آثار تربیتی صبر
نویسنده: مریم محمدشاهی
حلقه علمی بلاغ خواهران گروه تبلیغ و تربیت اسلامی
مقدمه
قال الصادق(ع): «یَا ابْنَ جُنْدَبٍ لَوْ أَنَّ شِیعَتَنَا اسْتَقَامُوا لَصَافَحَتْهُمُ الْمَلَائِکَه»[۱] «ای پسر جندب! اگر شیعیان ما استقامت ورزند، ملائکه با آنها دست میدادند و …».
وجود انگیزه، یکی از عوامل مهم برای رسیدن به هدف است. اما این عامل به تنهایی کارایی چندانی ندارد، به همین دلیل باید عنصر مکملی وجود داشته باشد تا رسیدن به هدف میسّر گردد. یکی از مهمترین مکمّلها، صبر است. زیرا حوادث و مشکلات در مسیر رسیدن به مقصد بسیار است ،از اینرو باید روحیه استقامت را در خود پرورش داد تا بتوان این راه را به بهترین شکل طی کرد و به مقصد رسید.
مفهومشناسی
صبر در لغت به معنی شکیبایی، بردباری، شکایت نکردن از بلاها و شداید و انتظار فرج میباشد.[۲]
و در اصطلاح «خودداری نفس است بر طبق مقتضای عقل و شرع»[۳].
اهمیّت و فضیلت صبر
دین مجموعهای از بایدها و نبایدهاست. انسان بدون داشتن مرکبی راهوار قادر به پیمودن راه این مجموعه نیست، از اینرو پیامبر(ص) میفرمایند: «الصَّبْرُ خَیْرُ مَرْکَبٍ…»[۴] «صبر بهترین مرکب سواری است».
در بین صفات اخلاقی آمده در قرآن، صبر از اهمیّت ویژهای برخوردار است به گونهای که حتی رسول خدا از این قاعده استثنا نشدهاند و به داشتن صبر امر شده اند، {فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُل}[۵] «پس صبر کن آنگونه که پیامبران اولوالعزم صبر کردند.» قران برای صابران پاداشهای بزرگی در نظر گرفته است: {وَ لَنَجْزِیَنَّ الَّذینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُون}[۶] «و به طور مسلّم به نیکوترین صورت پاداششان را خواهیم داد».
امام صادق(ع) فرمود: از پدرم ابیجعفر(ع) شنیدم که میفرمود: «من در برابر کارهایی از غلامم و برخی افراد خانوادهام صبر میکنم که گویی از حنظل در کامم تلختر است. آری هر کس شکیبایی کند و خویشتندار باشد، بدین پایداری درجه روزهگیر شب زندهدار و درجه شهیدی که در رکاب پیامبر شمشیر زده است بدست آورد.»[۷]
صبر و تصبّر
«تصبّر» یعنی خود را به صبر عادت دادن.
حضرت علی(ع) در وصیّت خود به فرزندش امام حسن(ع) میفرماید: «وَ أَشْعِرْهُ بِالصَّبْرِ»، «لباس صبر بر قلب بپوشان». در اینجا منظور این است که صبر، همانند لباس زیر به قلب میچسبد و با متن و حاق قلب تماس پیدا میکند. این نوع لباس که در قلب تأثیر دارد، حالتی را در قلب بوجود میآورد که او را از جزع و بیتابی رها میسازد.[۸]
ناگفته نماند که تصبر با صبوری تفاوت دارد، چرا که گاهی انسان در ظاهر اظهار بیتابی نمیکند ولی در واقع همانند انسانهای مضطرب، در عمق جانش بیقرار است. امّا وضعیت مطلوب آن است که حالت آرامش از ظاهر به عمق قلب سرایت کند. در این صورت است که انسان موفق خواهد بود. البتّه این هرگز به معنای آن نیست که انسان زندگی بیدغدغهای داشته باشد، چرا که زندگی دنیا با سختیها عجین است؛ {لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَد}[۹] «و البته آدمی را در سختی و رنج آفریدیم». تصبر در یادگیری علوم دینی نیز در همین راستاست. علی(ع) بعد از توصیه به تفقّه در دین، میفرمایند: «عَوِّد نَفْسِکَ التصبر علی المکروه، و نعم الخُلْقُ التَّصَبُّرُ فی الحَقّ» «نفست را به شکیبایی بر نامطلوب عادت بده و چه نیکو خویی است شکیبا بودن در راه حق»[۱۰] البته باید توجه داشت که این امر (تصبّر) باید به تدریج بوجود آید، آن گونه که قرآن کریم میفرماید: {إِنَّ مَعَ الْعسر یسراً}؛ «همانا به همراه هر سختی، آسانی است»[۱۱].
هماهنگی صبر با دیگر فضایل معنوی[۱۲]
قرآن برای بیان و تفهیم معانی و راهنمایی انسان در فهم مفاهیمش، از بیان نقطه مقابل استفاده میکند. برای مثال در آیات مربوط به صبر، از دیگر ارزشهای والای معنوی نیز سخن به میان آورده است؛ از جمله: ۱٫ صبر و یقین: {… لَمَّا صَبَرُوا … بایاتنا یوقنون}[۱۳] «… شکیبایی کردند …و یقین میکردند».
- صبر و شکر: {… لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ}[۱۴] «هر شکیبای سپاسگزاری دلالتهاست».
- صبر و توکّل: {الَّذینَ صَبَرُوا وَ یَتَوَکَّلُونَ}[۱۵] «آنان که شکیبایی کردند و توکل میکنند».
- صبر و نیایش: {… اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاه …»[۱۶] «… از شکیبایی و نماز یاری بخواهید …».
- صبر و عمل صالح: {… صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ …}[۱۷] «مگر آنانکه شکیبایی نمودند و کارهای شایسته انجام دادند …».
مراتب صبر
صبر دارای مراتبی است که ضعیفترین آنها، صبر برای خداست که به صبر عامّه معروف است. بالاتر از آن، صبر به [حول و قوه] خداست، از این نوع، به صبر مرید تعبیر کردهاند. و برتر از هر دو، صبر بر [حکم] خداست، که آنرا صبر سالک مینامند[۱۸].
اقسام صبر
صبر در علم اخلاق اقسام گوناگونی دارد. مشهورترین آنها تقسیم بندی نقل شده از پیامبراکرم(ص) است که فرمودند: «الصَّبْرُ ثَلَاثَه، صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِیبَه وَ صَبْرٌ عَلَی الطَّاعَه وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِیَه»[۱۹] «صبر بر سهگونه است: صبر در مصیبت، صبر بر طاعت و صبر بر معصیت» در این نوشتار فقط به بیان قسم سوم اکتفا شده است.
الف) صبر در مصیبت
{وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ ـ الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَه …}[۲۰] «و شکیبایان را بشارت ده! آنانکه چون پیشامدی ناگوار بدیشان رسد …».
صبر در مصیبت از معروفترین اقسام صبر در بین مردم است که به معنای صبر بر انواع بلاهاست.
بلاها اگر کفاره گناهان باشند و فرد به این باور برسد که خداوند از روی فضل و کرم این بلاها را در عوض عذاب آخرت قرار داده، صبر شیرین خواهد بود و رضایت به قضای الهی را در بر خواهد داشت.[۲۱]
بالاترین نوع صبر، صبر مجاهدین در راه خداست که برای اعلای کلمه توحید و تحقّق حکومت عدل الهی جان میبازند و چنین میگویند: «ای شمشیرها! اگر دین جدم جز به کشته شدن من نصرت نمییابد، پس مرا بگیرید»[۲۲].
گاه انسان شکیبایی میکند اما چهره این شکیبایی را با سخنان زننده که نشانه ناسپاسی و عدم تحمل حادثه است، زشت میسازد. فرد با ایمان و پرظرفیت کسی است که در حوادث، پیمانه صبرش لبریز نمیگردد و سخنی که نشان دهنده ناسپاسی باشد بر زبان جاری نمیسازد. صبر آنها «صبری جمیل» است.[۲۳]
بارزترین مصداق صبر جمیل را میتوان در شخصیت زینب کبری(س) مشاهده کرد. آن زمان که پس از مصیبتهای فراوان و در پاسخ ابن زیاد که پرسید در کربلا چه دیدی؟ فرمود: «به جز زیبایی ندیدم».
در این زمینه توجه به این حدیث قدسی راهگشاست: {اذَا وَجَّهْتُ إِلَی عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِی مُصِیبَه … ثُمَّ اسْتَقْبَلَ ذَلِکَ بِصَبْرٍ جَمِیلٍ اسْتَحْیَیْتُ مِنْهُ یَوْمَ الْقِیَامَه أَنْ أَنْصِبَ لَهُ مِیزَاناً أَوْ أَنْشُرَ لَهُ دِیوَاناً}[۲۴] «هنگامی که مصیبتی را متوجه یکی از بندگانم میکنم و او با صبر جمیل با آن برخورد میکند، حیا میکنم که در قیامت نامه عمل او را بگشایم و اعمالش را بسنجم.»
ب) صبر در اطاعت
خداوند متعال برای رسیدن بندگانش به کمال تکالیفی قرار داده که انجام آنها با سختی همراه است.
امام صادق(ع) میفرماید: ضربه بلاها و مصیبتهای راه عبادت، همانند برخورد سنگ با تخم مرغ، شکننده است، از اینرو پیش از آنها صبر خلق شد تا سنگ زیرین آسیاب زندگی مؤمن باشد وتا با گرفتن ضربهها، مانع از وارد آمدن همه فشارها به روح مؤمن گردد.[۲۵] «وَ لَا أَنَّ الصَّبْرَ خُلِقَ قَبْلَ الْبَلَاءِ … »[۲۶]
ج) صبر از معصیت
اعمال انسان در زندگی این جهان بر دو قسم است: ۱٫ کارهای موافق هوای نفس ۲٫ کارهای مخالف هوای نفس٫ انسان در هر دو مورد باید صبر کند. انسان به هنگام توانگری سر به طغیان مینهد. به گفته یکی از عارفان «اَلْبلاءُ یَصْبِرُ عَلیه المؤمن و العَوا فی لا یَصبِرُ علَیها إلّا الصِّدیقِ» «بنده مؤمن بر بلا صبر میکند، اما فقط انسان صدیق است که از گناهان میگذرد»[۲۷].
کسانی که بر ترک گناه صابرند، معمولاً صبر بر طاعت و مصیبت نیز دارند و آنان که در اطاعت خدا صابرند، صبر بر مصیبت نیز دارند.[۲۸] در منازل السائرین آمده است: «سالک، وعید خداوند را پیوسته در نظر دارد و این صبر بر معصیت برای آن است که ایمانش باقی و پایدار بماند و از کیفر در امان ماند و برتر از آن این است که صبر بر عدم ارتکاب گناه، از روی حیا باشد.[۲۹]
قهرمانان صبر در قرآن
قرآن مجید، با بیان اهمیّت صبر، نمونههایی را به عنوان الگو برای مخاطبان خود بر شمرده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
- ایّوب(ع)؛ قهرمانی که آوازه صبرش، شهره خاص و عام است.[۳۰] او با استقامت به مقام پرافتخار «نعْم الْعَبدُ إِنَّهُ أوّابْ» رسید[۳۱] و به گفته ابن مسعود[۳۲] این افتخار را در تاریخ بشریت به عنوان سرسلسله صابران تا روز قیامت ثبت کرد؛ «رأس الصابرین إلی یوم القیامه»[۳۳].
- اسماعیل(ع)؛ یکی دیگر از قهرمانان صبر اسماعیل است. در داستان حضرت اسماعیل نوع دیگری از صبر یعنی اطاعت خداوند، جلوه کرده است. [۳۴]
- یعقوب(ع)؛ اسوه صبر و گذشت. برای او در طول زندگی حوادث تلخی پیش آمد که کمتر کسی تحمل آنها را داشت. مانند فراق چندین ساله یوسف(ع) که عزیزترین فرزندش بود.[۳۵]
- نوح(ع)؛ اسوه استقامت در تبلیغ. برجستهترین ویژگی وی، استقامت مثالزدنی در امر تبلیغ است[۳۶].
- پیامبران اولوالعزم: خداوند خطاب به پیامبر(ص) میفرماید: {فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ …}[۳۷] «شکیبایی کن همانگونه که پیامبران اولوالعزم شکیبایی کردند …» در این آیه پیامبران اولوالعزم به عنوان قهرمان صبر در راه تبلیغ دین معرفی شدهاند.
آثار و فواید صبر
انسان در هر زمینهای به صبر نیاز دارد. این پایداری برای او نتایجی را به ارمغان میآورد که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
الف: اثرات دنیوی
این آثار را میتوان در سه بعد فردی، خانوادگی و اجتماعی مورد بررسی قرار داد:
با توجّه به اینکه خداوند خالق و پرورشدهنده بشر است، به مصالح بندگان و اسرار رخدادهایی که بوجود میآورد کاملاً آگاه است. علی(ع) در اینباره میفرمایند: «اصل الصبر حسن الیقین بالله» «اصل صبر، نیکویی یقین به خداست».
در سختیها روح و جسم انسان ورزیده میشود. بنابراین اگر بر این باور باشد که سرانجام بعد از هر سختی، آسانی خواهد آمد، لب از شکوه و شکایت فرو خواهد بست و راه تصبّر را در پیش خواهد گرفت. فرموده رسول اکرم(ص): «لَوْ دخَل العسْر کَوَّى، جاءَ یُسرانِ فَأَخْرجاه» [۳۸] «اگر یک سختی از روزنهای وارد شود، دو آسانی او را بیرون میکنند»
نتیجه مهم دیگر صبر، تأثیرات مثبت آن بر روح و روان است. صبر از اضطراب درونی و شکایت زبانی جلوگیری میکند.
ایجاد روحیهای مقاوم از ثمرات دیگر صبر است. زندگی آدمی همراه با سختیهاست و تنها کسانی در برابر این سختیها پیروز میشوند که خود را در کوره مشکلات آبدیده کرده باشند. تشبیه زیبای علی(ع) مؤید این مطلب است.[۳۹]
شخص صابر با مقاومتی که در برابر حوادث از خود بروز میدهد، به تواناییها و ویژگیهای پنهان درونیاش آگاهی مییابد. بنابراین صبر، موجب شناخت بیشتر خود میشود.[۴۰]
استحکام پایههای زندگی، از جمله ثمرات مهم صبر در این بخش است. یکی از موثرترین عوامل این استحکام، صبوری کردن در برابر ناملایمات است و این مهم جز با تمرین و ممارست بدست نمیآید.
۲ـ۲٫ بالا رفتن اعتماد به نفس اعضای خانوده
بالارفتن اعتماد به نفس در اعضا خانواده به ویژه فرزندان، از دیگر ثمرات صبر است. در خانوادهای که پدر و مادر فرزندان را به گونهای تربیت میکنند که بتوانند در برابر مشکلات صبر و استقامت پیشه کنند، اعتماد بنفس نیز تقویت خواهد کرد.
۳ـ۲٫ ایجاد فضای سالم و با نشاط در محیط خانواده
صبر پدر و مادر در برابر مشکلات و گذشت از خطاهای یکدیگر، فضای خانواده را آرام و بانشاط میسازد. در چنین فضایی فرزندان هم از سلامت روحی و روانی مناسبی برخوردار میگردند.
صبر در اجتماع نیز نتایج قابل ملاحظهای را به همراه دارد، از جمله:
۱ـ۳٫ لازمه همزیستی مسالمتآمیز
جامعه از افراد مختلف با اخلاق و روحیّات متفاوت تشکیل شده است. لازمه داشتن زندگی مسالمتآمیز در جامعه، برخوردار بودن از روحیه بردباری و سعه صدر است. تمام پیامبران الهی در برخورد با دیگران چنین بودندهاند. وجود چنین روحیهای انسانها را به یکدیگر نزدیکتر میکند، حضرت علیدر این باره میفرماید: «بِالْحِلْمَ تکثرُ الأنْصار»[۴۱] «بردباری یاران را بسیار میگرداند».
پیروزی و موفّقیّت در انجام کارها از جمله آرزوهای همیشگی انسانها بوده است. کسانی که واقعبین نیستند، گمان میکنند که تنها بخت و تصادف آنها را یاری میکند. است برخی نیز در بین عوامل موجود خود را فراموش میکنند و فقط دیگران را به حساب میآورند. اما انسان باید شخصیّت خود را فراموش نکند. صبر سبب موفقیت انسان در کارها میشود.[۴۲] علی(ع) در اینباره میفرمایند: «لَا یَعْدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ وَ إِنْ طَالَ بِهِ الزَّمَانُ»[۴۳] «انسان شکیبا پیروزی را از دست نمیدهد هرچند زمان آن طولانی شود» در جامعهای که افراد آن شکیبایی را با ایمان و تلاش مقرون سازند، شیرینی این همراهی را خواهند چشید. حضرت در فرازی دیگر میفرمایند: «فیالصَّبر ظَفَر»[۴۴] «در صبر پیروزی است».
لازمه رسیدن جامعه به رشد و استقلال، پرورش این فضیلت اخلاقی در بین افراد آن جامعه است. هرچه افراد جامعه میزان شکیبایی خود را در برابر مشکلات بیشتر کنند، در رسیدن به خودکفایی نقش مؤثرتری خواهند داشت. حضرت علی(ع) در اینباره میفرمایند: «و لا مالَ أذهَب لِلْفاقَه مِن الرِّضی بِالقُوت»؛ هیچ مالی در فقرزدایی از بینبرندهتر از رضایت به روزی نیست». در روایات علّت عقبماندگی جوامع، عدم شکیبایی افراد در سختیها معرفی شده است: «مَنْ لَمْ یَصْبِر عَلی کَدِّه صَبَرَ عَلَی الأفلاس»[۴۵] «هر کس بر رنج و کوشش صبر نکند باید ناداری را تحمل کند».
۴ـ۳٫ سالمسازی فعالیتهای اقتصادی
افزون بر تأثیر مستقیم صبر بر پیشرفت مادی، نقش این عامل در سالمسازی فعالیّتهای اقتصادی و تحقّق امنیت لازم برای رشد، دارای اهمیت است. چرا که رعایت تقوا و آلوده نشدن به مشاغل نامشروع و مفاسد اقتصادی، مبتنی بر داشتن صبر است. از اینرو صبر و تقوا در آیات بسیاری در کنار یکدیگر آمدهاند.[۴۶] رسول اکرم(ص) در اینباره میفرمایند: «کسانی که بر طاعت خداوند و از معصیت او صبر میکنند، کسانی که کسب حلال میکنند …»[۴۷].
بیکاری و فقر، از معضلات همیشگی جوامع بوده و هست. از جمله دلایل عمده بیشتر شدن این مشکل میتوان به سستی و تنبلی افراد، نداشتن تخصّص کافی و راحتطلبی اشاره کرد. علی(ع) در اینباره میفرمایند: «هر کس چیزی را بجوید تمام آن یا بعضی از آنرا خواهد یافت».[۴۸] «من طَلَبَ شیئاً نّالَهُ أوْ بعضُهُ». هیچ تلاشی به ثمر نمینشیند و هیچ تجربهای بدست نمیآید مگر در پرتو استقامت و اگر افراد این فضیلت اخلاقی را در خود تقویت کنند بسیاری از این معضلات حل خواهد شد.
ب: اثرات اخروی
انسانها در دنیا به صورت محدود میتوانند از نعمتها استفاده کنند و اگر بخواهد بیشتر از اندازه استفاده کند، در بیشتر موارد نتیجه آن به ضرر او تمام میشود. اما در آخرت، نعمتها برای انسان صابر نامحدودند.[۴۹] {وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّىً وَ حَریرا}[۵۰] «و به خاطر آن صبری که کردهاند، بوستانی و جامه ابریشمی پاداششان میدهد».
به گفته قرآن صابران کسانی هستند که دو بار پاداش میگیرند،{… أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ بِما صَبَرُوا …}[۵۱].
گرچه مصداق اتمّ این مقام در قرآن ویژه پیامبر اکرم (ص)معرفی شده است، اما صابران نیز از آن سهمی خواهند داشت.[۵۲]
یکی از گروههایی که خداوند با فضل خود با آنها رفتار میکند، صابران هستند.[۵۳]
استقرار در جایگاه امن و مطمئن
و سرانجام، صابران در جایگاهی که دارای امنیت و اطمینان است مستقر میشوند.[۵۴] {یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّه}[۵۵] «ای نفس آرام گرفته…».
راه تحصیل صبر
راه رسیدن به صبر گرچه مشکل است، ولی پیمودنی است. این مقام به دست نمیآید مگر با همراهی دو عنصر علم و عمل. در مرحله علم، انگیزه دینی تقویت میشود و در مرحله عمل، علاوه بر تقویت انگیزه دینی هوای نفسانی تضعیف میگردد و به این ترتیب انسان به مقام صبر دست مییابد. انگیزه دینی را میتوان با روشهایی از این قبیل تقویت نمود:
- تفکر در آیات و روایاتی که درباره فضیلت صبر وارد شده و نتایج نیکوی آن را در دنیا و آخرت بیان کرده است.
- یادآوری زود گذر بودن دنیا.
- انسان به صورت فطری زیبایی طلب است. عدم تحمل در مشکلات میتواند زندگی را بر انسانها زشت و نازیبا کند و باعث فساد دینشان گردد. علی(ع) در اینباره میفرمایند: «إِنْ صَبَرْتَ، جَرَتْ عَلَیْکَ الْمَقَادِیرُ وَ أَنْتَ مَأْجُورٌ …»[۵۶] «اگر صبر پیشه کنی، مقدرات الهی بر تو میگذرد و پاداش میگیری …»
- معرفت و دانش باعث میشود تا انسان در رویارویی با شرایط مختلف استقامت کند و اعمال راستین و واقعی خود را حفظ نماید و به قرب حق تعالی نائل شود.[۵۷]
- عشق و محبت معجونیست مؤثر برای به به دست آوردن صبر. عاشق برای رسیدن به محبوب هر رنج و سختی را تحمل میکند
نتیجه
انسانها در مسیر زندگی راههای متفاوتی برمیگزینند. با توجه به فرمایش گرانقدر حضرت علی(ع)[۵۸] ، اگر انسانها به ارزش واقعی صبر و اثرات ارزشمند دنیوی و اخروی آن واقف گردند، هیچگاه حاضر نمیشوند که آن را با لذتهای زودگذر دنیوی، انجام گناهان، حرکتهای ناشایست و نازیبا و کالاهای بیارزش دنیوی عوض کنند.
منابع
* قرآن کریم
* نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، فیضالاسلام.
- آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، دانشگاه تهران، بی جا، بهمن ۱۳۶۶٫
- ایروانی، جواد، اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، مشهد، چاپ اول، ۱۳۸۴٫
- آلوسی بغدادی، محمود شکری، تفسیر روح المعانی، احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ چهارم، بیتا.
- التنوخی، المحسنبن علی، فرج بعد شدّه، دارالصادر، بیروت، بی جا، ۱۳۹۸هـ. ۱۹۷۸ م.
- جیاران، محمدرضا، درسنامه علم اخلاق، هاجر، قم، چاپ دوم، ۱۳۸۵٫
- جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، اسراء، قم، چاپ اول، ۱۳۸۷٫
- حبیبیان، احمد، مرز فضایل و رذایل اخلاقی، دانشگاهی بوعلی، چاپ اول، ۱۳۶۹٫
- حقی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۴هـ. ۲۰۰۳ م.
- حسینبن فضل، ابوالقاسم، (راغب اصفهانی) مفردات فی غریب القرآن، ترجمه غلامرضا خسروی حسینی، نشر مرتضوی، تهران، بی جا، ۱۳۶۲٫
- خامنهای، علی، گفتاری در باب صبر، امت، تهران، بی جا، فروردین ۱۳۵۸٫
- شاهنده، آمنه، معرفت و موانع، نیلوفرانه، قم، چ اول، ۱۳۸۵٫
- شیروانی، علی، شرح منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری، الزهرا، تهران، چاپ دوم، تابستان ۱۳۷۹٫
- شعبه حرانی، علیبن الحسین، تحف العقول عن الرسول، اسلامیه، تهران، بی جا، ۱۴۰۰ هـ ق.
- صدری، ذبیحالله، صبر و شکیبایی دستاویز رستگاری، سخنگستر، مشهد، چاپ اول، ۱۳۸۶٫
- فیض کاشانی، محمدبن مرتضی، حقایق، ترجمه محمدباقر ساعدی خراسانی، شمس، چاپ دوم، بی تا.
- قرضاوی، یوسف، سیمای صابران در قرآن، ترجمه محمدعلی لسانی فشارکی، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ دوم، ۱۳۷۸٫
- قمی، ابن بابویه، من لایحضرالفقیه، دارالأضواء، بیروت، لبنان، چاپ دوم، ۱۴۱۳هـ.
- قمی، ابن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الأعمال، ترجمه علی اکبر غفاری، تهران، بی جا، بیتا.
- کلینی، محمدبن یعقوب، کافی، ترجمه محمدباقر کمرهای، اسوه، تهران، چاپ نهم، زمستان ۱۳۸۶٫
- معین، محمد، فرهنگ فارسی معین، گلی، چاپ اول، تهران، ۱۳۸۵٫
- مطهری، مرتضی، حکمتها و اندرزها، صدرا، چاپ نوزدهم، تهران، اردیبهشت، ۱۳۸۵٫
- مصباح یزدی، محمدتقی، پندهای امام صادق(ع) به رهجویان صادق، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، قم، چاپ دوم، بهار۱۳۸۳٫
- مصباح یزدی، محمدتقی، پند جاوید، مؤسسه آموزشی ـ پژوهشی امام خمینی(ره)، قم، بی جا، ۱۳۸۲٫
- مشرف الشامی العاملی، نورالدین، مسکن الفؤاد، نجف، بی جا، ۱۳۴۲٫
- مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه امام علی(ع)، قم، چاپ اول، ۱۳۷۸٫
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، داراکتب الاسلامیه، بی جا، ۱۳۶۳٫
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، دارالإحیاء التراث العربی، بیروت ـ لبنان، چاپ سوم، ۱۴۰۳هـ.ق.
———————————-
پانوشت:
[۱]. علیبن الحسین شعبه حرانی، تحف العقول عن الرسول، ص۲۱۹٫
[۲]. محمد معین، فرهنگ معین، ص۵۳۴٫
[۳]. راغب اصفهانی، مفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۵۲۳٫
[۴]. مسکن الفؤاد، نورالدین مشرف الشامی، ص۲۹٫
[۵]. احقاف/۳۵٫
[۶]. نحل/۹۶٫
[۷]. ابن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص۲۲۶٫
[۸]. محمدتقی، مصباح یزدی، پند جاوید، ج۱، ص۶۲٫
[۹]. بلد/۴٫
[۱۰]. محمد دشتی، نهجالبلاغه، نامه ۳۱، ص۹۱۰٫
[۱۱]. انشراح/۶٫
[۱۲]. این تقسیمبندی بر اساس کتاب سیمای صابران در قرآن، نوشته یوسف قرضاوی انجام شده است. (ص۱۰۷) [با دخل و تصرف].
[۱۳]. سجده/۲۴
[۱۴]. ابراهیم/۵ (این عبارت در پایان چهار سوره مکی قرآن آمده است: آیه ۵ سوره ابراهیم، آیه ۳۱ سوره لقمان، آیه ۱۹سوره سباء، آیه ۳۳ سوره شوری).
[۱۵]. نحل/۴۲٫
[۱۶] . بقره/۱۵۳٫
[۱۷] . هود/۱۱٫
[۱۸]. علی شیروانی، شرح منازل السائرین، خواجه عبدالله انصاری، ص۱۱۳٫
[۱۹]. کلینی، اصول کافی، ج۲، باب صبر، حدیث ۱۵، ص۲۷۸٫
[۲۰]. بقره/۱۵۶، ۱۵۵٫
[۲۱]. احمد حبیبیان، مرز بین فضائل و رذایل، ص۷۵٫ برداشتی
[۲۲]. همان، ص۷۵
[۲۳]. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۳۵۱٫
[۲۴]. آلوسی، تفسیر روح المعانی، ج۲۹، ص۱۲۰٫
[۲۵]. عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج۵، ص۴۹۸٫
[۲۶]. ابن بابویه قمی، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲۰۸، حدیث ۵۱۳٫
[۲۷]. محسن فیض کاشانی، حقایق، ص۳۰۹، با اندکی تغییر.
[۲۸]. عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج۵، ص
[۲۹]. خواجه عبدالله انصاری، منازل السائرین، ص۱۱۱٫
[۳۰]. یوسف قرضاوی، سیمای صابران در قرآن، ص۱۳۵٫
[۳۱]. ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ص۴۱۶٫
[۳۲]. مفسر و قاری معروف.
[۳۳]. اسماعیل حقی، تفسیر روحالبیان، ج۸، ص۴۵٫
[۳۴]. یوسف قرضاوی، سیمای صابران، ص۱۳۹٫
[۳۵]. مصطفی عباسی مقدم، اسوههای قرآنی و شیوههای تبلیغی آنان، ص۲۸۵٫
[۳۶]. همان، ص۱۵۵٫
[۳۷]. احقاف، آیه۳۵٫
[۳۸]. المحَسَّن بن علی التنوخی، فرج بعد الشده، ج۱، ص۱۷۵٫
[۳۹]. «ألا و إنَّ الشَّجَرَىَ البَریَّه أصْلبُ عُوداً و الرّوائِحَ الخَضْرَىَ أَرقُّ جلوداً» «آگاه باشید درختان بیابانی چوبشان سختتر …». محمد دشتی، نهجالبلاغه، نامه ۴۵، فراز ۱۷».
[۴۰]. علی خامنهای، گفتاری در باب صبر، ص۷۹- ۷۸٫
[۴۱]. عبدالواحد آمدی، غررالحکم و درر الکلم، ج۱، ص۳۲۹٫
[۴۲]. مرتضی مطهری، حکمتها و اندرزها، ص۲۱۲٫
[۴۳]. محمد دشتی ، نهج البلاغه، حکمت ۱۵۳، ص۴۷۲٫
[۴۴]. عبدالواحدآمدی، غررالحکم، ج۲، حدیث ۳۰۸۴، ص۴۱۵٫
[۴۵]. همان، ج۲، حکمت ۱۳۲۵٫
[۴۶]. جواد ایروانی، اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث، ص۱۳۲٫
[۴۷]. «الذّین یَصْبرونَ عَلی طاعَه الله و عن مَعْصِیَتِهِ، الذین کسبوا طیباً …» ، محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۴، ص۹۳٫
[۴۸]. محمد دشتی، نهجالبلاغه، حکمت ۳۷۹٫
[۴۹]. محمدتقی مصباح یزدی، پندهای امام صادق۷ به رهجویان صادق، ص۷۷٫ برداشت
[۵۰]. انسان/۱۲٫
[۵۱]. قصص/۵۴٫
[۵۲]. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۲۳۱٫ برداشت
[۵۳]. ذبیح الله صدری، صبر و شکیبایی دستاویز رستگاری، ص۳۰، با اندکی تغییر.
[۵۴]. همان.
[۵۵]. فجر/۲۸و ۲۷٫
[۵۶]. نورالدین مشرف الشامی العاملی، مسکن الفؤاد، ص۲۷٫
[۵۷]. آمنه شاهنده، معرفت و موانع، ص۳۴۶٫
[۵۸]. قال علی۷: «فَالْإِیمَانُ عَلَی أَرْبَعِ دَعَائِمَ، عَلَی الصَّبْرِ وَ الْیَقِینِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ؛ فَالصَّبْرُ عَلَی أَرْبَعِ شُعَبٍ، عَلَی الشَّوْقِ …»«ایمان بر چهار پایه استوار است، شکیبایی، یقین، عدل و جهاد؛ و شکیبایی بر چهار گونه است: شوق و ترس و زهد و مراقبت…» (تحف العقول، ص۲۷۳).