلسفه دین به معنای تفکر فلسفی در زمینه دین است. فلسفه دین دانش و عرصهای است که به ارزیابی انتقادی دین و گزارههای دینی میپردازد. فیلسوف دین نه در پی اثبات عقاید دینی است (کاری که بر عهده کلام است) و نه در پی نفی آن، بلکه در پی تحلیل و تبیین باورهاست.[۱۰] فلسفه دین یعنی نگاهی بیرونی و عقلانی به دین. تفاوت اصلی فلسفه دین با کلام در این است که یک فیلسوف دین بدون تعهد دینی به مسائل میپردازد ولی متکلم با توجه به مبانی فکری دینی تحلیل میکند.
نویسندگان دینپژوه، مسائل مربوط به فلسفه دین را دو دسته کردهاند:
الف) مسائل برون دینی
- تحقیقپذیری الهیات.
- حقانیت ادیان / دین یا ادیان (پلورالیسم)
- زبان دین (عرفی، نمادین یا تمثیلی، گزارهها دین اخباری یا انشائی)
- خاستگاه دین (بررسی بیش از هشت دیدگاه روانشناسی و جامعهشناسی)
- چیستی دین
- شریعت ناطق است یا صامت؟
رابطه دین و مفاهیم دینی با مفاهیم معاصر بشری از قبیل:
- رابطه دین با عقل (راسیونالیسم)
- رابطه دین با علم (ساینیزم)
- رابطه دین با تمدن و فرهنگ
- رابطه دین با اخلاق
- رابطه دین با دنیا (سکولاریسم)
- رابطه دین با آزادی (لیبرالیسم)
- رابطه دین با سیاست
- رابطه دین با طبیعت و محیط زیست
- رابطه دین با حقیقت، معرفت و …
- رابطه دین با عرفان
- رابطه دین با هنر
- بحث درباره امکان دانشهایی با پسوند دینی مثل روانشناسی دینی، علم دینی، جامعهشناسی دینی و …
- گوهر و صدف دین
- فهمپذیری دین
- منابع و مدارک شناخت دین
- ارکان و امّهات مدعیات دینی[۱۱]
- گستره قلمرو دین
- آداب، شعائر و مناسک دین[۱۲]
ب) مسائل درون دینی
- خدا در ادیان (احد یا واحد بودن خدا)
- روح (نیروی فرامادی انسان)
- رستگاری و نجات
- هدفمندی جهان
- روح و جاودانگی آن
- برخورداری جهان از یک نظام اخلاقی
- مسأله ایمان، وحی و مسأله شرور.[۱۳]
آثاری که در این زمینه به نگارش در آمده است عمدتاً با کتابهای مربوط به کلام جدید مشترک است به دلیل امتزاج بیجایی که در این زمینه شده است.
منابع و مآخذ
- اوجبی علی، کلام جدید در گذر اندیشهها (کلام جدید، مبانی و آموزهها)، نشر اساطیر، تهران، ۱۳۸۷٫
- برایان موریس، مطالعات مردمشناختی دین، ترجمه شرفالدین و فولادی، زلال کوثر، قم ۱۳۸۳٫
- حسینی شاهرودی، سید مرتضی، تعریف و خاستگاه دین، آفتاب دانش، مشهد، ۱۳۸۳٫
- جبرئیلی محمد صفر، فلسفه دین و کلام جدید، نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، ۱۳۸۶٫
- خاتمی محمود، پدیدار شناسی دین، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، ۸۲٫
- خسروپناه عبدالحسین، کلام جدید، مرکز مطالعات و پژوهشهای حوزه علمیه قم، ۸۱٫
- خسروپناه عبدالحسین، فلسفههای مضاف، نشر فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، ۱۳۸۵٫
- خنیفر حسین، نگاهی دوباره به روشها و فنون تدریس، بوستان کتاب، قم، ۱۳۸۷٫
- ربانی گلپایگانی علی، درآمدی بر کلام جدید، مرکز نشر هاجر، قم، ۱۳۸۷٫
- ربانی گلپایگانی، فرق و مذاهب کلامی، مرکز جهانی علوم اسلامی، قم، ۱۳۸۱٫
- ربانی گلپایگانی، کلام تطبیقی، مرکز جهانی، قم، ۱۳۸۵٫
- ربانی گلپایگانی، الکلام المقارن، دفتر نمایندگی رهبری در امور اهل سنت سنندج، قم، ۱۴۲۱٫
- رشاد علی اکبر، دین پژوهی معاصر، فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، ۱۳۸۴٫
- رجبی حسین، عقاید تطبیقی، دفتر نمایندگی رهبری در امور اهل سنت سنندج، ۱۳۸۰٫
- عبدالقادر نعمت محمد، الآراء الکلامیه لأئمه المذاهب الفقهیه، نشر حلبی حقوقی، بیروت، ۲۰۰۲ م.
- صادقی هادی، درآمدی بر کلام جدید، کتاب طه و نشر معارف، قم، ۱۳۸۲٫
- علامه حلی، کشف المراد، انتشارات شکوری، قم، زمستان ۷۲٫
- فضلی عبدالهادی، خلاصه علم الکلام، مؤسسه دائریالمعارف فقه اسلامی، قم، ۱۳۸۶٫
- فعالی محمدتقی، جزوه درس استاد در دفتر تبلیغات خراسان.
- قراملکی احد، روش شناسی مطالعات دینی، دانشگاه رضوی، مشهد، ۱۳۸۶٫
- قراملکی احد، هندسه معرفتی کلام جدید، اندیشه معاصر، تهران. ۷۸٫
- کاشفی محمد رضا، کلام شیعه، ماهیت، مختصان و منابع، پژوهشگاه فرهنگ اسلامی، تهران، ۸۶
- مصباح یزدی محمد تقی، معارف قرآن (خداشناسی …) ج ۳-۱، مؤسسه امام خمینی، قم، ۱۳۸۰٫
- ملکیان مصطفی، راهی به رهایی، نگاه معاصر، تهران ۱۳۸۳٫
- مؤلفان، جستارهایی در کلام جدید، انتشارات سمت، تهران، ۱۳۸۱٫
- فضایی یوسف، جامعهشناسی ادیان، آهنگ قلم، تهران، ۱۳۸۲٫
- مطهری مرتضی، مجموعه آثار، ج ۱ و ۲ و ۶، نشر صدرا.
- مطهری مرتضی، کلیات علوم اسلامی، نشر صدرا، سال ۱۳۸۵٫
- میرچاالیاد، دین پژوهی، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، پژوهشگاه علوم انسانی، تهران، ۷۵٫
———————————————-
پانوشت:
[۱]. خاکی. غلامرضا، روش تحقیق با رویکردی به پایاننامهنویسی، ص ۱۹۴٫
[۲]. فرامرز قراملکی، احد، روششناسی مطالعات دینی، ص ۱۸۶٫
[۳]. فرهنگ فارسی معین، نقد.
[۴]. قراملکی. احد، اصول و فنون پژوهش، ص ۱۱۲٫
[۵] – ماجرای نوشتهای با عنوان (ازدواج تعاونی) نمونه خوبی از نبود مهارت نقد است. نویسنده این مطلب در اینباره میگوید: «من اینک تبرئه شدم ولی تا زمانی که افکاری بسته و شخصیتهایی تنگ اندیش در این کشور هستند بنده اقدام به انتشار نیستان (مجله پرطرفدار کشور) نمیکنم و به نشانه اعتراض آن را تعطیل مینمایم» شجاعی، سید مهدی، غیر قابل چاپ، ص ۲۳٫ آثاری مانند روش نقد مکتب در پنج جلد، ذهنیت و زاویه دید، به قلم علی صفایی حائری در همین راستا به نگارش آمده است.
[۶]. با استفاده از جزوه درس استاد فعالی در دفتر تبلیغات خراسان.
[۷]. مطهری. مرتضی، نبوت، ص ۱۰۸٫
[۸]. قراملکی. احد، اصول و فنون پژوهش، ص ۱۱۷٫
[۹]. خسروپناه عبدالحسین، «آسیب شناسی فلسفه اسلامی (رویکردها و کارکردها)»، سایت درگاه پاسخگویی به مسائل دینی (پرسوجو).
.[۱۰] حسینی شاهرودی، سید مرتضی، تعریف و خاستگاه دین، ص ۶۸٫
[۱۱]. فلسفه دین و کلام جدید، مقاله چیستی فلسفه دین و مسائل آن (علی، کبررشاد)، ص ۵۵٫
[۱۲]. همان، مقاله فلسفه دین (ابوالفضل ساجدی)، ص ۱۳۸٫
.[۱۳] اوجبی علی، کلام جدید، مبانی و آموزهها، مقاله محمدرضا کاشفی، ص ۳۰۹٫