فرهنگ مصرف و مصرفگرایی، عوامل و زمینهها
نویسنده: زهرا دهشت
چکیده:
الگوی مصرف در جامعه کنونی به دلیل تقلید از فرهنگ مصرفی غرب دگرگون شده و شکل مصرفگرایی به خود گرفته است، لذا نیازمند اصلاح و تغییراتی است که بتواند با الگوی صحیح اسلامی منطبق گردد. پیامدهای سوء مصرفگرایی علاوه بر همه اقشار مردم، نظام اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه را نیز در برمیگیرد و رفع آن به شناخت دقیق عوامل و زمینههای ایجاد مصرفگرایی وابسته است که در میان آنها میتوان تبلیغات رسانهها را اصلیترین عامل قلمداد نمود. این عنوان به جهت گستردگی و اهمیت، در برگیرنده موضوعات گوناگونی مانند «فرهنگ مصرف و مصرفگرایی، عوامل و زمینهها»، «نقش رسانه و تبلیغات تجاری در اشاعه فرهنگ مصرفگرایی»، «آثار و پیامدهای سوء مصرفگرایی»، «تشریح وضعیت کنونی کشور و ذکر آمار موجود»، «مدیریت زمان درجهت مصرف بهینه وقت»، «مدیریت فرهنگ مصرف با محوریت قرآن و سنت و ارائه راهکارهای علمی در این زمینه» که در این نوشتار به موضوع اول پرداختهایم.
واژگان کلیدی: الگوی مصرف، مصرف، مصرفگرایی، رسانه، تبلیغات تجاری.
مقدمه
انسان برترین موجود عالم خلقت، تنها کسی است که افتخار و عزت جانشین خدا بودن را نصیب خود ساخت و پروردگار مهربان به برکت این انتصاب خجسته، همه آفرینش را برای او و مسخر او قرار داد تا بتواند با تمامی امکانات، لیاقت خود را نشان دهد و تاج زرّین کمال را بر سر گذارد و در جوار قرب الهی آرام گیرد.
برنامه رسیدن به سعادت که توسط پروردگار ترسیم گشته و انبیاء الهی مجری آن بودهاند، استفاده مناسب از همه امکانات موجود و حرکت در مسیر اعتدال و نلغزیدن در بیراهه افراط و تفریط است در این میان آنانی که از هدایت الهی کمتر برخوردار شده بودند با پیروی از شیطان و نفس اماره در ورطه گمراهی تاختند و با دل بستن به ظواهر دنیا، محرومیت از لذات حقیقی را برای خود خریدند.
مرگ ارزشهای اخلاقی و فراموشی انسانیت انسان، روز به روز نور معنویت را در دلها خاموش ساخته و جوامع مترقی را به سوی حیوانیت سوق داد.
و اکنون که این غفلت به سرعت در حال گسترش است بیش از هر زمان دیگری احیای ارزشهای اصیل انسانی و معیارهای اخلاقی فراموش شده ضرورت مییابد.
با وجود پژوهشهای متعدد در این زمینه، به دلیل اینکه اغلب به مباحث نظری مصرف و بیان اصول کلی قرآن و سنت و عدم انطباق با واقعیات موجود عصر حاضر پرداختهاند کاربردی نبوده و به حوزه علمی محدود میگردند.
مقاله حاضر در تلاش است تا با ترسیم دیدگاهی تازه در برابر خوانندگان، آنان را به اصلاح عادات نادرست مصرف ترغیب نموده و الگوی صحیح را ارائه دهد.
مفهوم شناسی واژگان
قبل از پرداختن به بحث اصلاح الگوی مصرف و فرهنگ مصرفگرایی لازم است در ابتدا معانی لغوی و اصطلاحی مفاهیم مصرف، مصرفگرایی، اصلاح، اعتدال، میانهروی و فرهنگ ذکر گردد تا هرگونه ابهامی بر طرف گردد.
«مصرِف»؛ در لغت به معنی محل بازگشت، خرج و صرف، معمولاً «مصرَف» به فتح راء تلفظ کنند که به کسر راء است و به معنی. به مصرف رساندن بهکاربردن و خرج کردن میباشد.[۱]
«مصرف»؛ واژهای است عربی و از آن در زبان فارسی، به هزینه تعبیر میشود و در زبان انگلیسی به Consume تعبیر میشود، مصدر میمی و اسم زمان و مکان است. از این رو باید آن را به معنای خرج کردن و زمان و مکان خرج نمودن دانست، ولی عرب زبانان برای رساندن این مقصود، بیشتر از تعبیر «استهلاک» استفاده میکنند.[۲]
«مصرف» در اصطلاح اقتصادی عبارت است از: ارزش پولی کالاها و خدماتی که توسط افراد خریداری و تهیه میشود.
گفتنی است از نگاه اقتصاد دانان، مهمترین عامل تعیین کننده مصرف، درآمد است. از نظر ما، باید اعتقادات و باورهای دینی و سطح فکری و فرهنگی آحاد جامعه را نیز از عوامل مهم تعیین کننده مصرف دانست.[۳]
«مصرفگرایی»: برای این واژه در فرهنگ لغت معنایی ثبت نشده اما میتوان از کاربرد آن در متون گوناگون دریافت که به معنای گرایش و علاقه به مصرف بیش از اندازه معقول و خروج از حد اعتدال میباشد. مقاله حاضر بر آن است تا با تشریح عوامل و زمینههای مصرفگرایی گامی کوچک در جهت اصلاح الگوی فعلی مصرف باشد.
عوامل مصرفگرایی
ابتدا عوامل داخلی موثر در مصرفگرایی را که گستردهتر است، مورد بحث قرار میدهیم و سپس به انواع عوامل خارجی خواهیم پرداخت.
الف. عوامل داخلی
عوامل داخلی موثر در مصرفگرایی را میتوان به دو بخش فردی و اجتماعی تقسیم کرد که ما به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد:
- عوامل فردی
در این مورد میتوان به تعدادی از زمینههای مصرفگرایی اشاره کرد:
۱٫۱٫ جهل نسبت به محتوای دین و فراموشی یاد آخرت
پس از رهایی از بند و اسارت دین، رسیدن به بهشت و حوریان و خوردنیها، پوشیدنیها و خانههای بهشتی در همین دنیا، آرزوی آدمیان میشود و هرچه بیشتر در بهشت ساختن این دنیا و دستیابی به لذات آن حریصترشان میکند و سعادت را تنها در قالب دنیوی میبینند.[۴]
و این خوشبختی همان چیزی است که انسان را واداشته تا با تمام قوا و امکانات، نیروهای طبیعت را به تسخیر خویش درآورد و هدف و مقصود همه تلاشها و پیشرفتهای علمی و صنعتی او باشد، لیکن از تسخیر درون خویش ناتوان است و در حقیقت غفلت انسان از امر تربیت و سازندگی روحی و اخلاقی خویش مسبب همه نابسامانیهای امروزه در سطح جهانی است.[۵]
انسان در مصرف محدود است حتی در مصرف شخصی اموال خویش باید به جامعه و نیازهای آن توجه داشته باشد و بداند که مصرف افزون از حد، در حقیقت اسراف در حق اجتماع است نه در مال شخصی حضرت علی(ع) میفرمایند: «فَدَعِ الإِسرافَ مُقتَصِداً وَاذکُر فی الیَومِ غَداً وَ أَمسِک مِن المالِ بِقَدرِضَرورَتِکَ وَ قَدِّمِ الفَضلَ لِیَومِ حاجَتِکَ، زیادهروی را واگذار و میانهروی در مسائل اقتصادی را پیشه کن، امروز به فکر فردا باش و از امکانات موجود خود به قدرضرورت استفاده کن».[۶]
در تعالیم دینی، حقوق اجتماعی در اموال شخصی افراد یک اصل مهم میباشد زیرا در حقیقت مردم وامدار اجتماع خویشند در آنچه که کسب کردهاند.[۷] حضرت علی(ع) در این مورد میفرمایند: «هیچ فقیری گرسنه نماند مگر اینکه ثروتمندی از حق او بهره گرفت».[۸]
۲٫۱ احساس پوچی و بی هویتی
پیشتر گفتیم که القاء بیارزش بودن آنچه خودی است در اذهان مردم، سیاستی استعماری است و البته هنگامی این تلقین پنهانی، کارآمدتر خواهد بود که افراد در اندیشه، افکار و اعتقاداتشان دارای ثبات و استحکام نباشند و هدفی متعالی را در زندگی برنگزیده باشند، در اینصورت، بلافاصله تحت تأثیر قرار میگیرند و مجذوب حرفهای جذاب و فریبندهای میشوند که نهایت امر آنان را به یأس و پوچی در زندگی میکشاند و تنها راه علاج این درد دائمی، خرید مداوم کالاهای غیر ضروری و سرگرم کردن خویش با ظواهر زندگی است تا غم درونی و خلأ و نارضایتی روحی، روانی خود را فراموش کنند. اما نه تنها رضایتمندی حاصل نمیشود که دچار وسوسههای خرید خواهند شد که پایانناپذیر است.[۹]
۳٫۱٫ کسب اعتبار و تشخص اجتماعی
دوره کنونی را دوره مصرفی نامیدهاند، این دوره با وجود افزایش مصرف و امکانات رفاهی، با آرامش بیشتری همراه نبوده بلکه مصرف کالاهای بیستر تلاشی میباشد برای نشان دادن تمایز و تشخص اجتماعی و راهی برای کسب منزلت و نشان دادن موقعیت اجتماعی.
دلیل اصلی این نگرش، تغییر ارزشها و الگوها و اهمیت یافتن وجوه مادی زندگی است، نوعی تفکر فردگرایانه، مادینگر و لذت جویانه که آسایش جسمانی و رضایت و شادی را به خرید و مصرف کردن پیوند میدهد و شادی و خوشبختی بیشتر در مصرف بیشتر معنا میگردد.[۱۰]
در این نگرش حتی میل زیباخواهی انسان به حاشیه میرود و آنچه اهمیت مییابد قیمت کالاست که اعتبار و شخصیت به دنبال دارد نه زیبایی آن. در این جامعه مصرفزده کالایی ارزشمند تلقی میشود که قیمت بالاتری داشته باشد، حتی اگر از هیچ زیبایی خاصی برخوردار نباشد. (اگر به انبوه طرحها و نقشهای لباسهای گران قیمت توجه کنید متوجه این خصلت عجیب خواهید شد.)[۱۱] و این از وجوه بارز مصرفگرایی است.
۴٫۱٫ رفاه طلبی
در فرهنگ مصرفگرا، اساساً کار و زندگی برای تأمین هزینههای مصرفی صورت میگیرد و لذت و خوشی هدف و غایت زندگی میباشد. در حقیقت آنچه در این دیدگاه هدف مصرف میباشد، رضایت و خشنودی فرد است در حالیکه در آموزشهای مکتب اسلام، هدف غایی از مصرف رضایت و خشنودی خداست. یک مصرف کننده مسلمان نمیخورد و نمیپوشد تا لذت ببرد بلکه میخورد و میپوشد تا بتواند به دستورات دینیاش عمل کند و در حقیقت هدف از مصرف، تکامل فرد است.[۱۲]
- عوامل اجتماعی
این دسته از عوامل، نه به فرد بلکه به جامعه و دولت و سیاستهای حاکم بر کشور مربوط میشود برخی از این عوامل عبارتند از:
۱٫۲٫ واردات
وارد کردن اجناس غیر ضروری علاوه بر اینکه باعث افزایش فرهنگ و روحیه مصرفگرایی میشود، سبب کاهش تولیدات داخلی و افزایش وابستگی به کشورهای بیگانه نیز میگردد.
متأسفانه در حال حاضر الگوی مصرف در ایران به جای انطباق با الگوی اقتصاد اسلامی، منطبق با الگوی مصرف کشورهای سرمایهداری است و در شرایط کنونی کشور، سبب افزایش بیکاری نیز میگردد.[۱۳]
ضمنا، زمانی که انبوه کالاهای جدید از آن سوی مرزها به این دیار آورده میشوند به خاطر هماهنگی با فرهنگ و سلیقه و اعتقادات سازندگانش، برای استفاده در داخل، یا باید آنها را اصلاح کرد تا با فرهنگ و نیازها و امکانات داخلی همسو شود و یا باید خویشتن را با آن کالاها همساز نمود.
[ غالباً راه دوم که سادهتر میباشد عملی میگردد و افراد جامعه خود را با شرایط جدید وفق میدهند.][۱۴]
۲٫۲٫ تولیدات نامرغوب داخلی
از طرف دیگر، کالاهای تولید شده در داخل، از نظر کمی و کیفی جوابگوی نیاز داخلی نمیباشد. کیفیت پایین کالاهای تولید شده در داخل و عدم هماهنگی آنها با شرایط جامعه و نیازهای آن و باقی ماندن الگوهای سنتی تولید طی سالیان متمادی بدون تغییر باعث میشود که مردم برای تأمین نیازمندیهای خویش کالاهای خارجی تهیه کنند و این باعث میشود که سطح تقاضا پایین آمده و کمکم تولیدات داخل نابود گردند.
کارآمدی و بهروز بودن و نیز تنوع و تغییر مداوم الگوهای مصرفی جدید اصلیترین دلیل گرایش افراد به آنها میباشد.[۱۵]
۳٫۲٫ تبلیغات رسانههای همگانی
بدون تردید باید پذیرفت که عصر کنونی، عصر حاکمیت نامرئی تبلیغات است و همه مردم به نوعی تحت سلطه و حاکمیت آن قرار دارند، پیش از آغاز بحث به تعریف برخی از واژگان مرتبط میپردازیم.
نقش رسانههای جمعی در تبلیغ مصرفگرایی
تبلیغات صورت گرفته در رسانهها، زمینه مناسب را در اذهان مردم جهت پذیرش و قبول کالای مورد نظر ایجاد میکند و در حقیقت به مخاطب خود این مطلب را القاء میکند که ارزشمند بودن در گرو استفاده از این کالا و آن محصول میباشد. تظاهر بهجای داشتن در قلوب اکثریت مردم و نه اقلیت آنان، و یا مورد توجه افراد خاص، ممتاز و برجسته اجتماعی در اکثر برنامههای تبلیغاتی بهوضوح مشاهده میشود و تکرار مداوم یک تبلیغ به انحاء گوناگون این مطلب را در ذهن تثبیت میکند.
در حقیقت عامل مهم در پذیرش تبلیغات در میان عامه مردم، ارزشهای فرهنگی نهفته در آنهاست.[۱۶]
نقش تبلیغات به حدی است که با گذشت مدت زمان کوتاهی از عرضه یک کالای جدید، با ارائه الگوهای جدید موجب از رونق افتادن سریع کالای قبلی و جایگزین شدن محصول جدیدتر و به اصطلاح آگهیهای تبلیغاتی، کاملتر و بهتر میشود.[۱۷]
امروزه بیشترین درآمد اقتصادی کشورها، تابع تبلیغات بازرگانی آنهاست. سالانه بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار صرف هزینه تبلیغات در سطح دنیا میشود که از این میان آمریکا با حدود ۵۰ درصد، بالاترین سهم را به خود اختصاص داده است.[۱۸]
در حال حاضر دامنه تبلیغات بازرگانی در جهان به حدی باورنکردنی گسترش یافته که دیگر در محدوده نیازهای اولیه و ثانویه مردم نیست و بیشتر سعی در ایجاد نیازهای کاذب در آنها دارد. اینکه چگونه میتوان با نوشیدن ۲۰۰ سی سی نوشابه … زندگی را از سر گرفت. چگونه کودکان با خوردن نوعی چیپس، قوی و با نشاط میشوند، و چگونه راندن فلان اتومبیل، آرامش، امنیت و شخصیت اجتماعی به انسان عطا میکند.[۱۹]
در میان انواع رسانههای همگانی مانند تلویزیون، رادیو، روزنامه، نشریات و مجلات، اینترنت و … تلویزیون نقش برجستهتر و موثرتر را برعهده دارد. این رسانه، که عنوان رسانه ملی را داراست به دلیل برخورداری از جاذبههای صوتی و تصویری به همراه موسیقی، بیشترین تأثیر روانی مورد انتظار آژانسهای تبلیغاتی را بر مخاطب دارد و با اقناع آنها در حقیقت عطش مصرف را در آنان ایجاد میکند.[۲۰]
استفاده از آن نه سواد و آگاهی میخواهد و نه سن و جنس و قشر خاصی را میطلبد. همه مردم حتی کودکان و خردسالان نیز تحت تأثیر برنامههای تبلیغاتی آن قرار میگیرند گرچه تأثیر پذیری افراد به تناسب سطح سواد و فرهنگ آنان متفاوت است ولی در هر صورت، ایدئولوژی مصرفگرایی غیر مستقیم از میان برنامهها و آگهیهای تلویزیونی خود را بر همه حتی قشر ضعیف تحمیل میکند.
تأثیر تلویزیون بر افراد کم سواد و کودکان و نیز کسانی که علاوه بر داشتن آگاهی و سواد از فرهنگ پایینی برخوردارند بیش از دیگران میباشد. خصوصاً تأثیر منفی برنامهها و آگهیهای تجاری بر کودکان و نوجوانان، باعث میشود که از آنان نسلی، تنبل، بیمار، راحتطلب، و رنجور بسازد که به جای اندیشیدن و تلاش و تولید و تفکر دائماً ولع مصرف دارند.[۲۱]
آگهیهای تولید شده استاندارد برای جهانی یکدست و متجانس طراحی شده که تفاوتهای فرهنگی و اقتصادی در آنها نادیده گرفته شدهاند.[۲۲] لذا پخش یک آگهی یکسان در شهرهای بزرگ و دارای امکانات رفاهی و شهرستانها و روستاهای محروم نه تنها مفید نمیباشد که آثار زیانبار فرهنگی و اقتصادی و سیاسی را نیز به دنبال دارد.
ب. عوامل خارجی
مهمترین عوامل خارجی موثر در مصرفگرایی عبارتند از:
- تـهاجم فرهنـگی
تهاجم فرهنگی: پدیدهای برنامهریزی شده است که هدف آن انـحراف یـک مـلت از آیـین و تمـدن خـویـش و از بـین بـردن خـلوص آن و داخل کـردن عنـاصر بـیگا نـه است. تها جم فرهنگی در واقع انتقال معانی میان نظامهای فرهنگی بدون رضایت دو طرفه است. به عبارت دیگر اگر یک نظا م فر هنگی ارزشهای خود را با استفاده از قدرت بر نظام دیگری تحمیل کند، تهاجم فرهنگی صورت میگیرد بر خلاف مبادله فرهنگی که در آن نظامها توسعه مییابند.
البـته تبـادل فرهـنگی امری ضروری است و هیـچ مـلتـی از آن بـی نیـاز نـیست ولـی تهـاجـم فرهـنگـی، هـجـوم و شبـیـخـون یـک مـجـموعـه سیـاسی بـه بنیـادهای فرهـنـگی برای برانـدازی هـویـت آن است.
برای اجرای اهداف سیاسی یا اقتصادی، نمیتوان در مقابل سد عظیم فرهنگ بومی مقاومت کرد و آن را تخریب نمود ولـی با تـغیـیر آداب و سنـن یک جامعه به فـرهنـگ بـیـگانـه میتوان در استحکام این سد خلل وارد نمود و کم کم آن را تخریب کرد.
اولین مانـع بـر سر راه پـیشرفـت مـادی، فـرهـنـگ مـلی است کـه مـانـع حـیـثـیـت یـک مـلـت است و اجـازه ورود هـیـچ عنـصـر بـیگـانـهای را بـه درون فـرهـنـگ خـودی نـمیدهـد امـا اگـر بـتـوان پـایـههـای ایـن فـرهـنـگ را راست نـمود راحـت میتــوان در آن نــفوذ کـرد.
در تـهاجـم فرهنگی استعمارگران خصوصیات مثـبت خـود از قبـیل وقـت شناسی، نظم، کنـجکاوی، پشتکار، پاکیزگی و پیگیری موضوعات علمی را به دیگران منتقل نمیسازند بلکه تنها خصوصیات منفی که سبب غفلت و فراهم شدن زمینه غارت و چپاول میشود مانـند بـیبـندوبـاری، رفـاه طلـبی، قتـل و خـشونـت و فـساد را منـتـقل میکـنـند.[۲۳]
اولین قربانیان، قشر نوجوان و جوان جامعه است. بـا تـوجـه بـه ایـنکه فعـالـترین قـشر جـامعـه و سرمـایـههـای معنـوی آن و گردانـندگان فـردای جامـعه، قـشر جـوان و نـوجـوان میبـاشـد دشمـن میکـوشد تـا بـا تـسخیـر فـکر و ذهـن آنـان و سرگـرم نـمود نـشان به امور ظاهری و مادی و تزریق فرهنگ فاسد خویش آنان را نسبت به سرنوشت جامعه و فرهنگ اصیـل خویـش بـه بـیتـفاوتـی بـکـشانـد و بـه ایـن وسیـله آنـان را بـه عنـوان مهـرههایـی در اختیـار بـگیـرد. بـا سرگرم شدن جوانان بـه امور پیش پا ا فتاده و ظاهری چون رنـگ و مـد لبـاس و فرم آرایـش سر و صـورت و غرق شدن در لذات نفـسانـی و غیـره دیگـر مجالـی بـرای کسب علـم و تحقیق و پـژوهش، و تعـالی روحـی و معنـوی بـاقـی نمیمانـد و سرنـوشت فـردای کشور به دسـت تـعـدادی افـراد بـی اراده و نـالایـق و وابـسته رقـم خواهـد خـورد.[۲۴]
- تأمین مواد اولیه و بازار فروش کالاها
قرن ۱۸ در اروپا به عنوان عصر «روشنفکری» متمایز شده است که ویژگی عمده آن، رویکرد به تجارت بود و تجار بعد از اشباع بازارهای داخلی، برای دستیابی به بازارهای خارجی (و عمدتاً شرقی) و نیز تأمین مواد اولیه کارخانجات تولیدی (جهت تولید انبوه کالا) به دیگر کشورها روی آوردند و حمله نظامی و استعمار کشورها آغاز شده و مواد اولیه مورد نیاز تأمین گشت ولی به دلیل بافت سنتی کشورها و عدم پذیرش کالاهای غربی و مقاومت در مقابل خرید اجناس خارجی و بیگانه، مشکل بازار فروش همچنان باقی میماند و سیاستمداران غرب را واداشت تا برای رخنه و دگرگونی سنتها، ابتدا به شناخت دقیق آداب و رسوم و سنن مردم بپردازند و سپس برای اینکه مردم این جوامع باور کنند آنچه خود دارند در مقابل کالاهای وارداتی و خارجی بی ارزش است به تبلیغات وسیع پرداختند.
بحران هویت برای مردمی که ریشهها و اعتقاداتشان زیر سوال میرفت آغاز شد، آنان برای کسب هویت تازه و با ارزشی که غرب برایشان سوغات آورده بود و تنها با مصرف اجناس خارجی تأمین میشد، به خرید کالاهای وارداتی پرداختند.
با گذشت زمان و به مرور، تصور افراد از خود و آنچه به جامعه و ارزشهای اصیلشان مربوط میشد، تغییر کرد و همه چیز در نظرش بیاعتبار گشت و این بیاعتباری او را به سوی دنیای خارج و آنچه با ارزش جلوهگر شده بود، کشاند و مصرف کالای غربی که تا چندی پیش، زائد و نامأنوس مینمود، ضروری و آشنا به نظر رسید. استعمارگران برای اجرای اهداف خود به شیوههای گوناگون متوسل شدند که اجمالاً آنها را بررسی میکنیم.
شیوههای استعمار در دست یابی به مواد اولیه و بازار فروش کالا عبارتند از:
- ترویج و اشاعه شعار رهایی از بند تحجّر و عقب ماندگی؛
- فراهم کردن زمینه ایجاد نیازهای کاذب؛
- تبلیغ الگوی توسعه و پیشرفت.
۱٫۲٫ رهایی از بند تحجّر و عقب ماندگی
القاء بیهویتی توسط استعمار زمانی موثّرتر واقع شد که از آنانی که همفکر و همراه سیاستهای غربی نبودند، افرادی متحجّر تعبیر شد و سنت و ارزشهای اصیل، معادل عقب ماندگی و ترک سنتها و مصرف کننده محصولات بیگانه بودن و زندگی به سبک غربی، معادل تجدد و پیشرفت تفسیر گشت.
در این نظام فکری به روز بون، بهمعنای تبعیت از سبکهای جدید و مدهای رایج تلقی شد که خود مصرف کالاهای جدید را به دنبال داشت.
انسان متجدد عصر حاضر هیچگاه فرصت استفاده مطلوب از آنچه دارد را پیدا نمیکند چرا که ناگزیر است دائماً در جریان شتابان جامعه، رنگبهرنگ شود.
هدیه زیبای استعمار به او، همان کار و تلاش بیشتر در شبانهروز برای بهدست آوردن درآمد بیشتر جهت خرید بیشتر و جدیدتر کالاها و خستگی دائم به زندگی رویایی است.[۲۵]
۲٫۲٫ ایجاد نیاز کاذب
تلاش مستمر شرکتهای خارجی ارائه دهنده محصولات غربی که ایجاد نیاز و تقاضاهای جدید میباشد، این جریان خودباختگی فرهنگی را استمرار میبخشد، چرا که تنها محصولات غربی وارداتی است که جوابگوی این نیازها خواهند بود.
شستوشوی مغزی مردم با تبلیغات گسترده، چنان عمیق صورت میگیرد که بسیاری از مردم دنیا گمان میکنند که بدون نوشابههای گازدار و غذاهای آماده و کنسروها و لوازم آرایش و لوازم تزئینی و لوکس و تجملی نمیتوان زندگی کرد.[۲۶]
۳٫۲٫ توسعه و پیشرفت
منطق حاکم بر نظام مصرفی، شاخص عمده توسعه اقتصادی را افزایش مصرف میداند. در این نظام اعتبار و ارزش اجتماعی افراد وابسته به نوع و مقدار کالاهای مصرفی آنان است.[۲۷] و همواره برای تفهیم ضرورت پیشرفت، توسعه و ترقی در تصویر در مقابل انسان ترسیم میکنند و از او میخواهند که خود مقایسه کرده و بهترین را برگزیند.
تصویر اول: جامعهای انسانی را نمایش میدهد که در محیطهای روستایی کثیف و بدون بهداشت و لوازم اولیه ی زندگی، در جنگ با عوامل ناسازگار طبیعی مانند سیل، زلزله، و قحطی و نیز اسیر امراضی مثل مالاریا، سل، حصبه، سیاه زخم، وبا و … همراه با فقر غذایی، بی سوادی و جهالت و در خوف و ترس دائم از عواملی که نمیشناسند و بهخاطر خرافه پرستی، ریشه آن عوامل را در امور غیبی جستجو میکنند به سر میبرد.[۲۸]
تصویر دوم: جامعه انسانی دیگری را نشان میدهد که در شهری صنعتی یا نیمه صنعتی، برخوردار از بهداشت و ارتباط فردی و اجتماعی (که حکایت از غلبه انسان بر طبیعت و تسخیر آن دارد) در وضعیتی مطلوب که آمار مرگ و میر به حداقل رسیده و دیگر نشانی از مالاریا و سل و فقر ویتامین و سوء تغذیه باقی نمانده همه آگاه، باسواد و بهره مند از همه امکانات آموزشی، بدون ترس و خوف و مطمئن و متکی به نفس که همه علل حوادث را میشناسد، زندگی میکنند.
حال این دو تصویر را مقایسه کنید. بدون تردید کسی نمیپذیرد که تصویر اول بهتر است بلکه هر عقل سلیمی حاکم به نازیبایی آن و برتری تصویر دوم میدهد ولی غافل از اینکه اساساً این مقایسه از ریشه غلط است. زیرا وجوه مقایسه کاملاً مغرضانه انتخاب شده است، در تصویر اول که زندگی طبیعی و روستایی را نشان میدهد هیچ یک از مظاهر زیبایی در آن دیده نمیشود و در تصویر دوم که کاملاً غیر واقعی و رویایی است از جامعه صنعتی و متمدن و ایدهآلی صحبت میشود که در آن اثری از فساد جنسی و اخلاقی و اقتصادی و مالی و سیاسی و نیز انواع بیماریهای مقاربتی مانند ایدز و نیز نابودی عواطف بشری، آلودگیهای مرگبار میکروبی، جنگ دائمی، شرک و لامذهبی و عدم اعتدال روانی، قتل، خودکشی، افسردگی و احساس پوچی، توحّش و حیوانیت صرف دیده نمیشود، بلکه همه چیز زیبای زیباست.
آیا حقیقتاً میتوان معنای تکامل و تعالی انسان را با معنای ترقی و توسعه یکی دانست؟
پاسخ روشن است. مفهوم تکامل اصالتاً به ابعاد روحانی و معنوی وجود بشر است که بازگشت دارد و این تکامل ضرورتاً با ترقی مادی بشر ملازمهای ندارد. بلکه بر خلاف آن است. ثروت در قناعت است نه اسراف، حضرت علی(ع) میفرمایند: «نالَ الغِنی مَن رَضیَ بَالقِناعَه، هر که به قناعت راضی و خرسندشد به توانگری رسید»[۲۹]
صحت در اعتدال است نه افراط و تمتع٫ پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «مَن قَلَّ طَعمُهُ صَحَّ بَدَنُهُ وَمَن کَثُرَ طَعمُهُ سَقُمَ بَدَنُهُ وَقَسا قَلبُهُ، هرکس کم خورَد سالم مانَد، و هرکه بسیار خورَد تنش بیمار و دلش سخت گردد.»[۳۰]، تعالی روحی در ایثار و از خود گذشتگی است نه خودپرستی و خودخواهی و سلامت نفس در غلبه بر امیال شهوانی و نفس اماره است نه در اسارت آن.
اسلام، روح و جسم و ماده و معنا را در تعارض و تضاد ذاتی با یکدیگر نمیداند بلکه آنها را در اصل و ریشه متحد میداند که برای ایجاد تعادل میانشان، دوری از افراط و تفریط را لازم میداند چراکه زمینه تکامل انسانی در اعتدال این قواست که فراهم میشود، از این روست که دین، انسان را از غربت و رهبانیت پرهیز میدهد و زندگی در میان اجتماع را برایش مناسب و لازم میشمارد و از سوی دیگر موکّداً از اسراف و ثروت اندوزی و دلبستگی به دنیا بر حذر داشته و او را به قناعت دعوت میکند.[۳۱]
نتیجه
با توجه به آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت مصرف نادرست که به مصرفگرایی منتهی میگردد در حقیقت خارج شدن از مسیر اعتدال و میانهروی و پیمودن راه افراط و تفریط است و تنها هنگامی میتوان به رفع آن اقدام نمود که علل و زمینههای اصلی ایجاد آن بررسی شده و بر طرف گردد. در این نوشتار برخی از عوامل مهم که در ایجاد روحیه مصرفگرایی نقش اساسی بازی میکند. شناسایی شد که میتوان به عوامل خارجی مانند تهاجم فرهنگی و نیاز اقتصادی کشورهای غربی به مواد اولیه تولید کالاهای صنعتی و بازار فروش آنها اشاره نمود. در قسمت عوامل داخلی نیز میتوان عوامل فردی از قبیل ضعف ایمان، احساس پوچی و بیهویتی، کسب تشخص اجتماعی و رفاه زدگی را نام برد. و عوامل اجتماعی نیز شامل واردات کالاهای خارجی، تولیدات نا مرغوب داخلی، و از همه مؤثرتر تبلیغات رسانههای همگانی به ویژه تلوزیون میباشد که در حقیقت تأکید اصلی مقاله بر همین عامل اخیر است که میتواند موامل دیگر را نیز تحت الشعاع خود قرار دهد.
به امید اینکه این مختصر، توانسته باشد با تغییر زاویه دید خوانندگان به پدیده مصرفگرایی گامی کوچک در جهت رفع آن برداشته باشد.
منابع ومآخذ
- آوینی، سید مرتضی، مبانی توسعه و تمدن غرب، نشرساقی، چ سوم، شهریور۱۳۷۷٫
- پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، جاویدان، چ دوم، تهران، ۱۳۳۶٫
- توانایان فرد، حسن، ۲ تئوری: توزیع در اسلام مصرف دراسلام، نشرقسط، بی جا، دی ۱۳۵۹٫
- جعفریان، رسول، نزاع سنت و تجدد، انتشارات رئوف، چ اول، تهران،۱۳۷۱٫
- حکیمی، محمد، زمینهها و موانع تحقق عدالت اقتصادی، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، بیجا، تهران،۱۳۸۱٫
- دشتی، محمد، ترجمه نهج البلاغه، مشرقین، چ ششم، آبان ۱۳۷۹٫
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، جلد ۲،۴،۷،۱۰،۱۲ و۱۳ به کوشش غلامرضا ستوده و اکرم سلطانی، زیر نظر جعفر شهیدی، دانشگاه تهران، چ اول، بهار ۱۳۷۳٫
- شیخالاسلامی، جعفر، گنجینه اخلاق از دیدگاه امیرمومنان علی(ع)، دارالکتاب الاسلامیه، بی جا، تهران ۱۳۷۹٫
- کلانتری، علیاکبر، اسلام و الگوی مصرف، بوستان کتاب، بیجا، قم،۱۳۸۴٫
- کمپانی، فضلا…، منتخب غرر الحکم، نشرمفید، چ دوم، تهران، ۱۳۷۸٫
- گلاس، جس، و جانسون، علم اقتصاد، پیشرفت، رکود یا انحطاط، ترجمه محسن رنانی، انتشارات فلاحت ایران، چ اول، اصفهان، فروردین۱۳۷۳٫
- هدایتخواه، ستار، تهاجم فرهنگی: ابعاد، ویژگیها، عوامل و زمینهها و راههای مقابله با آن، ضریح آفتاب مشهد، بی جا، ۱۳۷۴٫
نشریات:
- تولند فریث، کاترین، آگهیهای بازرگانی و ارزشهای فرهنگی، نشریه رسانه، ترجمه مهدخت بروجردی علوی، ش۱، سال پنجم.
- رهنما، سعید، شرکتهای چند ملیتی و کشورهای توسعه نیافته، فصلنامه فرهنگ عمومی، ش۳، خرداد ۱۳۷۳٫
- عبدالحمید زرین قلم و فاطمه فراهانی، ترجمه شرکتهای فراملیتی وتوسعه درونزا، فصلنامه فرهنگ عمومی، ش۳٫ خرداد۱۳۷۳٫
۴ . قاضیزاده، علیاکبر، تبلیغ، صنعتی که باور تولید میکند، نشریه پژوهش وسنجش، ش۲۹، سال نهم، بهار۱۳۸۱٫
- محکی، علیاصغر، آراء انتقادی بر آگهیهای بازرگانی تلویزیون، نشریه پژوهش و سنجش، ش۲۹، سال نهم، بهار۱۳۸۱٫
- نقیبالسادات، سیدرضا، آسیبهای فرهنگی فقدان نظامنامه تبلیغات بازرگانی، نشریه پژوهش و سنجش، ش۲۹، سال نهم، بهار۱۳۸۱٫
- پنهانی، داود، اشتهای سیریناپذیر خرید، نشریه ایران،۲۹/۱/۸۶٫
سایت:
- رفعتجاه، مریم، عرصههای قدرت و مقاومت در فرهنگ مصرفگرایی مدرن، پایگاه اطلاعرسانی انسان شناسی، ۶/۲/۱۳۸۶، <http://anthropology.ir>
- فروتن، حسن، تهاجم فرهنگی، ریشهها، شیوهها و روشهای مقابله با آن، ۲۵/۵/۱۳۸۶، سایت معاونت امربهمعروفونهیازمنکر نیروی مقاومت بسیج، سایت: معروف یاران <http://maroof.yaran.ir>
————————————–
پانوشت:
[۱]. علیاکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، ج۱۲، ص۱۸۵۵۶٫
[۲]. علیاکبر کلانتری، اسلام و الگوی مصرف، ص۱۹٫
[۳]. علیاکبر کلانتری، اسلام و الگوی مصرف، ص۱۹٫
[۴]. رسول جعفریان، نزاع سنت و تجدد، ص۹۸٫
[۵]. جعفر شیخ الإسلامی، گنجینه اخلاق ازدیدگاه امیرمومنان علی(ع).
[۶]. محمد دشتی، ترجمه نهج البلاغه، نامه۲۱، ص۵۰۱٫
[۷]. محمد حکیمی، زمینهها و موانع تحقق عدالت اقتصادی(تلخیص)، ص۳۳٫
[۸]. محمد دشتی، ترجمه نهج البلاغه، کلمات قصار، ۳۲۸، ص۴۲۰٫
[۹]. مریم رفعتجاه، عرصههای قدرت و مقاومت در فرهنگ مصرفگرایی مدرن، پایگاه اطلاعرسانی انسان شناسی، ۶/۲/۸۶ ، ۱۳تیر۱۳۸۸، < http://anthropology.ir>
[۱۰]. همان.
[۱۱]. داوود پنهانی، اشتهای سیریناپذیر خرید، نشریه ایران، ۲۹/۱/۸۶٫
[۱۲]. حسن توانایان فرد، ۲ تئوری توزیع در اسلام، مصرف در اسلام، ص۸۲٫
[۱۳]. بهنام ملکی، مصرفگرایی وابستگی اقتصادی میآورد.
[۱۴]. ج.س٫ گلاس و جانسون، علم اقتصاد، پیشرفت، رکورد یا انحطاط، ترجمه محسن رنانی، ص۱۱٫
[۱۵]. شرکتهای فراملیتی و توسعه درونزا، فصلنامه فرهنگ عمومی، ش۳، ۳۱/۳/۷۳٫
[۱۶]. کاترین تولند فریث، دیوید وسون، رسانه، ترجمه مهدخت بروجردی علوی، ش۱٫
[۱۷]. شرکتهای فراملیتی و توسعه درونزا، فصلنامه فرهنگ عمومی ش۳، ۳۱/۳/۷۳٫
[۱۸]. سیدرضا نقیب السادات، آسیبهای فرهنگی تبلیغات بازرگانی، پژوهش و سنجش، ش۲۹، ص۱۱۵٫
[۱۹]. علی اکبر قاضی زاده، تبلیغ صنعتی که باور تولید میکند، پژوهش و سنجش، ش۲۹، ص۱۳۷تا۱۵۴٫
[۲۰]. علی اصغر محکی، تبلیغات، فصلنامه پژوهش و سنجش، ش۲۹٫
[۲۱]. تبلیغات بازرگانی تلویزیون باعث رونق مصرفگرایی است. روزنامه جمهوری اسلامی۲۵/۸/۷۸، ص۱٫
[۲۲]. کاترین تولند فریث، دیوید وسون،آگهیهای بازرگانی و ارزشهای فرهنگی رسانه، ترجمه مهدخت بروجردی علوی، ش۱، ص۱۶٫
[۲۳]. حسن فروتن، تهاجم فرهنگی، ریشهها، شیوهها و روشهای مقابله با آن، ۲۵/۵/۱۳۸۶، سایت معاونت امربهمعروفونهیازمنکر نیروی مقاومت بسیج، معروف یاران <http://maroof.yaran.ir>
[۲۴]. ستار هدایتخواه، تهاجم فرهنگی، ص۶۴ و۶۵٫
[۲۵]. عبدالحمید زرین قلم و فاطمه فراهانی، ترجمه الگوی مصرف وهویت فرهنگی، فصلنامه فرهنگ عمومی، ش۳، ۳۱/۳/۷۳، ایران پرس، ۱۲تیر۱۳۸۸، <http://iran perres.ir>
[۲۶]. همان.
[۲۷]. همان.
[۲۸]. مرتضی آوینی، توسعه و مبانی تمدن غرب (تلخیص)، ص۷ و۸٫
[۲۹]. فضل الله کمپانی، منتخب غررالحکم، ص۱۹۵، ش۱٫
[۳۰]. ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، ص۵۷۴، ش۲۷۷۹٫
[۳۱]. مرتضی آوینی، توسعه و مبانی تمدن غرب، ص۸و۹٫