استاد: حجتالاسلاموالمسلمین دکتر محمدجواد ارسطا
چکیده:
استاد در ابتدا به مفهومشناسی سیاست پرداختند و اشاره کردند که سیاست یعنی جریان قدرت در جامعه. ایشان سپس به منشأ حاکمیت پرداختند و به سه دیدگاه مهم زیر اشاره کردند:
دیدگاهی که منشأ حاکمیت را خدا میداند (تئوکراسی)؛ و دیدگاهی که منشأ حاکمیت را مردم میداند (دموکراسی) و دیدگاهی که منشأ حاکمیت را قهر و غلبه میداند؛ مانند حکومتهای مطلقه و دیکتاتور و استبدادی. استاد حذر دادند که این تقسیمبندیها که امروزه در حقوق معاصر دیده میشود طبعاً با اشراف بر منابع و حکومتهای اسلامی نیست؛ لذا تقسیمبندیهای آنها دقیقاً با آنچه ما در مورد حکومتهای اسلامی میدانیم قابل تطبیق نیست.
ازنظر اسلام هیچ شک و شبههای وجود ندارد که قدرت از آن خداوند و منشأ قدرت از اوست. خداوند برای زمان حضور معصومین قدرت را به معصوم واگذار کرده است و نیز همو برای زمان غیبت معصومین براساس آنچه که ما در ادلۀ متعدد عقلی و نقلی در کتابهای مختلف داریم، قدرت به فردی که اشبه افراد به معصوم باشد واگذار شده است.
ایشان سپس به بسط نظریه ولایت و زعامت در دیدگاه اسلامی پرداختند که سه عنصر مهم دارد: قدرت؛ لزوم تأمین مصالح عمومی و نیز لزوم رفتار پدرانه و مشفقانه با مردم.
استاد بر آن است که بعضیها تصور میکنند پس از معصوم، هر فقیهی میتواند بر ادارۀ حکومت جامعه، ولایت داشته باشد! اما این تصور، نادرست است. زیرا هر فقیهی دارای ولایت نیست، فقیهی دارای ولایت است که بتواند مصالح عمومی مردم را تأمین کند. ایشان میگویند اینجا یکی از برتریهای دیدگاه اسلام بر دیدگاههای دیگر مطرح میشود؛ زیرا اصولاً هدف از اعطای ولایت به یک شخص در امور عمومی مردم، تأمین مصالح عامه است؛ امری که در نصوص ما به آن تصریح شده است.
دریافت متن کامل نشست – اولیه دریافت متن کامل نشست – فرآوری و ارجاع دهی شده