استاد: حجتالاسلام والمسلمین مهدی مهریزی
چکیده:
استاد در این نشست با تأکید بر دورۀ معاصر به رویکردها و جریانهای مؤثر در حوزۀ اجتهاد پرداختند. ایشان بهلحاظ تاریخی به شش جریان اجتهادی و فقهی تا دورۀ معاصر اشاره کردند: جریان فقه اهلحدیث، جریان فقه کلامی یا متکلمان و جریان فقه مکتب میانه یا اصولیان است.
در دورۀ معاصر هم یکی دو جریان دیگر هم در کنار اینها شکل گرفت و برجسته شد. یک بخشی از آن جریان فقه سیاسی یا فقه حکومتگرا است که مدیریت و نقطۀ اوجش در فقه مرحوم امامخمینی متجلی است. استاد بر آن است که رویکرد حکومتی به فقه داشتن غیرازاین است که یک بخشی از فقه مربوط به مسایل سیاسی و حکومتی است.
کسانی هم معتقدند یکبار دیگر باید فقه با توجه به واقعیتهای زندگی در چارچوب و مکانیسم رایج بازخوانی شود. فقها باید واقعیتها را ببینند و نمیشود بهصورت انتزاعی به اجتهاد و رأی و فتوا رو کرد و فقیه ضمن اینکه این واقعیتها را میبیند باید آن چارچوب و مکانیسم اجتهادی رایج را هم رعایت کند، از مرز کتاب و سنت و از مرز نصوص دینی خارج نمیشود اما این نصوص را باید در واقعیتهای زندگی ببیند (مثل حضور زن در مدیریت بخشهایی از اجتماع یا مسایل سیاسی).
رویکرد آخری هم رویکرد مقاصدگرایانه (فقه مقاصدی) است و گرچه در حوزویان هنوز جایگاه پیدا نکرده است؛ اما در روشنفکران غیر حوزوی مسلمان این باب شده است و بیشتر در میان کسانی رشد داشته که هم مسلمان و شیعه هستند اما حوزوی نیستند اما در حوزویها این هنوز باب نشده است.