چکیده:
فلسفه فقه مقارَن جزو فلسفههای مضاف است و ناظر از بیرون آن علم به آن علم نگاه میکند. استاد بعد این مطلب به تاریخ علمُالخلافنویسی و فقه مقارن میپردازد که در آغاز، همان ردیهنویسی بوده است با این تفاوت که انگیزه آن ردّ و تقویت جریان خود بوده است.
این ردیهها را از شافعی بر مالک داریم تا تا اوایل قرن چهارم افرادی مثل محمدبن احمد بغدادی و طبری و طحاوی و ابنوراق.
علیدوست میگوید ما حضور شیعه در این زمینه را از همان قرن چهارم میبینیم. شاید اولین کتاب در زمینه علم الخلاف و ردیه از شیخ مفید باشد؛ ولی آن که اثر ماندگار شد و از همه اینها مفصلتر و جامعتر بود کتاب الخلاف شیخ طوسی در قرن پنجم است.
استاد در تحلیل جریانات تاریخی فقه مقارن به سه جریان زیر اشاره کرده است:
جریان اول: علم الخلاف بهعنوان یک دانش نه روش و متد؛ جریان دوم: حرکت ردیه نویسی و و جریان سوم: فقه مقارن بهمنزله یک روش نه یک علم.
او در سومین جریان به فقه مقارن به عنوان یک روش مینگرد و از شاگردان فقهی آقای بروجردی به مرحوم منتظری در کتاب دراسات فی ولایتفقیه اشاره میکند که در موضوع ولایتفقیه است و ایشان از مقارنه نه بهعنوان یک علم بلکه بهعنوان یک روش استفاده میکند.
سپس استاد به ادلّه مخالفان فقه مقارن اشاره میکند: دلیل اول: ترویج باطل؛ دلیل دوم: نداشتن ثمره و اتلاف عمر؛ دلیل سوم: خطر سنّیزدگی و دلیل چهارم: شبیهشدن فقه به تاریخ.
و درنهایت هم به ادله موافقان فقه مقارن می پردازد که عبارت است از: کمک به فقه شیعه؛ و دلیل دوم: همگرایی و دلیل سوم: حل بعضی مشکلات.
دریافت متن کامل نشست دریافت متن کامل نشست – فرآوری و ارجاع دهی شده