آن سوی غزل
آن سوی غزل گوشۀ طاق افتادی
آیینه شدی و اتفاق افتادی
با این که شبیه لاله خاضع بودی
باکوه به یک سبک و سیاق افتادی
سیدابوالفضل مبارز
شق القمر
شقالقمر، اعجاز بلند آمده بود
در آتش و خون دلش سپند آمده بود
از آنهمه ایثار که با دستش ریخت
دستور زبان آب، بند آمده بود
رضا رجبی رجا
رهآورد خدا
ای خلق عظیم تو رهآورد خدا
جاری شده در نماز تو روح دعا
تا سمت دلت نماز باران خواندیم
خورشید محبت تو شد قبله ما
مصطفی جلیلیان مُصلحی
گل یاس
آنروز شکوفه باغ جان را پر کرد
صد هودج نور کهکشان را پر کرد
با آمدن شمیمی از کوثر عشق
عطر گل یاس آسمان را پر کرد
مصطفی جلیلیان مصلحی
عذر ماه
در پیش تو عذر ماه هم خواسته شد
تو آمدی از مقام او کاسته شد
تصویر تو در زلف رها در بادت
«گل بود و به سبزه نیز آراسته شد»
سیدحسین سیدی
اعجاز
شبی آیینهها اعجاز کردند
به سمت آسمان پرواز کردند
به دل دیدند او را پر کشیدند
طلوع خویش را آغاز کردند
سیدمسلم موسوی
سوختن
آنقدر شکستم که خدا را دیدم
مستان در آسمان رها را دیدم
هی چرخ زدم و هی شراب آوردند
من سوختن پرندهها را دیدم
سیدمسلم موسوی
فاتح خیبر
شبی در خواب دیدم پر گرفتم
خبر از فاتح خیبر گرفتم
همه فکر و خیالم پیش مولاست
شراب از ساقی کوثر گرفتم
سیدمسلم موسوی
نور محمد (ص)
عالم از نور محّمد شد پدید
مهبط وحی است و بهر ما امید
مصدر است او در وجود کائنات
شافع محشر بود خُلقش حمید
غلامحسین زنگویی (حیات)
دانلود فایل اشعار