اشاره:
مباحث «الفاظِ» علم اصول، با نظر به هدف این علم به نگارش رسیده و در آن به مباحث سازگار با این هدف پرداخته شده است. دانشهای لغوی و زبانی نیز در راستای اهداف مورد انتظار از آنها شکل گرفته است. آنچه در مباحث الفاظ، دربارۀ مدلول لفظ مطرح شده، با الهام از دانشهای زبانی قابل تقسیم و ارایه در سه منظر کلی زیر است.
اول. منظر لغوی: این بحث در باب تعیین مدلول مناسب لفظ سخن میگوید. غرض از آن نیز توانمندساختن ذهن انسان در انتقال از یک لفظ بهصورت ذهنی مناسب با آن است. مباحث لغوی در دو قسمت پیگیری میشود: اول: گرایش تفسیری (مانند: بحث از تفسیر دلالت صیغۀ امر بر وجوب) و دوم: گرایش اکتشافی (مانند: توجه به شناخت مدلول عرفی کلمه یا کلام برای دفع شک، بهواسطۀ تبادر یا اقامۀ برهان).
دوم. منظر فلسفۀ تحلیلی: در این بحث به تحلیل مدلول لفظ از آن حیث که مدلول است، یعنی صورت ذهنی بهعنوان مدلول، پرداخته میشود و موجب نمیگردد که با شنیدن کلام، صورتی جدید حاصل شود؛ زیرا پیشتر، فهم لغوی تحقق یافته و بحث فلسفی فقط به تحلیل نظر دارد. مانند: تحلیل معانی حرفی.
سوم. منظر هرمنوتیکی: پارهای از مباحث علم اصول با این ساحت ارتباط مییابد. موضوعهایی چون: حقیقت وضع، انواع دلالتهای لفظی (انسی، تفهیمی و تصدیقی)، شرایط مربوط به این دلالتها، انواع اراده(ارادۀ استعمالی و جدی)، رسیدن به مراد شارع، ارتباط مقصود صاحب اثر با مقدمات حکمت و…، برخی از این مسایل است. با توجه به گرایشهای مختلفی که در هرمنوتیک وجود دارد، مباحثی مثل: توجه به نشانههای زبانی در رسیدن به مدلول، تأثیر پس زمینۀ متن بر فهم آن، وجود قواعد زبانی مشترک، توجه به قصد مؤلف، عینیت معنا وغیره را میتوان برابر برخی از مسایل اصول مطرح ساخت.
کلیدواژگان: اصولفقه، زبانشناسی، هرمنوتیک، مباحث الفاظ.