مفهومشناسیِ اضطراب از دیدگاه اسلام و روانشناسی
نویسنده: حجتالاسلام سلمان مودتی[۱]
چکیده:
اضطراب، بیماری شایع عصر جدید است. نویسنده ابتدا به شناساییِ مفهوم اضطراب و جایگاه آن در منابع اسلامی و روانشناسی غرب اشاره میکند و سپس به عوامل ایجاد و نشانهها و انواع اضطراب میپردازد. او ضمن بحث روشن میسازد که ترس، ناشی از واقعیت است اما در اضطراب ابهام وجود دارد و در متون اسلامی نزدیکترین واژه به اضطراب، خوف مذموم است که ذیل قوۀ غضب از آن بحث میشود. در نظر نگارنده، روانشناسان نتوانستهاند اضطراب را به خوبی مهار کنند و راههای درمانیشان موفقیت چشمگیری نداشته است؛ درحالیکه آموزههای اسلامی هم در حوزۀ پیشگیری و هم درمان اضطراب، روشها و راهکارهای کاربردیِ مؤثرتری ارایه داده است.
واژگان کلیدی: اضطراب، ترس، آرامش، علایم اضطراب، انواع اضطراب.
مقدمه
دنیای امروز از نظر تکنولوژی و امکانات مادی پیشرفت زیادی کرده است. این امکانات گرچه برای آسایش و رفاه انسانها مهیا شده؛ اما گویا در برآوردن این هدف، موفق نبوده است. در کشورهای غربی که سهم بیشتری از پیشرفتهای مادی و رفاهی وجود دارد، نارضایتی از زندگی، انواع بیماریها و اختلالات بیشتر موج میزند.
براساس تخمین روانکاوان، ۸۰ درصد بیماریهای امروزی، شروعشان با فشار روانی همراه است و هر ساله در آمریکا، ۵ بیلیون واحد آرامبخش و ۱۶۰ هزار تُن آسپرین مصرف میشود.[۲]
بر پایۀ مطالعات کشوری سلامت ایران در سال ۱۳۷۸، ۲۲ درصد مردم به بیماریهای روانی مبتلا بودند. ده سال بعد یعنی در سال ۱۳۸۷ در نظرسنجی دیگری، ۳۴ درصد افراد، دارای علایم اضطراب و افسردگی بودند که حاکی از افزایش ۱۲درصدی اختلالات روانی است.[۳]
بررسیها نشان میدهد، بیش از یکسوم بزرگسالان، دچار ناراحتیهای عصبی و روانی، بهویژه اضطراب[۴] هستند (لادر ۱۹۷۵). اضطراب در زنان و بزرگسالان بیشتر از کودکان دیده میشود.
روانشناسان آنچنانکه انتظار میرود، نتوانستهاند به خوبی اضطراب را مهار کنند و راههای درمانی آنها موفقیت چشمگیری نداشته است؛ حالآنکه آموزههای دینی و اسلامی برای پیشگیری و درمان اضطراب، روشهای کاربردی مؤثری بیان کرده و راهکارهای مناسبی ارایه داده است.
-
مفهومشناسیِ اضطراب
-
مفهومشناسی اضطراب در روانشناسی
-
مفهوم اضطراب در روانشناسی شباهت زیادی با مفهوم ترس دارد. ایندو حالات هیجانی ناخوشایندی هستند که عارض بر انسان میشوند و عناصر و علایمشان شباهت زیادی به یکدیگر دارند.
تفاوت اساسی بین ترس و اضطراب این است که ترس بر پایۀ واقعیت یا مبالغۀ خطر واقعی رخ میدهد و موضوع خاصی انسان را نگران میکند؛ اما اضطراب بر خطری مبهم استوار است. فرد ترسو ممکن است از چیزی بترسد، مانند ترسیدن از حیواناتی از قبیل موش، گربه و …؛ یا از موقعیت خاصی هراس داشته باشد، مثل ترس از بلندی. نکتۀ مهم اینجاست که ریشۀ نگرانی در ترس، وجود حیوانی خاص یا موقعیتی بخصوص است؛ اما فرد مضطرب نمیداند چرا میترسد و از چه چیز میهراسد. مثلاً دانشآموزی از حضور در مدرسه خودداری میکند بدون اینکه بتواند دلیل کارش را بیابد و بفهمد.[۵]
تفاوت دیگر ایندو در عناصرشان است. عناصر یا علایم ترس چهار قسم است:
عنصر شناختی: افکاری که خطری بسیارنزدیک را در ذهن پدید میآورد؛ عنصر بدنی: رنگپریدگی، عرقکردن و…؛ عنصر هیجانی: وحشت، لرزش، تهوع و…؛ عنصر رفتاری: جنگ و گریز، پرخاشگری و… . عناصر ترس و اضطراب مشترک است، با اینتفاوت که در عنصر شناختی، انسان ترسو انتظار خطری واضح و بخصوص را دارد؛ مثلاً مادری نگران فرزندش است که در راه مدرسه تصادف نکند. این احساس خطر ناشی از واقعیت است؛ اما واقعیتی است که بزرگ جلوه داده شده است. اما در اضطراب، موضوع انتظار، خطری مبهم است. مثلاً دانشآموزی بدون دلیل، نگران شکست تحصیلیاَش است. در عنصر رفتاری نیز تفاوت دیده میشود. انسان ترسو، رفتاری توأم با جنگ و گریز دارد و در برابر شیئ یا موقعیت ترسآور پرخاشگری میکند. اما موضوعی که فرد مضطرب باید با آن درگیر شود یا از آن بگریزد یا نسبت بدان پرخاش کند، از وضوح کمتری برخوردار و لذا مبهم است. مضطرب نمیداند از چه باید فرار کند یا با چه درگیر شود و بر چه چیز پرخاش نماید.[۶]
ترس بیش از اضطراب روی میدهد. کمتر کسی است که دچار ترس نشده باشد و شاید بتوان گفت همه انسانها ترس را تجربه میکنند؛ اما بسیاری از افراد به اضطراب مبتلا نمیگردند.
تفاوت دیگر اینکه ترس معمولاً یک جنبه از زندگی را در بر میگیرد و همان قسمت را متأثر میکند. مثلاً فردی که از شناکردن میترسد، نگرانی او فقط هنگامیاست که درون آب است؛ اما اضطراب معمولاً بر ابعاد مختلف زندگی اثر میگذارد.[۷] دانشآموزی که نگران شکست تحصیلی خود است، علاوه بر اینکه در مدرسه نگران است در خانه، هنگام غذاخوردن، هنگام خوابیدن و… نیز نگران و مضطرب است.
سازمان بهداشت جهانی، اضطراب را مجموعهای از تظاهرات عضوی و روانی تعریف میکند که نتوان آن را به خطر مشخصی نسبت داد و علایم به صورت حمله یا حالتی مداوم ادامه یابند.[۸] در تعریفی دیگر، اضطراب یعنی پریشانی روانی و بدنی که بر اثر ترسی مبهم و احساس ناایمنی و تیرهروزی قریبُالوقوع در فرد به وجود میآید.[۹]
-
مفهومشناسی اضطراب در منابع اسلامی
واژۀ «اضطراب» در فرهنگ لغت، معادل «الاضطراب، قلق و الارتباک» آمده است.[۱۰] در قرآن و آموزههای اسلامی، واژههای «المرج، الحذر، الرعب، الخوف، الجبن، الرهب، الوحش، الوجل و روع» در معنای آشفتگی، ترس، دلهره، پرهیز، وحشت و اضطراب بکار رفته که نزدیکترین واژهها به اضطراب است. اما از منابع اسلامی بدست میآید که واژۀ خوف با اضطراب مطابقت دارد. راغب اصفهانی واژۀ خوف را در مقابل واژۀ «اَمن» ذکر کرده و آن را چنین تعریف میکند: «خوف یعنی از روی نشانههای ظنی، احتمال وقوع امر ناخوشایند را داشتن. واژۀ مرج به معنای مخلوطکردن دو چیز آمده؛ حذر به معنای دوری از چیز ترسناک ذکر شده؛ واژههای روع و وجل نیز به معنای ایجاد و احساس ترس است. رعب و وحش نیز به معنای وحشت در مقابل انس و الفت بکار میرود؛ رهب نیز ترسی است که همراه با احتیاط باشد و جبن، ترسیدن دل در جایی است که نباید بترسد.»[۱۱]
واژههایی که در مقابل اضطراب و خوف آمده، واژههای امن، ایمان، اطمینان، سکن، سکون و سکینه است که در معنای آرامش و حالتی نفسانی بکار رفتهاند که همراه با آسودگی و ثبات باشد.[۱۲]
مرحوم نراقی در معراجُالسعاده، خوف را به ممدوح و مذموم تقسیم کرده و خوف مذموم را در چهار قسم ذکر کرده است:
- خوف از چیزی که قطعاً محقق میشود و بشر قادر به دفع آن نیست؛ مانند ترس از مرگ؛ ۲٫ خوف از چیزی که احتمال دارد به وجود آید و محتمل است که محقق نشود، و به وجود آمدن یا نیامدنش در اختیار انسان نیست؛ مانند ترس از حوادث طبیعی(سیل، زلزله). خوف در ایندو، از جهل و نادانی سرچشمه میگیرد. ۳٫ خوف از چیزی که سبب آن، به دست خود شخص باشد اما هنوز اسبابش مهیا نشده باشد. این فرد باید مرتکب عملی نشود که از آن میترسد تا به خوف یا اضطراب مبتلا نشود؛ ۴٫ خوف از چیزی که طبع آدمی بدون سبب از آن وحشت دارد؛ مثل ترس از مُرده و جن. منشأ اینخوف، غلبۀ قوۀ واهمه و ضعف عقل است.[۱۳]
عنصر اصلی در تعریف اضطراب، نامشخصبودن خطر احتمالی است که ممکن است برای فرد بهوجود آید و در قسم چهارم به همین نوع ترس اشاره شد که بیجهت و بدون سبب در انسان به وجود میآید. پس در اضطراب و خوفِ قسم چهارم، عنصر اصلی، ترس مبهم و بیعلت است.
دکتر سید ابوالقاسم حسینی، پژوهشگر روانشناسی اسلامی، معتقد است فطرت، کمال گرا است و شهوت، هوسگرا. از اینرو اضطراب، نتیجه و مولود تضاد و تعارضی است که بین فطرت و شهوت در انسان وجود دارد. وی عوامل اضطراب را به چهاردسته تقسیم میکند:
- اضطراب در اثر تضاد بین خواستههای بینهایتِ شهوت و امکانات محدود انسان؛ ۲٫ اضطراب در اثر تضاد بین خواستههای لذتجویانۀ شهوت و خواستههای تکاملگرایانه فطرت؛ ۳٫ اضطراب در اثر خواستههای لذتجویانۀ شهوت در تماس با مدار زندگی(خانواده، دوستان، محیط، شغلی و…)؛ ۴٫ اضطراب در اثر عدم دستیابی به اهداف یا گمکردن هدف.[۱۴]
وی معتقد است آن که شهوت بر وی حاکم است، این عوامل چهارگانه در او ایجاد اضطراب میکند؛ زیرا خواستههای شهوت، تمامناشدنی و ارضانشدنی است و امکانات محیط و فیزیولوژی بدن محدود است. همچنین فطرت انسان مانع بیبندوباری شهوت است مگر اینکه فطرت به اندازهای تضعیف شود که نتواند مقابل شهوت بایستد. اما کسانی که فطرت در آنها حکمفرماست فقط از راه چهارم یعنی عدم دستیابی به هدف، دچار اضطراب میشوند که این اضطراب جنبۀ مرضی ندارد. مؤمن همیشه خود را بین خوف و رجا نگه میدارد تا نلغزد و اگر خطایی کرد امید عفو دارد. در فرد عادی که همیشه فطرت یا شهوت او غالب نیست و به اصطلاح در نوسانِ فطرت و شهوت است، بروز اضطراب بستگی به سه عامل دارد: ۱٫ میزانی که فرد قوانین الهی را آموختهاست؛ ۲٫ میزانی که فرد به قوانین الهی اعتقاد دارد؛ ۳٫ میزانی که فرد قوانین الهی را در عمل به کار میبرد.[۱۵] هرچه آموختههای دینی انسان بیشتر باشد و اعتقادات او قویتر و کردارش صالحتر باشد، ابتلایش به اضطراب کمتر خواهد بود.
آنچه از مجموع متون دینی و روانشناسی بدست میآید، این است که اضطراب، پریشانی و ترسی مبهم است که بر اثر ناهماهنگی و تعارض درونی در فرد ایجاد میشود.
-
جایگاه اضطراب
اضطراب در روانشناسی زیر مجموعۀ «اختلالهای خفیف روانی» یا «روانرنجوری» [۱۶] قرار دارد و این اختلالها جزو بیماریهای روانی شناخته شده است. اختلالات روانی خود به دو قسم خفیف و شدید تقسیم شده و از موارد خفیف میتوان ضعف عصبی،[۱۷] ترس مرضی[۱۸] و اضطراب را نام برد.[۱۹]
جایگاه اضطراب در آموزههای اسلامی، چنانچه گذشت قوۀ غضب است. جنبۀ افراطی آن، تهور(بیباکی) و جنبۀ تعادلیاَش قوۀ شجاعت، و جنبۀ تفریط این قوه، جُبن است. خوف نیز صفت رذیلهای است که مربوط به قوۀ غضبیه است و شاید از عوارض جبن و نشأتگرفته از آن باشد. خوف به دو قسم مذموم و ممدوح تقسیم شده و خوف مذموم نیز چهاربخش داشت. گرچه تمام اقسام خوف مذموم، قابل حمل بر اضطراب است؛ اما قسم چهارم آن، بر معنای اضطراب مطابقت دارد.[۲۰]
آموزههای اسلامی در مقابل خوف مذموم(اضطراب)، آرامش را ذکر کردهاند و در مقابل خوف ممدوح نیز ایمنی از مکر خداوند قرار دارد.[۲۱]
-
آسببشناسی اضطراب از دیدگاه مکاتب روانشناسی و متون اسلامی
چند دیدگاه در علل اضطراب از نظر روانشناسان و مکاتب مختلف، قابل بررسی است:
- دیدگاه روانپویشی: در مکتب روانکاوی، اضطراب ترسی درونیشده است. اضطراب، ترس از این است که مبادا تجارب دردآور گذشته یادآوری شوند، تجربههایی که با تنبیه و ممانعت از ارضای کششهای عزیزی همراه بودهاند. کششهای غریزی نامطلوب، موجب اضطراب میشوند و به «خود» اعلام خطر میکنند.[۲۲] براین اساس، نظریهپردازان روانپویشی معتقدند، تعیینکننده عمدۀ اختلالات اضطراب، حوادث درونی فرد و انگیزههای ناخودآگاه است. ایشان بر این باورند که وقتی در نظام «خود»، «نهاد» و «فراخود» تنش بوجود آید، اضطراب تجربه میشود.
روانپویشان، علل ایجادکنندۀ اضطراب را ادراک فرد از ناتوانی در مقابله با فشارهای محیطی(جدایی، مطرودشدن، فقدان یا از دستدادن حمایتهای عاطفی) تکانههای غیرمنتظره یا خطرناک بیان میکنند.[۲۳]
- دیدگاه شناختی: بیشتر نظریهپردازان شناختی، «باورهای سازشنایافته» را ریشۀ اختلالات اضطرابی میدانند. الیس (۱۹۶۲) اضطراب و اختلالات عاطفی را نتیجه طرز تفکر غیرمنطقی و غیرعقلانی میداند. به نظر او، انسان بر اثر اشیای خارجی مضطرب و آشفته نمیشود؛ بلکه دیدگاه و تصوری که او از اشیا دارد، موجب نگرانی و اضطرابش میگردد. تمام مشکلات عاطفی افراد از تفکرات جادویی و موهومی آنها سرچشمه میگیرد.[۲۴]
- دیدگاه رفتاری: این دیدگاه، اضطراب را زاده کوتاهیِ فرد در یادگیری رفتار مناسب میداند؛ درحالیکه فرد پاسخهای لازم را نیاموخته است. از نظر «سالتر» ریشۀ مشکلات مردم، منع است و اختلالهای خفیف روانی، نتیجه ممانعت از تحریکهای طبیعی است که بوسیلۀ اطرافیان، والدین و… انجام میگیرد. «دولار» و «میلر» معتقدند که رفتار هیجانیِ بیثبات بر کشمکش عاطفی ناآگاه مبتنی است که معمولاً از دوران کودکی سرچشمه میگیرد. ایندو، اختلالهای خفیف روانی را محصول کشمکش و تعارض کششهایی میدانند که از موقعیتهای تغذیه، آموزش نظافت، آموزش جنسی و موقعیتهای خشم و اضطراب ناشی میشود.[۲۵]
آسببشناسی اضطراب در متون اسلامی
در متون اسلامی، عوامل اضطرابزا میتوان در سه حیطه بررسی کرد: حیطۀ شناختی و آنچه که مربوط به عقاید و باورهای انسان میشود؛ حیطۀ عاطفی و آنچه مربوط به احساسات و تمایلات بشر میشود؛ و حیطۀ رفتاری و آنچه مربوط به حرکت و تعاملات فرد میگردد. البته برخی علل اضطراب را میتوان در دو حیطه گنجاند. مثلاً حسد تا هنگامی که به مرحلۀ عمل نرسیده در حیطۀ عاطفی است و بعد از اینکه عملی شد در حیطۀ رفتار قرار میگیرد. در زیر به تفصیل بدینموضوع میپردازیم.
۱٫حیطۀ شناختی: برخی گناهان و رذایل اخلاقی از بینش انسان سرچشمه میگیرد و عامل ناامنی روان و پریشانی بدن میگردد. هرچه انسان از نظر اعتقاد به دین و خداوند ضعیفتر باشد، ناآرامی در او بیشتر است. فطرت انسان، خداجو و طالب حق و حقیقت است و میخواهد بشر را به سعادت و کمال مطلق برساند؛ اما باورنداشتن به پروردگار و انکار خدا و معاد، و نیز شرک، انسان را به ورطۀ سقوط و ناامنی تنزل میدهد.
رذایل و گناهانی که از باورهای انسان سرچشمه میگیرد و سبب اضطراب میگردد فراوان است و از مهمترین آنها کفر و شرک است. کفر، ابزار اصلی شناخت را از کار میاندازد. کفر یعنی ظلمت که زمینۀ بالقوۀ ایجاد اضطراب است.[۲۶]
شک و تردید، جهل، اشتغال ذهن به امور بیهوده، اختلاط حق و باطل، تحریف حقایق و… همگی جزو اسباب ایجاد اضطراب هستند.
در شک و نفاق، دو دلی و تزلزل واضح است. امام صادق(ع) میفرمایند: «…. و الهَمّ و الحزن فی الشک و السخط»؛[۲۷] «نگرانی و اندوه، در شک و غضب است.»
در سوره آلعمران(آیه ۱۵۱) نیز آمده که اضطراب، رعب و وحشت را خداوند در دل کسانی میاندازد که برای او شریک قایل باشند و او را یگانه ندانند.
۲٫ حیطۀ عاطفی: تمایلات و شهوات بشر سیریناپذیر است و کسی که هوای نفس بر او غالب آید و شهوت، عقل و فطرت او را زیر سلطۀ خود قرار دهد، دچار اضطراب میشود. تعارض بین شهوت و نرسیدن به هدف(ارضای کامل) همچنین تعارض بین خواستههای شهوت و رویارویی با فطرت، خانواده، دوستان، همکاران و…، سبب تشویش خاطر او خواهد شد.
حسد جزو هیجانات انسان است و حسود همیشه نگران است، نگران از اینکه چرا مردم یا فلان شخص امکانات و… دارد. امیرالمومنین(ع) در اینباره میفرمایند: «الحسود لایسود»؛[۲۸] «حسود، آسایش و آرامش ندارد.» کینه، حرص و طمع، سوء ظن، حب دنیا، ترس از آیندۀ مبهم و ترس مذموم از آخرت و مرگ و…، جزو احساسات و عواطفی هستند که اضطراب را به دنبال دارند.
قلب کینهتوز همیشه مشغول کسی است که از او کینه دارد. امام حسن عسگری(ع) میفرماید: «اقل الناس راحه الحقود.»[۲۹]
فرد حریص اگر مال نداشته باشد همیشه دنبال بدست آوردن دنیاست و نگران است که چگونه بدست آورد و هنگامی که دنیا و ثروت اندوخت، نگران از دست دادن آنهاست.
۳٫ حیطۀ رفتاری: بسیاری از گناهان و بدیها در رفتار، حرکات و سکنات انسان جلوه میکند و سبب تنزل شخصیت و بیاعتباری وی نزد خداوند و مردم میشود.
آنها که فساد ظاهری ندارند و گناه را زشت میشمارند، از اینکه گناه میکنند ناراحت و رنجیدهخاطر میشوند و از اینکه مردم گناه آنان را ببینند نگران هستند و آنهایی که قبح گناه برایشان ریخته هرگز آرامش نخواهند داشت.
پیامبر اکرم(ص)میفرمایند: «گناه چیزی نیست که نفس به آن آرام گیرد و اطمینان یابد؛بلکه گناه تزلزلآور است.» [۳۰] همانحضرت(ص) میفرمایند: «کار نیک، آرامشبخش و کار بد، تزلزلآور است.»[۳۱]
از جمله اسباب پیدایش اضطراب موارد زیرند: حسدی که در رفتار نمایان شود، ظلم، کفران نعمت، جدایی از محبوب، ستیزه، خیانت، گناهان زبان (دروغ، غیبت، تهمت، شایعه و…) تنهایی، بیماری، مشکلات معیشتی، ناامنی و… .
در قرآن کریم میفرماید، خداوند ترس واضطراب را بر کسانی که کفران نعمت کردهاند چیره میکند.[۳۲] همچنین جدایی از فرزند را برای حضرت یعقوب و مادر حضرت موسی(ع) اضطرابآور میداند.[۳۳]
-
علایم اضطراب
نشانههای اضطراب در چهاربخشِ فیزیکی، احساسی، ذهنی و رفتاری نمایان میگردد.
در بخش فیزیکی، قلب به تپش میافتد، ضربان قلب تُند میشود، تنفس نامنظم میگردد، دست و پا سرد میشود، بدن بویژه دست و پا میلرزد، بدن خصوصاً دست و پا عرق میکند و فرد با مشکلات خواب و خستگی مواجه میشود.
نشانههای احساسی را میتوان در انزواطلبی، پرخاشگری، نوسانات خلقی، و احساس گناه خلاصه کرد. نشانههای ذهنی فرد مضطرب نیز فراموشی، عدم تمرکز، اشتباهات مکرر، مشغولکردن ذهن با افکار پوچ، ضعف حافظه و اختلال در یادگیری است.
از جمله رفتارهای فرد مضطرب، میتوان استعمال دخانیات، مشروبات الکلی، قطع رابطه با دیگران، رفتار وسواسی، خودکشی و صدمهزدن به خود بیان نمود.[۳۴]
-
انواع اضطراب
روانشناسان، اضطراب را به طبیعی و مرضی تقسیم میکنند. آنان اضطراب طبیعی را دلهره و نگرانی معمولی میدانند که در افکار و عواطف فرد خلل ایجاد نمیکند؛ بلکه سبب تحرک و پیشرفت انسان میشود؛ اما اضطراب مرضی را بیماری روانی میدانند که نیاز به درمان دارد.
اسلام این دیدگاه روانشناسی را به دو بخش تقسیم میکند: اضطراب طبیعی/ممدوح، و مرضی/مذموم. اضطراب مرضی یا مذموم همان ترس مبهم از غیر خدا و همان ترس بیجهت است که بر اثر تسلط قوه وهم و تضعیف قوه عقل در فرد ایجاد میشود.
اما اضطراب یا ترس ممدوح، ترس از خداوند و گناهان و معاصی است. این ترس و خوف نه تنها مذموم نیست بلکه از بزرگترین فضلیتهاست و سبب ترک گناهان و انجام اعمال صالح میگردد. خداوند در قرآن میفرماید: از بندگان خدا فقط دانایان از او بیم دارند.[۳۵] و: هدایت و رحمت برای کسانی است که از پروردگار خود میترسند.[۳۶] پس خوف از خدا، ترس از رستاخیز و بیم از ارتکاب گناهان، سبب رشد انسان و تکامل میگردد و لازم است در انسان بوجود آید.
نتیجه
مفهوم اضطراب در روانشناسی با مفهوم ترس گرچه شباهت دارد؛ اما تفاوت عمدهشان در این است که ترس ناشی از واقعیت است اما در اضطراب ابهام وجود دارد.
در متون اسلامی نزدیکترین واژه به اضطراب، خوف مذمومی است که بار ابهام را به همراه دارد و در ذیل قوۀ غضب از آن بحث میشود.
عوامل اضطرابزا در روانشناسی، تجارب دردآور، باورهای سازشنایافته، ممانعت و… است. در متون و باور اسلامی نیز گناهان و رذایل اخلاقی از جمله کفر، شرک، تمایلات نفسانی، حسد، کینه، دروغ و… اضطرابآور هستند که در بینش و عواطف و رفتارها نمایان میگردند.
منابع
- قرآن مجید
- پاول، تروورجی و سیمون جی انرایت، فشار روانی اضطراب و راههای مقابله با آن، ترجمه عباس بخشیپور رودسری و حسن صبوری مقدم، به نشر، مشهد، ۱۳۷۷ش.
- پیفر، ورا، استرس وروشهای مقابله، ترجمه آزاده افروز و منا نقیبیراد، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۸۰ش.
- تمیمیآمدی، عبدالواحدبن محمد، غررُالحکم و دررُالکلِم، مکتب اعلام اسلامی.
- حسینی، سید ابوالقاسم، بررسی مقدماتی اصول روانشناسی اسلامی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ۲، بیجا، ۱۳۷۳ش.
- دادستان، پریرخ، روانشناسی مرضی تحوّلی از کودکی تا بزرگسالی، ۲ج، سمت، چ۸، تهران، ۱۳۸۶ش.
- راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن کریم، ترجمه حسین خداپرست، دفتر نشر نوید اسلام، قم، ۱۳۸۷ش.
- روزنهال، دیوید ال و مارتین ای. پی. سلیگمن، روانشناسی نابهنجاری آسیبشناسی روانی، ترجمه یحیی سید محمدی،۲ج، نشر ساوالان، تهران، ۱۳۸۶ش.
- ساراسون، ایروینجی و بارباراآر ساراسون، روانشناسی مرضی، ترجمه دکتر بهمن نجاریان و محمدعلی اصغریمقدم و محسن دهقانی، ۲ج، رشد، چ۶، تهران، ۱۳۸۳ش.
- سید رضی، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، انتشارات سید جمال الدین اسد آبادی، قم، ۱۳۷۹ش.
- سیف بهزاد، فرخ، آرامش درون، نشر مهر، تهران، ۱۳۷۶ش.
- شفیعآبادی، عبدالله و علیرضا ناصری، نظریههای مشاوره و رواندرمانی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۶۵ش.
- کاستلو، تیموتی و جوزف کاستلو، روانشناسی نابهنجاری، ترجمه نصراللهپور افکاری، آزاده، تهران، ۱۳۷۱ش.
- گنجی، حمزه، روانشناسی عمومی، موسسه انتشارات بعثت، چ۳، ش۱۳۷۲٫
- متقی، علیبن حسامالدین، کنزُالعمال فی سننالاقوال والافعال، الرساله، بیروت، ۱۴۱۳ق.
- مجلسی، محمد باقر، بحارُالانوار.
- مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دایرىُالمعارف قرآن کریم، بوستان کتاب، قم، ۱۳۸۲ش.
- نراقی، احمد، معراجُالسعاده، پیام آزادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
- نهاد نمایندگی ولی فقیه، اسلام و بهداشت روان، ۲ج، دفتر نشر معارف، قم،۱۳۸۲ش.
——————————
پانوشت:
.[۱] مشاور: استاد سید رضا مرویان حسینی و دکتر مصطفی احمدزاده و رضا سلطانی.
[۲]. ترور جی پاول، فشار روانی اضطراب و راههای مقابله با آن، ص۲۱٫
[۳] .www.ilta.ir/news-1860.html
[۴] .Anxiety
[۶]. دیوید ال. روزنهال و مارتین ای. پی. سلیگمن، روانشناسی نابهنجاری آسیبشناسی روانی، ترجمه یحیی سید محمدی، ج۱، ص۳۰۰٫
[۷] . تیموتی کاستلو و جوزف کاستلو، روانشناسی نابهنجاری، ترجمه نصرالله پورافکاری، ص۱۵۸٫
[۸] . ابوالقاسم حسینی، بررسی مقدماتی اصول روانشناسی اسلامی، ص۴۶۱٫
[۹] . پریرخ دادستان، روانشناسی، مرضی تحولی از کودکی تا بزرگسالی، ج۱، ص۶۱٫ لغتنامه روانشناسی، محمود منصور و دیگران، ص۴۶٫
[۱۰]. عنایتالله فاتحی نژاد، فرهنگ معاصر فارسیـعربی، ص۶۳٫
[۱۱]. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن کریم، ترجمه حسین خداپرست، ذیل واژههای مرج، حذر، خوف و… .
[۱۲]. مرکز فرهنگ و معارف قران، دایرىالمعارف قرآن کریم، ذیل واژه آرامش.
[۱۳]. ملا احمد نراقی، معراج السعاده، ص۱۶۹٫
[۱۴]. سید ابوالقاسم حسینی، بررسی مقدماتی اصول روانشناسی اسلامی، ص۴۶۳٫
[۱۵]. سید ابوالقاسم حسینی، بررسی مقدماتی اصول روانشناسی اسلامی، ص۲۴۳٫
[۱۶] . Neurosis
[۱۷].Asthenia
[۱۸].Phobia
[۱۹]. حمزه گنجی، روانشناسی عمومی، ص۳۷۸٫
[۲۰]. ملا احمد نراقی، معراجُالسعاده، ص۱۶۷٫
[۲۱]. همان، ص۱۶۹٫
[۲۲] . عبدالله شفیعآبادی، نظریههای مشاوره و رواندرمانی، ص۵۱٫
[۲۳]. ایرو ین جی. ساراسون و بارابارا آر. ساراسون، روانشناسی مرضی، ترجمه بهمن بخاریان و محمدعلی اصغری مقدم و محسن دهقان، ج۱، ص۳۹۴٫
[۲۴]. همان، ج۱، ص۱۲۲٫
[۲۵]. همان، ج۱، ص۲۷۸٫
[۲۶] . نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه، اسلام و بهداشت روان، ج۲، ص۲۱۴٫
[۲۷] . مجلسی، بحارُالانوار، ج۷۱، ص۱۵۹٫
[۲۸] . آمدی، غررُالحکم، ح۶۷۹۴٫
[۲۹] . مجلسی، بحارُالانوار، ج۷۸، ص۳۷۳٫
[۳۰] . علیبن حسامالدین متقی، کنزُالعمال، ج۳، ص۴۲۶٫
[۳۱] . همان، ج۳، ص۴۳۱٫
[۳۲] . نحل/ ۱۱۲٫
[۳۳] . یوسف/ ۱۳، ۸۴، ۸۶٫
[۳۴]. ورا پیفر، استرس و روشهای مقابله، ترجمه آزاده افروز و منا نقیبیراد، ص۶۲٫
[۳۵] . فاطر/۲۸٫
[۳۶] . اعراف/۱۵۴٫
مطالب خیلی طولانی بود.میتوان از ابزارهایی برای زیبایی بیشتر بهره برد
با تشکر