نویسنده: زهرا سرابی
عضو حلقه علمی بلاغ خواهران
چکیده: شادی و شادمانی از بایستههای زندگی انسان است. از نظرگاه اسلامی، شادی بایسته آن است که با یاد خداوند و بندگی او همراه باشد و حدود الهی و انسانی در آن رعایت شود. شادیهای برآمده از خوشرویی، دید و بازدید و مهربانی با دیگران پسندیدهاند و شادیهای برخاسته از غرور و تمسخر ناپسند به شمار میروند. نیایش، ایمانداری، شکرگزاری، صبر و شرایط مناسب محیطی از جمله عوامل شادی آفرینند و دلبستگی به دنیا، گناه و فقر از مهمترین موانع رسیدن به شادی به شمار میروند.
واژگان کلیدی: شادی، اسلام، عوامل شادی، موانع شادی.
مقدمه
شادی از لازمههای زندگی انسان است. در زبان فارسی، علاوه بر شادی، واژههای خوش حالی، خشنودی، خوشی، بشاشت و نشاط نیز بیانگر این حالت هستند[۱] و معادل عربی آن فرح، بهجت، سرور و بشارت است. انسانها برای سالم زیستن نیازهایی دارند که شادی، غم، ترس و خشم از جمله آنهاست.
شاد زیستن که از نیازهای مهم بشر است، تلقیهای مختلفی را برمیتابد. شادی مورد تأیید اسلام میبایست کمالبخش، لذتآور و آخرتمحور باشد. بنابراین شادیهای زودگذر دنیوی که گاه گناه و پشیمانی را در پی دارند از دیدگاه اسلام ناپسند هستند.
تعریف شادی
در جهان امروز شادی و نشاط به عنوان عاملی نیروبخش برای انسان، دارای اهمیت ویژهای است که از سوی فیلسوفان، روانشناسان و دانشمندان به آن توجه شده است.
شادی حالتی است که بر اثر آن رنجهای روحی در انسان به کمترین حد خود میرسد و سرور باطنی انسان، آشکار شده و فرد از قید غمها آزاد میشود. شادی احساس مثبتی است که در پی کامیابی و پیروزی پدیدار میشود.
هایل آیزنگ، روانشناس شادی میگوید: شادی عبارت است از مجموع لذتهای بدون درد. شادی همان آرامش خاطر و رضایت باطن است[۲].
ارسطو شادی را به سه نوع تقسیم کرده است:
- حالتی که همراه با لذت حاصل میشود؛
- حالتی که در پی یک رفتار خوب برای فرد حاصل میشود؛
- حالتی که بر اثر زندگی متفکرانه حاصل میشود.
از نظر ارسطو قسم اول، معنای سطحی و زودگذر شادی است. قسمت دوم، از عمق بیشتری برخوردار است و قسم سوم درجه عالی و ماندگار آن است. فیلسوفانی چون جان لاک و جرمی بنتام نیز شادی را تابعی از تعداد لذات زندگی انسان میدانند. روانشناسان اجتماعی هم شادی را با حاصلجمع رضایت و سطح لذت برابر میدانند[۳]. استاد مطهری در این زمینه مینویسد: «سرور، حالت خوش و لذتبخشی است که پس از آگاهی بر اینکه یکی از اهداف و آرزوها انجام یافته یا انجام خواهد یافت، به انسان دست میدهد و غم و اندوه، حالت ناگوار و دردناکی است که بعد از آگاهی یافتن از انجام نشدن یکی از اهداف و آرزوها به انسان دست میدهد»[۴].
چنانکه پیداست از دیدگاه روانشناسان و دانشمندان، شادی به عنوان حقیقتی درونی که عامل آرامش و لذت است پذیرفته شده است.
شادی از دیدگاه اسلام
دین اسلام به همه ابعاد زندگی انسان توجه دارد و درباره آن احکام و قوانین وضع کرده است. به همین دلیل افزون بر اینکه نسبت به سلامتی جسم توجه داشته، درباره سلامتی روح نیز برنامهها و دستورهایی ارائه کرده است. میتوان گفت که احکام اسلام برای رسیدن انسان به سلامت روحی و روانی وضع شدهاند. پیامبر گرامی اسلام۶و ائمه معصومین: خوشاخلاق، گشادهرو و خوشبیان بودهاند و به مسلمانان توصیه میکردند که بخشی از شبانهروز را به تفریحات و شادیهای حلال اختصاص دهند.
حضرت علی۷ میفرماید: «مؤمن زندگی خود را در شبانهروز به سه بخش تقسیم کند؛ بخشی برای عبادت خداوند، قسمتی برای کسب حلال و بخشی برای لذتهای حلال و روا»[۵].
شادی در قرآن
در قرآن کریم واژههای سرور، فرح و … در معنای شادی به کار رفتهاند. برخی از انواع شادیها از دیدگاه قرآن نکوهیده هستند، مانند شادی برای امور زودگذر دنیوی و شادیهای برخاسته از تمسخر نشانههای خداوند و غرور و سرمستی و در مقابل شادیهای برخاسته از فضل پروردگار و شادیهای ماندگار و حقیقی مورد ستایش قرار گرفتهاند.
در این آیه به نمونهای از شادیهای نکوهیده اشاره شده است:
إِنَّ قَارُونَ کَانَ مِن قَوْمِ مُوسیَْ فَبَغیَْ عَلَیْهِمْ وَ آتَیْنَاهُ مِنَ الْکُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَـۂِ أُولِی الْقُوَّہِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللهَ لَا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ [۶]؛ « قارون از قوم موسی بود، اما بر آنان ستم کرد. ما آنقدر از گنجها به او داده بودیم که حمل صندوقهای آن برای یک گروه قدرتمند مشکل بود. به یاد آور هنگامی را که قومش به او گفتند: این همه شادی مغرورانه مکن که خداوند شادیکنندگان مغرور را دوست نمیدارد».
از سوی دیگر قرآن کریم در مدح یکی از مصادیق شادی حقیقی میفرماید:
وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَہ فَمِنْهُم مَّن یَقُولُ أَیُّکُمْ زَادَتْهُ هَْذِهِ إِیمَانًا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُواْ فَزَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَهُمْ یَسْتَبْشِرُونَ [۷]؛ «و هنگامی که سورهای نازل میشود، برخی (به دیگران) میگویند این سوره، ایمان کدام یک از شما را افزون ساخت؟ (به آنان بگو) اما کسانی که ایمان آوردهاند، ایمانشان را افزود و آنها (به فضل و موهبت الهی) خوشحالاند».
از این آیات و بسیاری از آیات دیگر برمیآید که شادیهای زودگذر، پشیمانی و قهر الهی را در پی دارد و شادیهایی که سمت و سوی الهی داشته باشند، ترس و غمی را همراه ندارند. … أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ [۸].
ضرورت شادی
شادی نیازی ضروری برای انسانهاست که باعث پویایی، رضایتمندی و احساس آرامش در افراد میشود. خداوند نیز در قرآن کریم خود را به عنوان کسی که میخنداند و میگریاند، معرفی میکند: وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَ أَبْکیَْ [۹].
انسان در راه رسیدن به کمال با مشکلات و موانعی روبرو میشود که گاه باعث خستگی و کسالت او میگردند. برای برطرف کردن این خستگیها، راههایی وجود دارد که شادی یکی از آنهاست. شادی نعمتی است که انسان مؤمن از آن برای بر طرف کردن خستگیها و رسیدن به قرب الهی استفاده میکند. حضرت علی۷ میفرماید: «إنّ هذه القلوب تملّ کما تملّ الأبدان فابتغوا لها طرائف الحکم»[۱۰]؛ «این دلها همانند بدنها، خسته و افسرده میشوند و به استراحت نیاز دارند. پس برای آنها نکتههای زیبا و نشاط برانگیز انتخاب کنید».
آرامش و نشاط تأثیر مستقیمی بر سلامت جسم و انجام بهتر کارهای روزمره و حتی مسائل عبادی دارد. امروزه دانشمندان و روانشناسان نیز به ضرورت شادی در زندگی انسان پی برده و به آن سفارش میکنند.
جان بی گایزلِ روانشناس در این باره میگوید: «شادکامی و خوشبختی آموختنی است، آنانکه نمیدانند چگونه میتوان شادکام زیست و خوشبخت بود، هنوز نصیب خود را از خوشبختی نبردهاند»[۱۱].
کاترین پاندر در کتاب قانون شفا مینویسد: «اگر مردم از قدرت شفابخش خنده و شادی باخبر بودند، کار بسیاری از پزشکها کساد میشد. شادی یکی از مؤثرترین داروهای طبیعت است. شادی تندرستی را به ارمغان میآورد»[۱۲].
در خانوادهای که نشاط و سرزندگی وجود دارد، رابطه پدر و مادر عاشقانه است و برخورد پدر و مادر با فرزندان محترمانه و دوستانه است. نزاع و درگیری، تنفر و فرار از خانه و ناهنجاریهای دیگر در این خانوادهها کمتر به چشم میخورد و اختلافات و مشکلات در پرتو دانش و فهم صحیح و با روی گشاده حل میگردند. شادی و نشاط باعث بروز خلاقیت و افزایش کارآمدی در جامعه میشود. جامعه افسرده و غمزده توان حرکت، تولید و پیشروی را ندارد. در جامعه با نشاط، دلها به هم نزدیکتر و شک و بدبینی کمتر و زمینه های رشد و کمال فراهم تر است. اگر افراد با چهرههای گشاده و خندان با یکدیگر رو به رو شوند، درگیری و کشمکش به وجود نخواهد آمد، کار ارباب رجوع با رضایتمندی انجام خواهد گرفت و کارمندان و کارگران نیز با انرژی مثبت ناشی از شادکامی کار خود را به بهترین شکل انجام خواهند داد.
معیار شادی در اسلام
اسلام درباره گشادهرویی و شاد کردن قلب مؤمنان و برآوردن نیازهای آنها بسیار تأکید کرده است. همچنین درباره اختصاص دادن ساعاتی از شبانهروز به انجام تفریحات سالم و شاد و اجتناب از شادیهای مستانه و غفلتآور توصیه های فراوانی کرده است. حضرت علی۷ در این باره میفرماید: «شادی تو در آنجا باشد که به امری از امور آخرتت دست یابی و اندوهت آنجا باشد که امری از امور آن را از دست دادی[۱۳]؛ «… فَلْیَکُنْ سُرورُکَ بِما نلْتَ مِنْ آخِرَتِکَ، وَلیَکُنْ أَسَفُکَ مِنها …».
افراط و تفریط در ابراز شادی از عدم رعایت حدود شرعی و قانونی آن ناشی میشود. وقتی در همه رفتارهای فردی و اجتماعی حتی خوردن و آشامیدن احکامی وجود دارد، چگونه ممکن است برای شادی ـ که از نیازهای ضروری انسان است و بیتوجهی به آن عواقب جبران ناپذیری برای انسان به دنبال دارد ـ قانون و حد و مرزی نداشته باشیم؟
در گفتار معصومین: حتی برای خندیدن نیز حد و مرزی مشخص شده است. برای مثال درباره نشانههای مؤمن گفتهاند که مؤمن به هنگام خنده لبخند و تبسم میزند و از خندههای بلند و قهقهههای مستانه پرهیز میکند. در هر حال آنچه اهمیت دارد این است که انسان از خود غافل نشود و در همه حال به یاد آخرت و آبادسازی سرای ابدی خویش باشد. بنابراین از دیدگاه اسلام شادی زمانی مورد تأیید است که دارای این شرایط باشد:
همراه با یاد خدا باشد، همراه با حس عبودیت و بندگی باشد، حدود الهی در آن رعایت شود، «پرهیز از منهیات و محرمات»، باعث ناراحتی دیگران نشود و عواقب منفی در پی نداشته باشد.
برای دستیابی به الگویی صحیح در این باره باید در سیره پیامبر اکرم۶و ائمه معصومین: دقت بیشتری کرد. در زمان بعثت پیامبر اکرم۶ اعراب جاهلی با کارهای خشونتآمیز و خرافههای فراوان، خو گرفته بودند. با کوچکترین مسئلهای، جنگهای چندساله به راه میافتاد و خونهای بسیاری ریخته میشد. دخترکان معصوم بر اثر عصبیت کور پدران زنده به گور میشدند و … .
در چنین زمانی پیامبر اکرم۶ همانند نسیمی دلنواز، رحمتآفرین و امیدبخش بر مردم وزید و با رفتار و گفتار بشارتدهنده خود، زندگی سرشار از شادی و شادابی حقیقی را به انسانها نوید داد.
مصادیق شادی در سیره پیامبر۶ و امامان:
پیامبر۶ و امامان: همواره میکوشیدند تا با رفتار و گفتار سرشار از مهربانی و چهرهای گشاده اسلام را تبلیغ کنند. ایشان برخوردهای عبوسانه و خشمآلود را با نشاط و شادابی چنان پاسخ میدادند که مخاطب از رفتار خود پشیمان میشد.
در ظاهر نیز همیشه لباس مرتب و پاکیزه بر تن داشتند و از عطر استفاده میکردند. به طور کلی میتوان گفت که با رعایت بهداشت فردی سعی داشتند شادابی ظاهرشان را حفظ کنند و تأکید میکردند که غم مؤمن در دلش و شادی او در ظاهرش آشکار است.
از دیگر مصادیق شادی در سیره معصومین میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تبریک گفتن در اعیاد، تکبیر گفتن در روز عید، اطعام، انفاق و هدیه دادن؛
- خواندن نماز و دعا هنگام شادی، دید و بازدید، خرید کردن در روز جمعه و … .
شادی کودکان و خانههای بهشتی
اسلام برای سلامت روانی کودکان اهمیت زیادی قایل شده است و در این رابطه توصیههایی نموده است. از جمله اینکه پیامبر اکرم۶ میفرماید: «إن فی الجنّـۂ داراً یقال لها دار الفرح لایدخلها إلّا من فرح الصبیان[۱۴]؛ همانا در بهشت سرایی با نام «خانه شادمانی» است که تنها کسانی به آن وارد میشوند که کودکان را شاد کنند». پیامبر اکرم۶ و ائمه معصومین: همواره با کودکان مهربان بودند و سعی میکردند آنها را شاد سازند.
دیدار با دوستان و شاد کردن آنها
دیدار با دوستان و برادران دینی از جمله کارهای شادیآفرین در سیره معصومین معرفی شده است. پیامبر اکرم۶ با اطرافیان، خوشاخلاق بود و با گشادهرویی جویای احوال آنها میشد. در صورتی که یکی از آنها را نمیدید، سراغ او را میگرفت، اگر بیمار بود، به عیادتش میرفت و اگر گرفتار بود، گرفتاریش را برطرف میکرد.
اسلام درباره شاد کردن اطرافیان و دوستان نیز توصیههای بسیاری دارد؛ به گونه ای که از آن به عنوان عبادتی بزرگ که باعث شاد کردن خداوند میشود، یاد کرده است. حضرت علی۷ در این باره میفرماید: «سوگند، به آنکه همه آواها را میشنود، هیچکس دلی را شادمان نسازد، مگر آنکه خداوند از آن شادمانی لطفی بیافریند و وقتی گرفتاری و مصیبتی به او رسد، آن لطف همچون آبی که در شیبی روان گردد، به سوی آن مصیبت و گرفتاری سرازیر شود و آن را از وی دور گرداند، همچنان که شتر غریبه از میان شتران رانده میشود»[۱۵]. امام صادق۷ نیز میفرماید: «لا یری أحدکم إذا أدخل علی مؤمن سروراً إنّه علیه أدخله فقط بل و الله علینا، بل و الله علی رسول الله۶[۱۶]؛ هیچ یک از شما فکر نکند که اگر مؤمنی را شاد کند فقط او را شادمان ساخته، بلکه به خدا قسم ما را نیز شاد کرده است و به خدا قسم رسول خدا را هم شاد کرده است».
شادی در ایام شادی امامان
از جمله هنگامههای شادیِ مورد تأیید اسلام، شادی در روزهای ولادت یا به امامت رسیدن امامان و اعیادی که آنها گرامیداشتهاند، مانند عید فطر، قربان و غدیر است.
امام رضا۷ در این باره میفرماید: «ان تکون معنا فی الدرجات العلی من الجنان فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا[۱۷]؛ اگر دوست داری در درجات عالی بهشت با ما باشی، در اندوه ما اندوهگین و در شادی ما شاد باش». برپایی مجالس شادی در ایام ولادت امامان، افزون بر ایجاد شادابی، ما را با سیره و اخلاق آنان نیز آشنا میسازد. شادی مؤمنان در عید قربان، عید غدیر و عید فطر به آن دلیل است که بر شیطان و نفس خود چیره شدهاند.
امامان در هنگام تولد فرزندانشان به شادی میپرداختند و با دادن ولیمه و هدیه، دیگران را در شادی خود شریک میکردند.
شادیهای ناپسند
انساها برای حفظ سلامتی، به نوع زندگی، پوشش و تغذیه خود توجه زیادی دارند. برای به دست آوردن روح و روانی سالم نیز توجه به نوع شادیها و پرهیز از انواع مضر آن امری ضروری است. در اینجا به برخی از انواع شادی ناپسند اشاره میشود:
- شادی تمسخرآمیز
شادیهای ناشی از تمسخر دیگران و شادی در ناراحتی و مصیبت دیگران ناپسند است و از آن نهی شده است؛
صحرانشینی که بر شتر چموش خود سوار شده بود، نزد پیامبر۶ آمد و سلام کرد. او میخواست نزدیک بیاید و از حضرت سؤالش را بپرسد، اما شترش فرار میکرد و به عقب بازمیگشت و او را از حضرت دور میکرد. این عمل سه بار تکرار شد. عدهای از اصحاب از این منظره به خنده افتادند. خنده بیجای آنها باعث ناراحتی آن بادیهنشین شد و او با ضربهای شدید آن شتر را کشت. اصحاب به رسول خدا۶ گفتند: آن عرب شتر خود را کشت. پیامبر۶ فرمود: آری، ولی دهانهای شما پر از خون شتر است[۱۸]. یعنی چون شما با خنده بیجای خود آن عرب نادان را عصبانی کردید و باعث شدید تا چنین جرمی مرتکب شود، در خون آن شتر شریک هستید.
- شادی غرورآمیز
شادی غرورآور، از جمله شادیهای نهی شده در اسلام است. در قرآن میخوانیم: لاَتَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ بِمَا أَتَواْ وَ یُحِبُّونَ أَن یُحْمَدُواْ بِمَا لَمْ یَفْعَلُواْ فَلاَ تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفَازَہ مِّنَ الْعَذَابِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ [۱۹]؛ «گمان مبر آنانکه از اعمال (زشت) خود خوش حال میشوند و دوست دارند در برابر آن کار (نیکی) که انجام ندادهاند، ستایش شوند، از عذاب (الهی) برکنارند، (بلکه) برای آنان عذاب دردناکی است».
از این آیه برداشت میشود که شادی برخاسته از انجام کار نیک اگر به صورت معتدل باشد و مایه غرور و خودپسندی نگردد، نکوهیده نیست[۲۰].
- شادی در برابر مصیبتزدگان
همانگونه که امام حسن عسکری۷ فرمود: «از ادب انسانی به دور است که انسان در برابر افراد محزون اظهار شادی کند»[۲۱].
برای مثال میتوان به شادی بنیامیه، آلزیاد و آلمروان بعد از شهادت امام حسین۷ و یاران باوفایش و یا شادی ستمگران امروزی بعد از جنایاتشان علیه انسانها، اشاره کرد. قرآن درباره این افراد میفرماید: ذَْلِکُم بِمَا کُنتُمْ تَفْرَحُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ بِمَا کُنتُمْ تَمْرَحُونَ [۲۲]؛ «این برای آن است که به ناحق در زمین شادی میکردید و از روی غرور و مستی به خوش حالی میپرداختید».
علاوه بر موارد یاد شده، گروهی از افراد تحت تأثیر عوامل مختلف مانند ناآگاهی، تبلیغات ناصحیح، بیماریهای روحی و … راههای نادرستی را برای شاد شدن انتخاب میکنند، مانند:
- استفاده از مواد مخدر و روانگردان؛
- شنیدن موسیقیهای حرام و تماشای فیلمهای مبتذل؛
- شوخیها و مزاحهای تمسخرآمیز و توهینآمیز نسبت به گروه یا فرقهای خاص و اشاعه مطالب ضد اخلاقی در قالب پیامک؛
- روابط نامشروع دختران و پسران قبل از ازدواج.
در سیره ائمه معصومین هر رفتاری که باعث ضرر به خود و یا دیگران باشد، حرام شمرده شده است؛ زیرا اسلام خواهان زندگی سالم و پویاست.
عوامل ظاهری شادی
- زمان
بعضی زمانها شادی آفرینند، مانند: زمان تولد فرزند برای پدر و مادر، سالروز آشناییها، سالگرد ازدواج، سال تحویل، هنگام اذان، سحر و افطار ماه رمضان، سحرگاهان برای عابدان و عاشقان، همچنین ایام ولادت ائمه معصومین: و اعیاد دینی مانند عید فطر، عید قربان و عید غدیر. امام صادق۷ درباره عید غدیر می فرمایند: «روز غدیر روز خوش حالی و شادمانی است»[۲۳].
آداب و اعمال این اعیاد از جمله اظهار شادی، تبریک گفتن، هدیه دادن، دید و بازدید و اعمال گروهی مثل نماز عید فطر، نماز جمعه ، نیز موجب شادی و نشاط در فرد و جامعه میشود.
- مکان
مکانهایی مانند پارکها، مناطق سرسبز، کوه و دریا باعث ایجاد انبساط روحی و رفع خستگی میشوند. همچنین در مکانهایی مانند خانه خدا، مساجد، حرم پیغمبر۶ و امامان معصوم: و … میتوان احساس آرامش، رضایت و سرور زائران را به وضوح مشاهده کرد.
قرآن و روایات درباره سفر و تفکر در پدیدههای طبیعی بسیار توصیه کردهاند. سفر، انسان را از روزمرگی خارج میکند و تفکر در پدیدههای طبیعی موجب نشاط روحی و شادی حقیقی میشود. از حضرت علی۷ نقل شده است که وقتی در مسیر حرکت به صفین به سرزمین بلخ ـ که محل خوش آب و هوایی بود و رودخانه بزرگ و پرآبی داشت ـ رسیدند، به سپاهیان دستور دادند تا در آنجا بمانند و به تفریح و استراحت بپردازند[۲۴].
- رنگ
رنگهای روشن، سفید، آبی، سبز و زرد، رنگهای نشاط آورند. پیامبر اکرم۶ فرمودند: «ألبِسوُا البیاضَ فَإنَّهُ أطیبَ و أطْهَر[۲۵]؛ لباس سفید بپوشید که بهترین و نیکوترین لباسهاست».
«روانشناسان اهمیت زیادی برای رنگها قائلند. برای مثال رنگ اتاقها و وسایل آسایشگاههای روانی را زرد انتخاب میکنند؛ زیرا این رنگ را شاد کننده یافتهاند…».[۲۶]
- عطرها
بوی خوش انبساط روح و نشاط درونی را در پی دارد و باعث صمیمیتر شدن روابط انسانی میگردد. امام صادق۷ در این باره میفرماید: «رسول خدا۶ بیشتر از هزینه خوراک، برای خرید عطر هزینه میفرمود»[۲۷].
- مزاح و شوخی
سخنان دلنشین و مزاح و شوخی نیز تا هنگامیکه به بیهودهگویی نینجامیده، باعث نشاط و سرور میشود. هرگاه رسول خدا۶ یکی از یاران خود را اندوهگین میدیدند، با شوخی او را شاد میکردند و میفرمودند: «خداوند دشمن کسی است که با روی گرفته و عبوس با برادرانش ملاقات کند»[۲۸].
«روزی پیامبر اکرم۶ و امام علی۷ مشغول خوردن خرما بودند. پیامبر۶ هسته خرماهای خود را مقابل علی۷ و روی هستههای او میگذاشتند. وقتی هستهها زیاد شد، به شوخی به علی۷ فرمودند: شما خرمای زیادی خوردهاید. علی۷ جواب داد: آنکه خرماها را با هسته خورده، زیاد خورده است. پیامبر خندیدند و هر دو بزرگوار از این شوخی خوش حال شدند»[۲۹]. حضرت علی۷ نیز میفرمایند: این دلها همانند بدنها، خسته و افسرده میشوند و به استراحت نیاز دارند. در این حال، نکتههای زیبا و نشاطانگیز برای آنها انتخاب کنید»[۳۰].
در روایات متعدد به عوامل دیگر شادی از جمله منزل وسیع، همسر همراه در دین، فرزند صالح و مرکب راهوار اشاره شده است.
عوامل باطنی (معنوی) شادی
- عبادت و نیایش
انسان در برابر مشکلات زندگی، خود را نیازمند پناهگاه مطمئنی میبیند تا بتواند بر مشکلات غلبه کند. در فرهنگ اسلام بهترین تکیهگاه یاد خداست. خداوند نیز در قرآن فرموده است: ألا بِذِکْرِالله تَطْمَئِنُّ الْقُلوب [۳۱]؛ «اطمینان قلبی و آرامش با یاد خدا به دست میآید».
افرادی که امور معنوی مثل عبادت و نیایش را از زندگی خود حذف کردهاند، به میزان زیادی دچار افسردگی، اندوه و ترس و احساس پوچی میشوند. از طرفی لحظات مناجات و خلوت با پروردگار، جزء نابترین و شوقانگیزترین لحظات زندگی انسانهای مؤمن است.
نیایش، در عین حال که ایجاد آرامش میکند، در انسان نوعی انبساط باطنی و گاهی روح قهرمانی و دلاوری را ایجاد میکند. نیایش خصال خوبش را با علامات منحصر به فرد از جمله صفای نگاه، متانت رفتار، انبساط و شادی درونی، یقین، استعداد هدایت و نیز استقبال از حوادث نشان میدهد.
امام صادق۷ میفرمایند: أُوحی إلی داوُد۷: «بی فَافْرَح وَ بِذکری فَتَلَذَّذْ وَ بِمُناجاتی فَتَنَعَّم[۳۲]؛ خداوند به داود۷ وحی فرمود: به یاد من شاد باش و با یاد من سرخوشی کن و از نعمت مناجات با من برخوردار باش».
البته باید دانست نه تنها اعمالی مثل نماز، روزه، حج، زکات، خمس و … بلکه هر عملی که برای رضای خدا انجام گیرد، عبادت است.
- ایمان
ایمان به خداوند و قدرت نامحدود او، باعث ایجاد شادی واقعی در انسان میشود. شهید مطهری در این باره مینویسد: «ایمان دینی آثار نیک فراوان دارد، چه از نظر تولید شادی و چه از نظر نیکوساختن روابط اجتماعی و چه از نظر کاهش ناراحتیهایی که لازمه این جهان مادی است.»[۳۳]
امروزه روانشناسان نیز به نقش مهم ایمان در ایجاد شادی پی بردهاند. دیل کارنگی میگوید: «امروزه در روانپزشکی همان چیزهایی را تعلیم میدهند که پیامبران به مردم میآموختند؛ زیرا ایشان دریافتهاند که برخورداری از ایمانی راسخ، نگرانی، هیجان و ترس را برطرف میکند[۳۴].
- روحیه شکرگذاری
انسان شکرگزار چون بیش از نداشتهها به نعمتها و داشتههایش توجه میکند، همیشه خوشبین و واقعنگر است. این مثبتاندیشی شادی را ایجاد میکند. از سوی دیگر، انسان مثبت اندیش میکوشد تا از آنچه دارد به بهترین شکل استفاده کند. این عملکرد باعث فزونی نعمتها از سوی خداوند است. قرآن نیز می فرماید: لَئن شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُم [۳۵].
همچنین بر اساس روایات اسلامی، لازمه شکرگزاری حقیقی، تشکر از آفریدگان خداوندست. خداوند نیز به پیامبرش میفرماید: برای تشکر و تشویق زکاتدهندگان به آنها درود بفرست؛ زیرا درود تو آرام بخش آنان است[۳۶].
کاترین پاندر روانشناس میگوید: اگر اندیشهها و گفتار آدمی سرشار از شکرگزاری و به دور از سرزنش و ملامت باشد، سلامت و شادابی افزونتر را تجربه خواهند کرد[۳۷].
- صبر
صبر در برابر سختیها و مشکلات نیز میتواند غم و اندوه را بر طرف کند. زندگی انسان توأم با مشکلات است و کسی میتواند زندگی سرشاری از موفقیت و شادکامی داشته باشد که مشکلات را با صبر و تحمل پشت سر بگذارد. امیرمؤمنان علی۷ میفرمایند: «انسانِ شکیبا پیروزی را از دست نمیدهد، هرچند زمان آن طولانی باشد»[۳۸]. ما از حکمت بسیاری از امور بیخبریم، بنابراین بهتر است تا در مقابل نعمتها شکرگذار و در برابر تلخیها صبور باشیم. قرآن کریم میفرماید: عَسیَْ أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَ هُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَ عَسیَْ أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَّکُمْ [۳۹]؛ «چه بسیار چیزهایی که شما دوست ندارید، ولی در حقیقت به نفع شماست و چه بسیار چیزهایی که شما دوست دارید، ولی به ضرر شماست».
در اسلام به عوامل دیگری نیز اشاره شده است، مانند توجه به پاداشهای بهشتی، ورزش (شنا، اسب سواری، تیراندازی)، کار و تلاش، تلاوت قرآن، ازدواج (همسر همراه در دین).
موانع شادی
نقص و یا فقدان هر کدام از عوامل شادی میتواند باعث ناراحتی شود. برخی زمانها (همچون زمان جدایی از نزدیکان)، قرار گرفتن در مکانهای کثیف و شلوغ، برخی رنگهای تیره یا سخنان تحقیرآمیز، روح و جسم انسان را متأثر و ناراحت می کنند.
همچنین کمتوجهی به معنویات مانند عدم ارتباط صحیح با پروردگار، یا نداشتن روحیه شکرگزاری و توکل و صبر نکردن در مشکلات باعث ایجاد غم میشوند. برخی دیگر از این موانع از این قرارند:
- دلبستگی به دنیا
انسانها زمانی که احساس کمبود کنند و یا چیز با ارزشی را از دست دهند، غمگین میشوند. آنکه تمام همتش زندگی دنیوی است، با کوچکترین مشکلی افسرده و غمناک می شوند. از این رو، دلبستگی به دنیا و فراموشی آخرت، از مهمترین موانع در رسیدن به شادی حقیقی است.
در آیات و روایات بسیاری از دلبستگی به دنیا و غفلت و غرور و سرمستی ناشی از آن که گاهی باعث شادیهای ناپسند نیز میشود، نهی شده است. از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- دنیا بازیچه است؛ وَ مَا الْحَیَاہ الدُّنْیَا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ [۴۰].
- زندگی دنیا، مایه غرور و غفلت است؛ وَمَا الْحَیَاہ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ [۴۱].
- شاد شدن برای دنیای کوچک و زودگذر؛ فَرِحُواْ بِالْحَیَاہ الدُّنْیَا [۴۲].
پیامبر اکرم۶ میفرمایند: «گرایش افراطی به دنیا، غم و اندوه را زیاد میکند و زهد و بیرغبتی به آن، موجب راحتی قلب و بدن میگردد»[۴۳]. امام صادق۷ نیز میفرماید: «هر آنکه دل به دنیا بندد، گرفتار سه ویژگی میگردد: اندوهی که از میان نرود، آرزویی که به آن نرسد و امیدی که به دست نیاید»[۴۴]. امروزه روانشناسان نیز تأکید میکنند که آرامش واقعی زمانی حاصل میشود که انسان توجه و علاقه خود را از امور مادی به امور معنوی سوق دهد.
- ارتکاب گناه
گناه قلب انسان را تیره میکند و چون این ظلمت ناسازگار با فطرت خداجوی اوست، نفس لوامه انسان را به خاطر انجام آن سرزنش میکند و در نتیجه آرامش و نشاط از وی سلب میگردد. انسانی که غرق گناه است، شادیهایش ظاهری است و در غم و افسردگی روحی به سر میبرد. از سوی دیگر اگر انسان مؤمن مرتکب گناه شود، بلافاصله پشیمان و اندوهگین میشود. امام رضا۷ در این باره فرمود: «هیچ یک از شیعیان ما مرتکب گناه نمیشود، مگر اینکه گرفتار غم و اندوه میگردد و در نتیجه، گناهانش از بین میرود»[۴۵].
- صفات ناپسند
صفات ناپسندی مانند حسد، بخل، تنبلی و … باعث از دست دادن شادی میشود. امام صادق۷ درباره حسد میفرمایند: «حسود از زندگی خود لذت نمی برد»[۴۶].
در روایات، صفات زشت اخلاقی که باعث بیماری روحی و افسردگی میشوند مورد نکوهش قرار گرفتهاند. این صفات باعث خلل در روابط دوستانه و صمیمانه با دیگران و زوال محبتها و دوستیهای حقیقی میگردند.
بدگمانی از جمله این صفات ناپسند است که از ضعف ایمان سر چشمه میگیرد و باعث ناآرامی فرد میشود. انسان بدگمان به هیچکس اعتماد ندارد و زندگی را به کام خود و دیگران تلخ میسازد. این اخلاق آرامش و نشاط او را نیز بر هم میزند. حضرت علی۷ در این باره فرمود: «شایسته نیست به سخنی که از دهان کسی خارج شد، گمان بد ببری، چرا که برای آن برداشت نیکویی میتوان داشت»[۴۷]. بدترین نوع بدگمانی، بدگمانی نسبت به خداوند است که باید از آن پرهیز کرد. در روایات آمده است: «حسن الظنِّ یُخَفّفُ الهمَّ و یُنجَّی مِن تقلّد الإثم؛ گمان خوش به خداوند، اندوه را سبک میگرداند و انسان را از پیروی گناه میرهاند».
- از دست دادن فرصتها
حضرت علی۷ فرمود: «إِضاعَـۂ الفُرصَـۂ غُصَّـۂ[۴۸]؛ از دست دادن فرصت، باعث اندوه میشود». از جمله این فرصتها، فرصت جوانی و سلامتی است که از دست دادن آن باعث حسرت و اندوه میشود. امام علی۷ فرمود: «دو نعمت است که تا از دست نرفتهاند، ارزش آنها دانسته نمیشود؛ جوانی و تندرستی»[۴۹]. با برنامهریزی و نظم میتوان از این غم جلوگیری کرد.
- فقر
اگر چه ثروت همیشه باعث شادی نیست، اما فقر ـ نداشتن امکانات اولیه زندگی و شرایط دشوار معیشت ـ باعث اندوه میشود. حضرت علی۷ میفرمایند: «من از تهیدستی بر تو هراسناکم، از فقر به خدا پناه ببر که همانا فقر دین انسان را ناقص و عقل او را سرگردان میکند و عامل دشمنی است»[۵۰].
در اسلام برای مبارزه با فقر راهکارهای مختلفی ارائه شده است. قناعت و میانهروی در زندگی و یاری ثروتمندان به نیازمندان و رفع مشکل آنها از جمله این راهکارها است.
نتیجه
اسلام دین شادکامی و نشاط است و همه آموزهها و احکام شرعی آن نوید بخش زندگی سالم از نظر روحی و جسمی است.
در اسلام از شادیهای زودگذر و مضر به خود یا دیگران نهی شده است. شاد کردن کودکان، گرهگشایی از کار مؤمنان و دوری از گناهان، راضی بودن به قضا و قدر الهی و داشتن روحیه شکرگزاری و ایمان به اینکه خداوند بهترین یار و مددکار انسان در سختیهاست، همه باورهایی است که نشاط دائمی را در دل مؤمنان ایجاد میکند.
منابع
- قرآن کریم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی.
- آژنگ، نصرالله، گنجینه لغات (فرهنگ فارسی به فارسی)، گنجینه ۱۳۷۹، تهران، ۱۳۸۱٫
- ابن بابویه قمی، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، تحقیق علیاکبر غفاری، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، قم، بیتا.
- اصفهانی، راغب، مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی قرآن.
- پاندر، کاترین، قانون شفا، ترجمه گیتی خوشدل، روشنگران و مطالعات زنان، تهران، ۱۳۸۲٫
- حرّ عاملی، محمّد بن حسن، وسائل الشیعـۂ، دار الکتب الاسلامیـۂ، تهران، ۱۳۲۳٫
- سادات جوهری، شکیبا، مجله طوبی، شماره ۱۶، ۱۳۸۶، www.porsojoo.com.
- سایت «درگاه پاسخگویی به مسائل دینی»، مقاله روانشناسی عزاداری، محمّد کاویانی.
- سماک امانی، محمّدرضا، شادی در اسلام، آموزش کشاورزی، ۱۳۸۵٫
- طبرسی، ابوعلی فضلبنحسن، تفسیر جوامع الجامع، ۶ جلد، ترجمه احمد امیری شادمهری، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۳۷۴٫
- طریقهدار، ابوالفضل، شرع و شادی، موسسه فرهنگی همسایه، چاپ دوم، ۱۳۷۸٫
- عامریفرد، زهرا، فصلنامه فرهنگی ـ اجتماعی تجلی کوثر، سال چهارم، شماره ۱۷، ۱۳۸۴٫
- کلینی، محمّدبنیعقوب، اصول کافی، دار الاسوہ، تهران، ۱۳۷۶٫
- گایزل، جان بی، ترجمه محمّد حجازی شادکامی، ابنسینا، ۱۳۵۲٫
- مجلسی، محمّدباقر، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیـۂ، چاپ سی و نهم، تهران، ۱۳۶۱٫
- دشتی محمد، ترجمه نهجالبلاغه، مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین۷، ۱۳۸۲٫
- الهندی، علاءالدین علی المتقی بن حسامالدین، کنز العمال، بیروت.
- رحمتی شهررضا، محمد، گنجینه معارف، ۱۱۰ موضوع، ج۴، صبح پیروزی، ۱۳۸۶ش.
- اکبری، محمود، غم و شادی در سیره معصومین، عترت قم، قم، ۱۳۸۰٫
- عامری، عبدالواحد، غررالحکم و درر الکلم، ترجمه محمدعلی انصاری، چاپ چهارم، تهران، بیتا.
- دینوری، ابومحمد عبدالله بن مسلم ابن قتیبـۂ، عیون الاخبار، دار الکتاب العربی، بیروت، بیتا.
- روستایی، علیرضا، رموز شادی و موفقیت، حدیث زندگی، بیجا، ۱۳۸۷٫
- طباطبایی، سید محمدحسین، سنن النبی، آداب، سنن و روش رفتاری پیامبر گرامی۶، ترجمه عباس عزیزی، یاران، چاپ نهم، ۱۳۸۵٫
- فرجالله، محمد، الغدیر فی الإسلام، الهادی، نجف، ۱۳۶۲ق.
- کارنگی، دیل، آیین زندگی، ترجمه جواد پاکدل و مسعود میرزایی، تهران، ۱۳۶۰٫
- محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمـۂ، دار الحدیث، قم، ۱۳۸۴٫
- مطهری، مرتضی، انسان و ایمان، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۳۶۲٫
پی نوشت ها:
[۱] . نصرالله آژنگ، گنجینه لغات (فرهنگ فارسی به فارسی) ج۱، ص۸۳۷٫
[۲] . شکیبا سادات جوهری، مجله طوبی، ش۱۶، ص۳۷٫
[۳] . محمّد کاویانی، روانشناسی عزاداری، سایت درگاه پاسخگویی به مسائل دینی،www.porsojoo.com .
[۴] . شکیبا سادات جوهری، مجله طوبی، ش۱۶، ص۳۷، www.howzah.net.
[۵] . سید رضی، نهجالبلاغه، ترجمه محمّد دشتی، حکمت۳۹۰٫
[۶] . قصص/۷۶٫
[۷] . توبه/۱۲۴٫
[۸] . آل عمران/۱۷۰٫
[۹] . نجم/۴۳٫
[۱۰] . سید رضی، نهجالبلاغه، حکمت۱۸۸٫
[۱۱] . جان بی گایزل، شادکامی.
[۱۲] . کاترین پاندر، قانون شفا، ص۸۱٫
[۱۳] . سید رضی، نهجالبلاغه، نامه۲۲٫
[۱۴] . حسامالدین هندی، کنز العمال، ح۶۰۰۹٫
[۱۵] . سید رضی، نهجالبلاغه، حکمت۲۵۷٫
[۱۶] . شیخ کلینی، اصول کافی، ج۱ و ۲، ص۱۸۹، ح۶٫
[۱۷] . شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعـۂ، ج۱۴، ص۵۰۲٫
[۱۸] . محمد رحمتی شهررضا، گنجینه معارف، ج۱، ص۵۵۹؛ ملّامحسن فیض کاشانی، محجـۂ البیضاء، ج۵، ص۲۳۳٫
[۱۹] . آل عمران/۱۸۸٫
[۲۰] . ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۳، ص۲۱۰٫
[۲۱] . محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۸، ص۳۷۴٫
[۲۲] . غافر/۷۵٫
[۲۳] . علامه شیخ محمد فرجالله، الغدیر فی الاسلام، ص۲۶۳٫
[۲۴] . شکرالله دانشی، شادی و نشاط در منابع و متون اسلامی، ص۱۲۲٫
[۲۵] . شیخ طبرسی، مستدرک الوسائل، ج۴، ص۱۸۵٫
[۲۶] . محمود اکبری، غم و شادی در سیره معصومین:، ص۱۱۳٫
[۲۷] . شیخ حر عاملی، وسائل الشیعـۂ، ج۳، ص۴۱۰٫
[۲۸] . شیخ حر عاملی، وسائل الشیعـۂ، ج۳، ص۱۰۱٫
[۲۹] . محمد دشتی، امام علی۷ و تفریحات اسلام، ص۷۳٫
[۳۰] . سید رضی، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، حکمت۷۹۱، ص۴۷۹٫
[۳۱] . رعد/۲۸٫
[۳۲] . محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمـۂ، ح ۲۰۰۳۵٫
[۳۳] . مرتضی مطهری، انسان و ایمان، ص۳۴٫
[۳۴] . دیل کارنگی، آیین زندگی، ص۱۵۲٫
[۳۵] . ابراهیم/۷٫
[۳۶] . توبه/۱۰۳٫
[۳۷] . کاترین پاندر، قانون شفا، ص۷۶٫
[۳۸] . سید رضی، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ح۱۵۳، ص۴۷۳٫
[۳۹] . بقره/۲۱۶٫
[۴۰] . انعام/۳۲٫
[۴۱] . آل عمران/۱۸۵٫
[۴۲] . رعد/۲۶٫
[۴۳] . شیخ حر عاملی، وسائل الشیعـۂ، ج۱۱، ص۹۱٫
[۴۴] . عبدالواحد عامری، غررالحکم، ج۱، ص۳۱۲٫
[۴۵] . شیخ حر عاملی، وسائل الشیعـۂ، ح۱۱، ص۹۱٫
[۴۶] . شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۹۴٫
[۴۷] . سید رضی، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ح۳۶۰، ص۵۱۱٫
[۴۸] . همان، ح ۱۱۸، ص۴۶۵٫
[۴۹] . عبد الواحد آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ح۵۷۶۴٫
[۵۰] . سید رضی، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ح۳۱۹، ص۵۰۵٫