کبوتر شوق سحر کبوتر شوقام دوباره آمده است به آسمان چو ندارد ستاره آمده است دوباره پر زده از بیکرانه تا اینجا گذشته است ز هر آستانه تا اینجا کبوتر دل تنگم دوباره غم دارد و دیده ازهمهجا سوی این حرم دارد نقارخانه به گوش دلم …
توضیحات بیشتر »شعر سپید (فصل پنجم کتاب حنجره های جاری جلد ۳)
انتظار این جمعه هم گذشت و تو بارها بر سنگفرش زبانم رها شدی چهقدر با تو بودنم را به در و دیوار قاب کردهام تاریخ را ورق زدم، راست و دروغش را نمیدانم ولی میدانم سیاهسفید هزار رنگ چشمانت را هزاران عاشق سرودهاند. بی تو، هراس هزار بایدها و …
توضیحات بیشتر »شعر سپید (فصل پنجم کتاب حنجره های جاری جلد ۲)
در ذهن باد گمان میکردم چهلسالگیام را با تو جشن میگیرم، نسیم! چه میدانستم دیگری هست، پرشورتر از تو و گرمتر و یا حتی سردتر از تو با شتابتر و کوبندهتر نمیدانی چه بر سرم آورده فقط وجدانم هست که گاهگاهی میفهمد در من طوفان هوس، چه ولولهای به …
توضیحات بیشتر »شعر سپید (فصل پنجم کتاب حنجره های جاری جلد ۱)
تصویر روشن روز این غروب غم گرفته هم گذشت این جمعه هم گذشت و تو بارها بر سنگفرش زبانم رها شدی چهقدر با تو بودنم را به درودیوار قاب کردهام!؟ تاریخ را ورق زدم، راست و دروغش را نمیدانم ولی میدانم سیاهسفید هزار رنگ چشمانت را هزاران عاشق سرودهاند بی …
توضیحات بیشتر »