ناقد: دکتر سیدعلی طالقانی
اشاره:
در دوران تدوین دانش کلام اسلامیدر مدرسه بغداد، چه در امامیه و چه در معتزله، مباحث دانش کلام، تقسیم به دو دستۀ اصلی میشود: مباحثی ذیل عنوان لطیفُ الکلام و مباحثی ذیل عنوان جلیلُ الکلام.
از نظر پیشینه، اولین کاربردهای این واژه، به قاضی عبدالجبّار در کتاب المنیه والامل میرسد و بعد هم دیگران مثل اشعری (در مقالات الاسلامیین) و شیخ مفید (در اوائل المقالات) از همین کتاب، این اصطلاح را استفاده و تکرار میکنند.
استاد در توضیح فرق ماهوی جنس مسایل جلیل از لطیف، گریزی به کلیتِ آموزههای الهیاتی و اعتقادی میزند و اینها را در دو دسته مینشاند و میگوید یکسری آموزههای اعتقادی داریم که ضروری است و هرمسلمانی باید به آن معتقد باشد و نمیشود هم یک مسلمان از اعتقاد به آن مباحث شانه خالی کند و درقبالش یک سلسله مباحثی که جزو فروع اعتقادات است و لذا ممکن است مسلمانان با هم اختلاف داشته باشند و اختلاف هم منجر به تکفیر و طرد و ارتداد و اینها نمیشود. (مباحث جلیل)
اما دسته دیگری از دانش کلام مطرح میشود، مسایلی است که بسته یک دین خاص نیست و من به آن مسایل عام معرفتی میگویم که حالت مقدّماتی و یک حالت بنیادی برای مسایل جلیل دارد. (مباحث لطیف)
لذا مباحث لطیف، یکسری از مسایلاند که اساساً بحث درباره خدا و رسول نیست یعنی اصل بحث درباره امور الهیاتی یک دین نیست و اساساً عامتر از امور الهیاتی است.
او در ادامه میگوید این مسایل و حوزه را عمدتاً متکلمان معتزلی و امامی ذیل مباحث لطیفُ الکلام مطرح میکنند که ناظر به تئوریهای معرفت است. و بنابراین پیشنهاد میکنیم در تعریف لطیفُ الکلام اینکه این مباحث جزو مباحث بنیادین و عامیاست که متدیّن و غیر متدیّن ادیان درباره آن بحث میکنند. و لذا سابقه این مباحث لطیف، به تاریخ اندیشهورزان طی تاریخ برمیگردد که کسانی علیرغم اینکه متدیّن به دین خاصی نبودند در رابطه با آن بحث میکردند (مثل فلسفه اولای ارسطو). بعداً هم مسلمین بحث میکردند، و هم غیرمسلمین و امروزه هم دارند بحث میکنند.