خانه / بایگانی برچسب: سید مسلم موسوی

بایگانی برچسب: سید مسلم موسوی

غزلک (فصل چهارم کتاب حنجره های جاری جلد ۲)

  بره آهو پلنگ و بره و آهو چند نقطه…؟! و شاهین و پرستو چند نقطه…؟!   کبوتر با کبوتر باز با باز و صدها باز با او چند نقطه…؟! سیدحسین سیدی   گذر عمر گذشت عمر من و تو و هرچه بود گذشت چه لحظه‌های سپیدی به ما کبود …

توضیحات بیشتر »

غزلک (فصل چهارم کتاب حنجره های جاری جلد ۱)

  به کودکان فلسطینی غم ستاره و مسجد غم نخستین است غمی که بر دل ما مثل کوه سنگین است   به سمت کعبه اگرچه نماز می‌خوانیم هنوز قبلۀ دل‌های ما فلسطین است سیدحسین سیدی   به کودکان افغانی قصۀ باد و غنچه و گل بود حرف از غارت و …

توضیحات بیشتر »

غزلک (فصل چهارم کتاب حنجره های جاری جلد ۳)

  هق هق دیوار و در از صدای من می‌گرید با هق‌هق شانه‌های من می‌گرید باران چه غریبانه فرو می‌ریزد انگار خدا برای من می‌گرید سیدحسین سیدی   مبارک باشد شهد است شرنگ‌تان مبارک باشد قرمز شده رنگ‌تان مبارک باشد یک قلب پر از عشق و یکی پراحساس پیوند قشنگ‌تان …

توضیحات بیشتر »

شعر سپید (فصل پنجم کتاب حنجره های جاری جلد ۳)

  انتظار این جمعه هم گذشت و تو بارها بر سنگ‌فرش زبانم رها شدی چه‌قدر با تو بودنم را به در و دیوار قاب کرده‌ام تاریخ را ورق زدم، راست و دروغش را نمی‌دانم ولی می‌دانم سیاه‌سفید هزار رنگ چشمانت را هزاران عاشق سروده‌اند. بی تو، هراس هزار بایدها و …

توضیحات بیشتر »

شعر سپید (فصل پنجم کتاب حنجره های جاری جلد ۲)

  در ذهن باد گمان می‌کردم چهل‌سالگی‌ام را با تو جشن می‌گیرم، نسیم! چه می‌دانستم دیگری هست، پرشورتر از تو و گرم‌تر و یا حتی سردتر از تو با شتاب‌تر و کوبنده‌تر نمی‌دانی چه بر سرم آورده فقط وجدانم هست که گاه‌گاهی می‌فهمد در من طوفان هوس، چه ولوله‌ای به …

توضیحات بیشتر »

شعر سپید (فصل پنجم کتاب حنجره های جاری جلد ۱)

تصویر روشن روز این غروب غم گرفته هم گذشت این جمعه هم گذشت و تو بارها بر سنگ‌فرش زبانم رها شدی چهقدر با تو بودنم را به درودیوار قاب کرده‌ام!؟ تاریخ را ورق زدم، راست و دروغش را نمی‌دانم ولی می‌دانم سیاه‌سفید هزار رنگ چشمانت را هزاران عاشق سروده‌اند بی …

توضیحات بیشتر »