نویسنده:
محمدجعفر اسلامی
عضو حلقه علمی تاریخ اسلام
چکیده: سید شرف الدین عاملی دانش آموخته حوزه نجف و سامرا و دست پرورده عالمان بزرگ شیعه است. ایشان نقش مهمی در تقریب بین مذاهب و ادیان در جبل عامل داشته است. زمان شناسی و توجه به نیازها، نوآوری در تعریف معیارهای جدید سنجش صحت روایات و توجه به مسائل تاریخی از مهمترین ویژگیهای اوست. الفصول المهمّه، المراجعات، النصّ و الاجتهاد، ابوهریره و احادیث ساختگی و الکلمـۂ الغرّاء فی تفضیل الزهراء از جمله مهمترین آثار منتشر شده ایشان است.
واژگان کلیدی: سید شرف الدین، حیات علمی، مطالعات تاریخی، معیارهای سنجش روایات، آثار.
مقدمه
سید عبدالحسین شرفالدین عاملی در یکی از روزهای سال ۱۲۹۰هـ .ق در شهر کاظمین دیده به جهان گشود. وی در دامان پرمهر مادرش زهرا صدر و تحت نظارت پدر سید یوسف شرفالدین که از عالمان روحانی بود، پرورش یافت. عبدالحسین یک ساله بود که پدر برای ادامه تحصیلات عالی رهسپار نجف شد. او در هشت سالگی به جبل عامل رفت و پس از چند سال در سال ۱۳۱۰هـ .ق به همراه مادر و همسرش به قصد ادامه تحصیل عازم بغداد شد و در سال ۱۳۲۲هـ .ق به جبل عامل بازگشت[۱]. او سرانجام در روز دوشنبه هشتم جمادیالثانی سال ۱۳۷۷ هـ .ق پس از ۸۷ سال درخشش در عالم اسلام، در بیمارستان بیروت چشم از جهان فروبست[۲].
علامه سید عبدالحسین شرفالدین از جمله عالمانی است که در راه تبلیغ دین از هیچ تلاشی فروگذار نکرده است. او که در خانوادهای از اهل علم پرورش یافته بود، پس از گذراندن دورههای تحصیلی و رسیدن به مقام اجتهاد به شخصیتی تأثیرگذار در جامعه تبدیل شد. پاسخگویی و حل مشکلات مردم او را از تحقیق در مباحث مهم تاریخ اسلام بازنداشت. امروزه آثار و تحقیقات وی در نوع خود از جمله منابع موثّق و مرجع به شمار میروند. در این مقاله با برخی دیدگاهها و آثار تاریخی ایشان آشنا میشویم.
حیات علمی علامه شرفالدین
شرفالدین در شش سالگی به مکتبخانهای در نجف اشرف رفت. صرف، نحو، لغت، معانی، بیان، بدیع، شعر، انشا، تاریخ و خط را در نزد پدر فراگرفت. وی پس از گذراندن مقدمات به توصیه پدر رهسپار حوزه علمیه سامراء گردید و به سفارش داییِ فرزانه خود آیتالله سید حسن صدر، در درس شیخ حسن کربلایی(متوفی۱۳۲۲ هـ .ق)و شیخ باقر حیدر (متوفی ۱۳۳۳هـ .ق) از اساتید برجسته سامرا شرکت کرد. همچنین در درس اخلاق حکیم الهی آیتالله فتحعلی سلطانآبادی حضور مییافت و دل عطشناکش را از آن سر چشمه عشق حق سیراب میساخت. پس از بازگشت مرجع بزرگ شیعیان میرزای شیرازی به نجف، شرفالدین نیز به همراه عدهای از بزرگان علما و مدرسان راهی نجف شد. در نجف اشرف از درس فقیهان بزرگی مانند آقا رضا اصفهانی (متوفی ۱۳۲۲)، شیخ محمد طه نجف (متوفی ۱۳۲۳)، آخوند خراسانی (متوفی ۱۳۲۹)، شیخ الشریعـه اصفهانی (متوفی ۱۳۰۳)، شیخ عبدالله مازندرانی (متوفی ۱۳۳۰)، سید محمدکاظم طباطبایی یزدی (متوفی ۱۳۳۷)، میرزاحسین نوری (متوفی ۱۳۲۰) بهرهمند شد.
او در سی و دو سالگی موفق به کسب درجه اجتهاد از فقهای طراز اول نجف، سامرا، کاظمین و کربلا شد.
در تاریخ نهم ربیعالاول سال ۱۳۲۲ هـ .ق در میان استقبال گرم مردم جبل عامل به وطن قدم نهاد. نخست در شحور اقامت کرد و در کنار پدر بزرگوارش به ارشاد مردم و تدریس و تعلیم و تربیت نسل جوان همت گماشت. پس از سه سال، به دعوت مردم صور، راهی آن دیار شد. وی با تأسیس حسینیه صور آنجا را به مرکزی برای برگزاری برنامههای گوناگون دینی و اجتماعی تبدیل کرد. در سال ۱۳۲۷ هـ .ق کتاب الفصول المهمـۂ فی تألیف الأُمـۂ را با هدف ایجاد وحدت بین مسلمانان نگاشت. این اثر، اولین کتاب در موضوع تقریب مذاهب اسلامی بود. به گفته آقا بزرگ تهرانی، شرفالدین پس از تألیف این کتاب نیز همواره به این موضوع توجه داشته و تلاشهای زیادی در این زمینه انجام داده است[۳].
آیتالله محمد یزدی در مقدمه خود بر این کتاب آن را اینگونه معرفی میکند: «هنگامی که به این اثر نفیس مینگریم، چنان شیفته و فریفته زیبایی و ریزهکاریهای آن میشویم که نمیدانیم باید از نیرومندی و مهارت استادی نویسنده سخن بگوییم یا از چشمگیری و ارزش اثر او؟ این کتاب آن قدر دقیق نگاشته شده است که هر خوانندهای را مجذوب خود میکند. چهره جذاب و گیرای نویسنده چنان در لابلای فصلها و جملات جلوه کرده است که گویا تمام افکار و عقاید اساسی و پرارزش شیعه را یکجا گردآورده است»[۴].
اثر دیگر او که باعث تحول عظیمی در بین اهلسنت شد، المراجعات است. این کتاب حاصل نامهنگاری شرفالدین و مفتی و رییس سابق دانشگاه الازهر مصر، سلیم البشری است. در ۱۱۲ نامهای که کتاب از آن شکل گرفته، بحثهای مهمی پیرامون مبانی و عقاید شیعه صورت گرفته است. دکتر حامد حنفی در مقدمهای که بر کتاب المراجعات نوشته میگوید: «اهمیت کتاب المراجعات مربوط به زمان انتشار آن است. کتاب در دهههای سوم و چهارم قرن چهاردهم منتشر شد. در فترتی بحرانی و خطرناک که ایادی استعمار با سرنوشت مسلمانان بازی میکردند و بهترین راه برای رسیدن به اهداف پست خود را ایجاد تفرقه در بین مسلمانان و بهرهگیری از اختلافات مذهبی میدیدند. آنان میکوشیدند تا از این راه عظمت جهان اسلام را پایمال کنند»[۵].
برای آشنایی بیشتر با مقام علمی شرفالدین به نمونههایی از کلام بزرگان درباره وی اشاره میکنیم:
شیخ مرتضی آلیاسین در نامهای به شرفالدین چنین مینویسد: «سرورم! ای نگهبان دین و بزرگ خادم مذهب تشیع، پیشوای علم و دین، حجتالاسلام و المسلمین، آیت خدای جهان، جانم فدای تو باد»[۶].
امام خمینی بعد از شنیدن خبر ارتحال مرحوم شرفالدین، با تعطیل کردن درس فرمودند: «هشام بن حکم زمان ما از دنیا رفت»[۷].
آیتالله خویی در این باره میفرمایند: «یک بار در لبنان هنگام شرفیابی به زیارت خانه خدا و بار دیگر هنگامی که به زیارت نجف اشرف تشریف آورده بودند، با او ملاقات کردم. در هر دو بار فضایل اخلاقی او را در مرتبهای از عظمت دیدم که برابری با آن نمیتوان کرد و از نظریاتِ چنان محکم و بزرگی برخوردار بود که به پایه آن نمیتوان رسید. کسی جهاد او را در راه اعتلای کلمه اسلام نمیتواند نادیده بگیرد. در دفاع از شریعت اسلامی و یاری مذهب حقه جعفری و دعوت به اصلاح و پیشرفت، همواره توفیق یار او بود. خدا بهترین پاداش نیکوکاران را به ایشان اعطا کند»[۸].
شیخ سلیم بشری ـ مفتی بزرگ الازهر ـ درباره شرفالدین میگوید: «سلام بر علامه بزرگ عبدالحسین شرفالدین موسوی … . من در طول عمر خود هرگز به چگونگی اوضاع داخلی شیعه نپرداخته و اخلاقشان را نیازموده بودم؛ زیرا من با آنها و در اجتماعشان و کشورهایشان زندگی نکرده بودم، اما همیشه علاقه داشتم که با دانشمندان آنها به بحث و گفتگو بنشینم و در میان مردمان آنان باشم و از دیدگاهها و خواستههای آنها مطلع گردم … . تا اینکه تقدیر الهی مرا به ساحل اقیانوس وجود تو رساند. اجازه میخواهم که دل به این دریا بزنم و در آن غوطهور شوم و از جوهر گرانبهای آن به قدر توان خود سهمی بردارم»[۹].
نگرش و روش مطالعات تاریخی سید شرفالدین
علامه شرفالدین با اینکه مجتهدی مسلّم در فقه بود، اما یکی از دغدغههای اصلیش پرداختن به مسائل تاریخی و رفع شبهههای تاریخی است. وی در مقدمهای که بر کتاب صلح امام حسن۷ نگاشته است، چنین مینویسد: «شگفت آنکه مردم تاکنون هنوز درباره این صلح دچار اشتباه و کجبینیاند و کسی نبوده است که با بررسی کامل و با استناد به دلایل و شواهد عقلی و نقلی، سیمای واقعی این صلح را روشن سازد. من بارها درصدد انجام این کار بودهام، ولی مشیت حکیمانه خدای عزّوجل بر این قرار داشت که کسی را که از همه رو سزاوارتر و شایستهتر است، برای این کار برانگیزاند و او فراهمآورنده این کتاب ـ صلح الحسن ۷ـ است که به حق، در این موضوع سخن آخرین است»[۱۰]. از این گفته که بارها درصدد انجام پژوهشی در این زمینه بوده است، میتوان میزان توجه او به مسایل تاریخی را دریافت.
آقابزرگ تهرانی در ستایش تحقیق تاریخی سید شرفالدین میگوید: «واختّص بالدراسات الشیعیـۂ، فوقف نفسه و قلمه لها و غربل تاریخ الإسلام غربلـۂ دقیقـۂ میز فیها غثه من سمینـۂ و نخل حوادثه و وقائعـۂ صغیرہ و کبیرہ فعرف الصحیح من المزیف و الحقیقـۂ الثابتـۂ من الوهم و الخیال».
شرفالدین خود را وقف این کار ساخت و برای انجام آن، اسناد و مدارک و نوشتههای تاریخی را به دقت مطالعه و غربال کرد تا سره را از ناسره باز شناخت و حقیقت مسلّم را از اوهام و اخیال جدا کرد[۱۱].
تاریخ و حدیث در اسلام ارتباط تنگاتنگی دارند بهگونهای که میتوان بسیاری از حقایق تاریخی را از متون حدیثی به دست آورد. به همین دلیل، احاطه شرفالدین بر منابع حدیثی اهلسنت باعث شده است تا در همه جا از عهده بحثهای تاریخی به خوبی برآید[۱۲].
- شرایط پذیرش روایت راویان
شرفالدین هر روایت تاریخی را قابل پذیرش نمیداند. به عقیده او ملاک پذیرش و ردّ روایاتِ یک راوی، اصل راستگویی و امانتداری اوست نه عقیده مذهبیاش. همچنین راوی باید ثقه، حافظ، ضابط، (نامه ۱۶) اهل ورع (نامه ۱۱۰) مورد اعتماد، دقیق در حفظ و ضبط، محتاط، دارای زهد در عبادت، تهذیب نفس و اخلاق نیکو (نامه ۱۴) باشد[۱۳]. بر اساس همین دلیل، شرفالدین دیدگاه پذیرش روایت صحابی را فقط به خاطر صحابی بودن نپذیرفته است. با همین نگرش کتاب ابوهریره و احادیث ساختگی را تألیف کرد و چهل حدیث ابوهریره را نقد کرد. همچنین در مواردی صحت برخی وقایع تاریخی را به خاطر نبود این شرایط رد میکند. مثلاً خبر رحلت پیامبر که تنها راوی آن عایشه است را با دلایل قوی رد کرده و میگوید: عایشه، کینه امیرالمؤمنین۷ را به دل داشته است. دیگر آنکه خبر او با اخبار دیگر تعارض دارد[۱۴].
- اجماع
شرفالدین خبر تاریخیای که مؤید به اجماع باشد را میپذیرد. چنانکه مثلاً در کتاب النصوص الجلیـۂ فی الإمامـۂ العترہ الطاهرہ بیان میکند که در این کتاب هشتاد نص وجود دارد که چهل نص صحیح آنها مؤید به اجماع مسلمانان است. نیز در کتاب تنزیل الآیات الباهرہ فی فضل العترہ الطاهرہ، صد آیه درباره اهلبیت: و روایات صحیحی که بر آنها اجماع وجود دارد را آورده است[۱۵].
- ناسازگاری برخی گزارشهای تاریخی با مبانی کلامی
از جمله راههای سنجش صحت و سقم اخبار تاریخی، عرضه آنها بر مبانی کلامی و اعتقادی است. شرفالدین در بعضی از موارد، گزارشهای تاریخی را با باورهای مسلّم کلامی سنجیده است و از این راه نادرستی آن گزارشها را نشان داده است. این روایات از این جمله است: از عایشه نقل شده است: «سودانیها در مسجد با وسایل جنگی مشغول بازی بودند. پیامبر فرمود: دوست داری تماشا کنی. گفتم: بلی، او مرا به دوش خود سوار کرد در حالی که گونهاش بر گونهام بود. آنان را تحریک میکرد تا بازی را گرمتر کنند که من لذت ببرم تا اینکه خسته شدم. گفت: بس است؟ گفتم: بلی.» یا او نقل کرده است که: «با پیامبر مسابقه دو گذاشتیم. من از او بردم. پس از آن صبر کردیم تا وقتی من لاغر شدم باز مسابقه دادیم او برنده شد. به من گفت: این به آن در.» شرفالدین این روایات را نپذیرفته است. در حقیقت این گزارشهای تاریخی عایشه با عصمت رسول خدا و رسالت حضرت تنافی دارد. یا اخباری که ابوهریره از رسول خدا نقل کرده است با مقام قدسی پیامبر ناسازگار است و با باورهای کلامی و اعتقادی مسلم سازگاری ندارد. او در کتاب ابوهریره نیز بیشتر روایات را از این جهت مورد بررسی قرار داده است[۱۶].
- کینه و دشمنی سبب کتمان بعضی از واقعیات تاریخی
در تاریخ صدر اسلام بهویژه در مسأله خلافتِ پس از پیامبر حقایق بسیاری به دلیل کینه و دشمنی با امیرالمؤمنین۷ مکتوم مانده است. شرفالدین از این مسایل غفلت نکرده و آنها را مورد بحث قرار داده است. وی درباره حدیث غدیر میگوید: در زمان خلافت امیرمؤمنان علی۷ آن حضرت مردم را در رحبه گرد آورد و آنان را سوگند داد که به آنچه در روز غدیر از پیامبر شنیدهاند و دیدهاند شهادت دهند، سی نفر از صحابه که دوازده نفر از آنان از جنگآوران بدر بودند، شهادت دادند که پیامبر۶ فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه …». توجه داشته باشید ربع قرن از جریان غدیر گذشته است و بسیاری از آنان که شاهد ماجرا بودهاند، از دنیا رفتهاند. با این حال سی نفر شهادت دادهاند، ولی عدهای به سبب دشمنی با حضرت شهادت ندادند؛ از جمله انس بن مالک و بعضی هم گرفتار نفرین امام شدند[۱۷].
شرفالدین ماجرای یوم الرزیه را نقل میکند و از منابع اهلسنت سند آورده است که عمر در پاسخ رسول خدا که فرمود: «قلم و کاغذی بیاورید تا چیزی بنویسم تا پس از مرگم گمراه نشوید»، گفت:« إنّ النبی یهجر». از اینروی، اهلسنت سخن عمر را نقل به معنی کردهاند و گفتهاند: «إنّ النبی قد غلب علیه الوجع» تا با تصرف در الفاظ روایت از ناپسندی سخن عمر بکاهند. این کار را جوهری در کتاب السقیفـه انجام داده است. آنچه باعث توجه به این مطلب شده است محدثانیاند که نام عمر را در روایت ذکر نکردهاند[۱۸].
معرفی آثار تاریخی
اظهارنظرهای شرفالدین منحصراً در کتابهای تاریخیِ او نیامده و برخی از آنها را در کتابهای اعتقادی مانند النصوص الجلیـۂ، المراجعات و … آورده است.
نگاهی به آثار تاریخی
- ابو هریره
این کتاب درباره ابوهریره و احادیث ساختگی اوست. وی که احادیث ساختگیاش موجب بسیاری از تحریفات در زمینه مسایل اعتقادی، احکام و همچنین حوادث صدر اسلام است، روایات بیشتری از دیگر اصحاب نقل کرده است. فقط در صحیح بخاری چهارصد و چهل و شش حدیث از او نقل شده است[۱۹]. همین امر سبب شده است که شرفالدین به نقد احادیث جعلی و ساختگی او بپردازد. در این نقد شرفالدین چهل حدیث ابوهریره را نقد میکند و اثبات میکند که حدیث مسند او در حکم مرسل است. در مقدمه المراجعات درباره آن آورده است: «این کتاب گام جدید و جامعی است در شرححالنویسیِ تحلیلی … . در این کتاب پیرامون زندگانی ابوهریره و زمان او و احادیثی که نقل کرده است مورد پژوهش قرار گرفته است.» نیز در مقدمه کتاب النص و الاجتهاد چنین آمده است: «این کتاب گام نوینی است در فهم و نقل احادیث نبوی. پس از انتشار آن دانشمند مصری شیخ ابوریّه نیز کتابی را با عنوان شیخ المضیرہ در همین موضوع نوشت»[۲۰]. به تعبیر استاد دوانی وی حق مطلب را در این زمینه ادا کرده است[۲۱]. شیخ عبدالله علائلی درباره کتاب ابوهریره میگوید: «… فالکتاب أدقّ ما کتب مثل موضوعه و هو أکبر قیمـۂ من أن یکتفی بهذا التعریف الیسیر». احمد امین مصری هم در این باره گفته است: «نحن نحمد للمؤلف جهده الکبیر و تحلیله المفصّل الدقیق و اطّلاعه الواسع و نظرته الشاملـۂ فی الموضوع»[۲۲].
اقدام تحسین برانگیز شرفالدین در تألیف این کتاب باعث شد تا افراد دیگری پس از وی دست به تحقیق در این موضوع زدند که به اختصار به برخی از آنها اشاره میکنیم:
- شیخ المضیرہ، نوشته شیخ ابوریّـه که با عنوان بازرگان حدیث به فارسی برگردان شده است. ابوریّه با الهام از پژوهشهای شرفالدین کتاب« أضواء علی السنـّۂ المحمدیّـه را نیز نگاشته است.
- اکثر ابیهریرہ، نوشته دکتر مصطفی بوهندی. وی در این کتاب چهل و پنج صفحهای، صحابی بودن ابیهریره را رد میکند و اثبات میکند که او از کسانی است که پس از وفات پیامبر اسلام آورده است.
- ابوهریرہ فی التیار، نوشته عبدالله السبیتی. این کتاب ردیهای است بر کتابی که در رد کتاب ابوهریره شرفالدین نوشته شده بود.
- ابوهریرہ القادم من المجهول، نوشته سید محمدعلی الحلو.
- رشید رضا از مفسران اهلسنت در مجله المنار و نیز تفسیر المنار به نقد ابوهریره پرداخته است. بخشهایی از نقد ایشان را ابوریّه در شیخ المضیرہ آورده است[۲۳].
- مرحوم سلطان الواعظین نیز در شبهای پیشاور درباره ابوهریره مطالبی را مطرح کرده است[۲۴].
کتاب ابوهریره از سوی مؤسسههای انتشاراتی گوناگونی چاپ شده است که مهمترین آنها از این قرارند:
- مطبعـۂ الحیدریـه، صیدا، ۳۳۰ صفحه، سال ۱۳۶۶ هـ .ق.
- مطبعـۂ العرفان، صیدا، ۳۳۰ صفحه، سال ۱۳۷۵ هـ .ق.
- مؤلفوا الشیعـۂ فی صدر الاسلام
این کتاب تحقیقی درباره پیرامون نخستین مؤلفان و نویسندگان شیعه است. کتاب مجموعه مقالاتی است که برای نخستین بار در مجله العرفان در صیدا به چاپ رسیده و اکنون به صورت رسالهای جدا انتشار یافته است. حجتالاسلام سید احمد حسینی اشکوری در مقدمهای که به سال ۱۳۸۵ هـ .ق بر این کتاب نوشته است، چنین میگوید: «این کتاب، گوهر درخشان دیگری از تألیفات شرفالدین; است که نخستین بار، در حدود نیم قرن پیش در صفحات تابان مجله العرفان، سال اول و دوم به چاپ رسیده است. موضوع آن، در این کتاب نام مؤلفان شیعه در عصر نبوت و سپس عصرهای دیگر تا عصر امام هادی۷ آورده شده است. بیشتر مطالب نیز از منابع اهلسنت گرفته شده است»[۲۵].
این کتاب به سال ۱۳۸۴ هـ .ق در نجف توسط مطبعـۂ النعمان چاپ شده است. همچنین دار الکتب الاسلامی در سال ۱۳۶۹ این کتاب را در ۳۴۴ صفحه به چاپ رسانیده است.
- بغیـۂ الراغبین فی سلسلـۂ آل شرفالدین
کتابی است ادبی، تاریخی، رجالی، در شرححال عالمان خاندان شرفالدین. این خاندان با ۳۱ واسطه به ابراهیم المرتضی فرزند امام موسی کاظم۷ میرسند. همچنین شرح حال افرادی از خاندان صدر و آثار و احوال و استادان و شاگردان آنان نیز بیان شده است. شیخ مرتضی آل یاسین در مورد این کتاب میگوید: «إنّه تاریخ أجیال بتاریخ رجال» تاریخ عصرها و نسلهایی چند، به نام شرح زندگانی مردانی از آل شرفالدین تدوین یافته است[۲۶].
این کتاب به تحقیق سید عبدالله شرفالدین در دو جلد از سوی دار الاسلامیـه در بیروت به سال ۱۴۱۱ هـ .ق به چاپ رسیده است[۲۷].
- عقیلـۂ الوحی
این اثر درباره زندگی حضرت زینب۳ نگاشته شده است. این اثر در پی ساختن ضریحی برای مرقد مطهر آن حضرت به دست ایرانیان نگاشته شده است. مؤلف در بخشی از این رساله با استناد به آیات و روایات، ایرانیان را ستوده است. در فرازی میخوانیم: ایران و ما أدراک ما ایران. این کتاب در دمشق از سوی انتشارات مطابع ابنزیدون در ۳۱ صفحه به چاپ رسیده است. این کتاب را آقای محمدرضا مهری با عنوان عقیله خاندان وحی به فارسی برگردان کرده است.
- المجالس الفاخرہ فی مآتم العترہ الطاهرہ
بخشهای اصلی کتاب شامل: شرح زندگانی رسول خدا۶؛ شرح زندگانی امیرالمؤمنین۷؛ شرح زندگانی حضرت زهرا۳؛ شرح زندگانی امام حسن مجتبی و امام حسین۸ و شرح زندگانی امامان دیگر که در چهار جلد تنظیم شده بود، از بین رفته است و فقط مقدمهای که سید بر آن نوشته برجای مانده است. در این مقدمه پیرامون نهضت عاشورا و تأثیر آن در بقای اسلام، فلسفه سیاسی، اجتماعی و تربیتی گرامی داشت شعایر حسینی و تشریح رمز و راز گریه و سوگواری برای سید و سالار شهیدان مطالبی ارایه شده است.
این مطالب در قالب کتابی با مقدمه و تعلیقات سید نورالدین میلانی در سال ۱۳۷۸ هـ .ق به چاپ رسیده است[۲۸]. همچنین با مقدمه سید محمد بحرالعلوم نیز در سال ۱۳۸۶ هـ .ق به چاپ رسیده است. از این کتاب دو ترجمه فارسی هم وجود دارد. یکی با عنوان فلسفه شهادت و عزاداری حسین بن علی۷ ترجمه علی صحت و دیگری با عنوان سوگنامه امام حسین۷ ترجمه سید ابراهیم سید علوی[۲۹].
دیگر آثار علامه سید شرفالدین
آثار شرفالدین را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: ۱) آثار منتشر شده؛ ۲) آثاری که به دست فرانسویان سوزانده شده است. او درباره این فاجعه غمبار گفته است: «غم از دست دادن فرزند چه بسا از دل رخت بربندد، اما غم از دست دادن فکر و زادههای اندیشه تا روزگار باقیست، باقیست.»
آثار منتشر شده
- الفصول المهمـه (بررسی راههای ایجاد اتحاد بین مسلمانان)؛
- الکلمـۂ الغراء فی تفضیل الزهراء.
رسالهای است درباره مقام والای حضرت زهرا۳٫ این کتاب بارها در صیدا و نجف به همراه الفصول المهمـه به چاپ رسیده است و به صورت مستقل از سوی مؤسسه امام صادق۷ با مقدمه علی موسوی نجفی بستانی در ۸۵ صفحه منتشر شده است. از این کتاب چندین ترجمه به فارسی ارایه شده است؛ از جمله:
فاطمه برترین بانو، ترجمه حبیبالله رهبر اصفهانی، با مقدمه محمد یزدی، ترجمه الکلمـۂ الغراء فی تفضیل الزهراء۳، ترجمه محسن بیدارفر، بانوی بهشت، ترجمه خدیجه مصطفوی و سخنی شیوا در برتری حضرت زهراء۳، ترجمه سید محمدرضا مهری. آقای سید اولاد حیدر فوق بلگرامی کتاب را به اردو هم ترجمه کرده که با عنوان الزهراء به چاپ رسیده است[۳۰]
- المراجعات (۱۱۲ نامه بین شرفالدین و سلیم البشری پیرامون شیعه).
- النص و الاجتهاد (پیرامون اعمالنظرهای شخصی در صدر اسلام در مقابل نص آیات و روایات).
- فلسفـۂ المیثاق و الولایـۂ (این کتاب در پاسخ به پرسش حاج شیخ عباسقلی واعظ تبریزی از مرحوم علامه شرفالدین درباره آیه ذر نگاشته شده است)[۳۱].
- أجوبـۂ مسایل جار الله (این کتاب در پاسخ به پرسشها و شبهههای موسی جارالله نوشته شده است) [۳۲].
- مسایل فقهیه (پیرامون چند مسأله فقهی که فقهای مذاهب اسلامی در آنها اختلاف نظر دارند) [۳۳].
- کلمـۂ حول الرؤیـۂ (بررسی دیدگاههای مختلف درباره رؤیت خداوند و استدلال علمای امامیه بر امتناع رؤیت و …)[۳۴].
- إلی المجمع العلمی العربی بدمشق (در جواب به مطالب تفرقهانگیزی که در یکی از نشریات وابسته به مجمع علمی عربی دمشق نوشته شده است).
- ثبت الإثبات فی سلسلـۂ الرواہ (درباره معرفی مشایخ و استادان خود علامه سیدشرفالدین است).
- المسح علی الأرجل أو غسلها فی الوضوء (بررسی اختلافات فقهای مذاهب اسلامی در شیوه گرفتن وضو)[۳۵].
آثار از دست رفته
- تحفـۂ المحدثین فیما أخرج عنه السنـۂ من المضعفین (یعنی هدیهای برای اهل حدیث در شناخت راویان ضعیفی که در صحاح سته از آنها حدیث نقل شده است)[۳۶].
- تعلیقـۂ علی الاستصحاب.
- تعلیقـۂ علی صحیح البخاری.
- تعلیقـۂ علی صحیح المسلم.
- تنزیل الآیات الباهرہ (این کتاب درباره صد آیه از قرآن کریم است که بنا بر نوشتهها و اسناد کتب صحاح اهلسنت درباره ائمه طاهرین: نازل شدهاند)[۳۷].
- زکاہ الأخلاق.
- سبیل المؤمنین.
- شرح التبصرہ.
- النصوص الجلیـۂ فی الإمامـۂ.
- تفسیر آیه المودّہ
- تفسیر آیه إنّما ولیکم الله و رسوله.
- تحفـۂ الأصحاب در حکم اهل کتاب.
- بغیـۂ الفائز فی نقل الجنائز (بیشتر آن در نشریه العرفان چاپ شده است. این کتاب در نقد و رد کتاب تحریم نقل الجنائز المتغیرہ اثر سید محمدعلی هبـۂالدین شهرستانی نگاشته شده است)[۳۸].
- سرّ بغیـۂ السائل عن لثم الأیدی و الأنامل (مشتمل بر هشتاد حدیث که از طریق اهلسنت و شیعه نقل شده است).
- الفوائد و الفرائد.
- الذریعـۂ فی الرد علی البدیعـۂ (در نقد کتاب بدیعه بنهانی).[۳۹]
- رسالـۂ فی منجزات المریض.
- رسالـۂ فی المواریث.
- الاسالیب البدیعـۂ فی رجحان ماتم الشیعـۂ (مشتمل بر دلائل عقلی و نقلی درباره رجحان عزاداری شیعه)[۴۰].
- مؤلفوا الشیعـۂ فی صدر الاسلام
تقریظات
شماری از نوشتههای سید را میتوان تقریظات و مقدماتی دانست که وی بر کتابهای ارزشمند دیگری نگاشته است، از جمله:
- الغدیر فی الکتاب و السنـۂ و الأدب، نوشته علامه امینی.
- صلح الإمام الحسن۷، نوشته شیخ راضی آل یاسین.
- اسلام در پرتو تشیع، نوشته حسین خراسانی نجفی. این کتاب را آقای نجفعلی میرزایی به فارسی برگردان کرده است و در سال ۱۳۷۲ ش از سوی انتشارات هجرت در قم به چاپ رسیده است[۴۱].
نتیجه
از آنچه گفته شد، میتوان تفاوت آثار علامه سید شرفالدین را با کارهای پیشینیان در دو نکته دانست: ۱٫ توجه به نیازهای روز جامعه و جهتدهی تحقیقات بر اساس این نیازها، ۲٫ بهکارگیری دانشهای مختلفی همچون رجال، درایه، کلام و فقه در تحلیل مسایل تاریخی. این دو نکته سبب شده است تا علامه شرفالدین عاملی به نگرشهای نوینی در عرصه تاریخ اسلام دست یابد.
منابع
- آل یاسین، مرتضی، صلح الحسن، ترجمه: سید علی خامنهای، آسیا، تهران، ۱۳۵۴٫
- جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه، گلشن ابرار، معروف، چاپ سوم، قم، ۱۳۸۵٫
- حکیمی، محمدرضا، شرفالدین، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۶۰٫
- دوانی، علی، مفاخر اسلام، امیرکبیر، تهران، ۱۳۶۳٫
- شرفالدین، سید عبدالحسین، ابوهریره، ترجمه: نجفعلی میرزایی، هجرت، چاپ دوم، ۱۳۷۶٫
- لطفی، مهدی، ردیههای ابوهریره، مجله آیین پژوهش، شماره ۸۹ و۹۰، اسفند ۱۳۸۳٫
[۱] . جمعی از پژوهشگران، گلشن ابرار، صص۶۵۴ و ۶۵۵٫
[۲] . همان، ص۶۶۱٫
[۳] . محمدقاسم مبارز، بررسی تقریب الأُمـۂ در الفصول المهمـۂ، ص۱۲۸٫
[۴] . همان، ص۱۲۹٫
[۵] . محمد اکرمی، سیمای شرفالدین، صص۷۲ و ۷۳٫
[۶] . همان، ص۷۰٫
[۷] . همان، ص۷۱٫
[۸] . همان.
[۹] . همان، ص۷۰٫
[۱۰] . مرتضی آلیاسین، صلح الحسن با مقدمه سید عبدالحسین شرفالدین، ص۸٫
[۱۱] . محمدرضا حکیمی، شرفالدین، ص۶۸٫
[۱۲] . این ادعا کاملاً از بعضی از آثار او مانند تعلیقـۂ علی صحیح البخاری و تعلیقـۂ علی صحیح المسلم ثابت میشود.
[۱۳] . همان، ص۹۱٫
[۱۴] . همان، ص۹۲٫
[۱۵] . همان، ص۹۴٫
[۱۶] . همان، ص۹۴٫ (المراجعات، نامه ۱۹۲).
[۱۷] . همان، ص۹۵٫
[۱۸] . همان. (المراجعات، نامه ۸۶).
[۱۹] . علامه سید عبدالحسین شرفالدین، ابوهریره و احادیث ساختگی، ترجمه: نجفعلی میرزایی، ص۵۸٫
[۲۰] . همان، ص۱۰٫
[۲۱] . علی دوانی، مفاخر اسلام، ج۱۳، ص۶۷٫
[۲۲] . سید ابوالحسن مطلبی، کتابشناسی توصیفی آثار شرفالدین، ص۱۵۸٫
[۲۳] . شیخ المضیرہ، صص۲۶۰ـ۲۶۳٫
[۲۴] . مهدی لطفی، ردیههای ابو هریره، مجله آیین پژوهش، ش ۸۹ (اسفند ۱۳۸۲)، صص۱۳۵ و ۱۳۶٫
[۲۵] . محمدرضا حکیمی، شرفالدین، صص۱۰۸ و ۱۰۹٫
[۲۶] . همان، ص۱۰۹٫
[۲۷] . سید ابوالحسن مطلبی، کتابشناسی توصیفی آثار شرفالدین، ص۱۶۳٫
[۲۸] . همان، ص۱۷۰٫
[۲۹] . همان.
[۳۰] . سید ابوالحسن مطلبی، کتابشناسی توصیفی آثار شرفالدین، صص۱۶۹ و ۱۷۰٫
[۳۱] . همان، ص۱۷۸٫
[۳۲] . همان، ص۱۶۰٫
[۳۳] . همان، ص۱۷۷٫
[۳۴] . همان، ص۱۶۹٫
[۳۵] . همان، ص۱۷۸٫
[۳۶] . همان، ص۱۸۱٫
[۳۷] . همان.
[۳۸] . همان، ص۱۸۲٫
[۳۹] . همان.
[۴۰] . همان.
[۴۱] . مجید غلامی جلیسه و سید مهدی طباطبایی، کتابشناسی اجمالی علامه شرفالدین، ص۱۸۳٫