خانه / مرجعیت قرآن و حدیث‌پژوهی / پژوهش‌های تطبیقی / بررسی تطبیقی الواح تورات در قرآن و کتاب مقدس عبری

بررسی تطبیقی الواح تورات در قرآن و کتاب مقدس عبری

بررسی تطبیقی الواح تورات در قرآن و کتاب مقدس عبری

نویسنده: لایقه سیدی‌هاشمی‌

دانش‌آموختۀ مدرسۀ علمیۀ حضرت نرجس (سطح۳)

۱

چکیده

این نوشتار، پس از مفهوم‌شناسی به محتویات الواح نازل‌شده بر حضرت موسی(ع) در کوه طور می‌پردازد و با نگاهی مقایسه‌ای به نقاط اشتراک و افتراق قرآن و کتاب مقدس عبری دربارۀ الواح تورات اشاره می‌کند.

نگارنده در این پژوهش با شیوه‌ای نو و تحلیلی به موضوع نگاه می‌کند و معتقد است منظور از الواح، صفحه‌های صافی است که در آن کلماتی از جانب خدا شامل معارف و حقایق و احکام، نازل شده است. از بررسی الواح در تورات و قرآن کریم بدست می‌آید که موارد اشتراکی زیاد، و تفاوت‌ها اندک‌اند. زبان قرآن از آنجا که کتابی صرفاً تاریخی نیست، موجز و بدون پرداخت به حواشی و جرئیات است و لذا اصل جریان طور و نزول الواح را تأیید می‌کند و در نسبت با تورات، روش تبیینی‌اش منطقی‌ و معقول‌تر به نظر می‌رسد. همچنین قرآن، داستان انبیا را با هدف هدایت و عبرت بیان می‌کند و به همین دلیل به جزئیات نمی‌پردازد.

کلیدواژه: الواح تورات، تورات، تابوت عهد، میقات، کتاب مقدس عبری، قرآن‌کریم.

 

مقدمه

مطالعات نشان می‌دهد که در کتاب مقدس عبری یهودیان، در مورد الواح و محتوای آن به تفصیل بحث شده است؛ اما در قرآن فقط اشاره‌ای به آن شده است. پس از جستجوی فراوان در میان کتب و مقالات مشخص شد که اولاً در رابطه با این موضوع خیلی کم کار شده، و ثانیاً در کتاب‌های موجود؛ مثل تاریخ ادیان و قصص انبیا، جریان میقات خدا با حضرت موسی(ع) به‌صورت یک گزارش نقل شده است و بنابراین بررسی تطبیقی و تحلیلی دقیقی صورت نگرفته است.

محتوای الواحِ تورات؛ شامل تعالیم گسترده‌ای در زمینۀ اعتقادات، اخلاقیات و احکام فقهی شریعت یهود بوده است. از بررسی الواح در تورات و قرآن نتیجه می‌گیریم که موارد اشتراکی زیاد است و تفاوت‌ها اندک‌اند. مثلاٌ در هردو کتاب رفتن موسی به کوه سینا به مدت۴۰شب و اخذ الواح و جانشینی ‌هارون در غیاب موسی ذکر شده است.

ازآنجاکه حضرت موسی(ع) از پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت بوده، در قرآن حجم وسیعی از آیات را به جریان زندگی این پیامبر با قومش اختصاص داده است. بنابراین شایسته است دربارۀ موضوع الواح توراتی با محتوای غنی‌اش، بیش‌ازپیش پژوهش توجه و تحقیق صورت گیرد تا نکات بدیع بیشتری در سایۀ مطالعۀ تطبیقی بدست آید.

اهداف کلی این مقاله عبارتنداز: آشنایی با الواح موسی(ع)؛ آشنایی با تعالیم یهود؛ و بررسی دقیق الواح در قرآن و کتاب مقدس عبری.

 

۱٫ مفهوم‌شناسی

  • لوح: تخته، صحیفه،[۱] صفحه‌ای از چوب، الذی یکتب فیه، و در «کتبنا له فی الالواح» مقصود، دو لوح است.[۲] منظور از الواح، صفحه‌های صافی بوده است که در آن، کلماتی از جانب خداوند شامل معارف و حقایق و احکام نازل شده است. اینکه این صفحات از سنگ بوده یا فلز یا چوب، و یا اینکه تعداد آن و کیفیت و خصوصیات آن به‌طور دقیق چه بوده، مشخص نیست و دلیل قطعی وجود ندارد.[۳]
  • تورات: واژه‌ای عبری است که از «توره» به‌معنای هدایت و ارشاد و یا قانون و شریعت است. به‌عبارت‌دیگر، از آنجا که داستان‌ها و حکایت‌های این کتاب در سامان‌دهی مقررات مربوط به زندگی دینی و اجتماعی یهودیان نقش اساسی ایفا کرده، آن را تورات یا قانون نامیده‌اند.[۴] توریه، در یک کلمه، عبارتست از: شریعت و سنت.[۵]
  • تابوت عهد: صندوقی که موسی به امر خدا از چوب شطیم ساخت و دو لوح عهد را که احکام عشره بر آنها مکتوب بود، در آن گذارد و در پهلوی آن کتاب تورات گذاشت.[۶] کلمۀ تابوت از مادۀ «توب» به‌معنای رجوع است، و همان صندوقی است که خدا بر مادر موسی نازل کرد تا او را در آن گذاشته به دریا افکند. این صندوق همواره در بین بنی‌اسرائیل بود و از آن تبرک می‌جستند و چون مرگ موسی فرارسید، الواح و زرۀ خود را و آنچه آیات نبوت داشت در آن نهاد و به وصی‌اش یوشع سپرد و این تابوت همچنان در بین ایشان بود تا آنکه آن را خوار شمردند؛ به‌طوری‌که بچه‌ها با آن بازی می‌کردند. به‌خاطر همین بی‌حرمتی، خدا آن تابوت را از میان برداشت.[۷]
  • تابوت سکینه، تابوت شهادت، تابوت عهد: تابوتی بود که سکینه در آن بود و از آسمان نازل شد. گویند پاره‌های الواح و سنگی که معجزۀ موسی به آن بود و عصای او و عمامۀ ‌هارون در میان آن بود. ان تابوت، بندهای زرین داشت که آن را در جلو لشکر می‌کشیدند و به برکت آن بر دشمن فایق می‌شدند.[۸]
  • میقات: وقت، هنگام، جایی که برای اجتماع در آن تعیین وقت کرده باشند.[۹]

 

۲٫ الواح تورات در کتاب مقدس عبری

هنگامی ‌که سه‌ماه از خروج بنی‌اسرائیل از مصر گذشته بود، حضرت موسی(ع) مأموریت یافت برای گفتگو با خدا به بالای کوه سینا برود. در آنجا دو لوح دریافت کرد که فرمان‌های خدا بر آنها نقش بسته بود.[۱۰] تورات، تعالیم گسترده‌ای در زمینۀ اعتقادات، اخلاقیات و احکام فقهی از حضرت موسی(ع) نقل می‌کند. از میان این تعالیم، «ده فرمان» اهمیت ویژه‌ای دارد و شامل فرامین زیر است:

  1. برای خود، خدایی جز من نگیرید؛
  2. به بت سجده نکنید؛
  3. نام خدا را به باطل نبرید؛
  4. شنبه را گرامی ‌بدارید؛
  5. پدر و مادر را احترام کنید؛
  6. قتل نکنید؛
  7. زنا نکنید؛
  8. دزدی نکنید؛
  9. علیه هم شهادت دروغ ندهید؛
  10. به اموال و ناموس هم نوع طمع نورزید.[۱۱]

بر اساس متن تورات در کتاب مقدس عبری، خدا از قوم موسی می‌خواهد تا عهد و پیمان او را نگاه دارند. سپس حضرت موسی(ع) همۀ سخنان خدا را برای قومش بیان می‌کند و آنها در جواب می‌گویند آنچه خدا امر فرموده، انجام خواهیم داد.

پس از آن، خداوند احکامی ‌را برای قوم بنی‌اسرائیل مقرر کرده نام می‌برد تا اینکه خطاب به پیامبرش می‌فرماید:

«نزد من به کوه بالا بیا و آنجا باش تا لوح‌های سنگی و تورات و احکامی ‌را که نوشته‌ام تا ایشان را تعلیم نمایی به تو دهم.»[۱۲]

همچنین در بخش‌های دیگر اشاره می‌کند به اینکه موسی(ع) ۴۰شب در کوه ماند. از طرف دیگر خداوند به بنی‌اسرائیل دستور می‌دهد که تابوتی بسازند و مشخصات آن را برای آنان توصیف می‌کند. علاوه‌براین، جریان تأخیر موسی(ع) از میقات و گرایش قوم به گوساله‌پرستی را به‌طور مفصل تبیین می‌نماید و ساختن گوساله را به ‌هارون نسبت می‌دهد.[۱۳]

 

۳٫ سرنوشت الواح

در حملۀ بختُ‌النصر(نبوکدنصّر) از سلاطین بابل، به فلسطین و تصرف شهر بیت‌ُالمقدس، مراکز دینی یهودیان به‌کلی ویران و معابد آنها به آتش کشیده شد. در این واقعه، صندوق شهادت که حاوی همۀ کتب مقدسۀ یهود و ازجمله تورات بود، سوزانده شد و یهود حدود ۷۰سال در تبعید به سر ‌بردند. آنها هنگامی ‌که به وطن مراجعت کردند، فاقد کتاب مقدس عبری بودند تا اینکه کوروش کبیر، شخصی به نام عَزرا یا عُزیر را واداشت تا از نو تورات را بنویسد.[۱۴]

عزرا، کاهن عبرانیان و کاتب ماهر شریعت و هم شخصی عالم و قادر و امین بود. او آخرین نوشته‌جات و فرامین و هر امداد و اعانتی که لازم بود، دراختیار گرفت و به سرکردگی جماعت بزرگی از اسیران مراجعت‌کننده به اورشلیم، کنایس جدیدی تأسیس نمود که تلاوت نوشته‌جات مقدس و دعا در آنجا مستدام باشد.[۱۵]

در بخشی از کتاب مقدس عبری چنین آمده است:

«و در تابوت چیزی نبود سوای آن دو لوح سنگی که موسی در حوریب در آن گذاشت. وقتی که خداوند با بنی‌اسرائیل در حین بیرون‌آمدن ایشان از سرزمین مصر عهد بست.»[۱۶]

این آیه نشان می‌دهد که در زمان سلیمان فقط الواح سنگی در تابوت شهادت وجود داشت و سایر محتویات ازجمله کتاب تورات در آن نبود. بنابراین تورات جدیدی که بعد وفات موسی نوشته شد، کتاب اصلی یهودیان است.

 

۴٫ شریعت موسوی

دریافت شریعت خدا از طریق موسی(ع)، یکی از مهمترین تجربیات قوم در کوه سینا بود. شریعت موسوی را می‌توان به سه قسمت تقسیم کرد:

الف) قوانین اخلاقی که شرح قوانین خدا برای داشتن یک زندگی مقدس است؛

ب) قوانین مدنی که شرح زندگی قانونی و اجتماعی یهودیان به‌عنوان یک قوم است؛

ج) قوانین تشریفاتی که شرح مراسم پرستش خداوند توسط قوم ازجمله نظام قربانی‌ها است.

در مورد شریعت یهود چند نکتۀ مهم وجود دارد:

  1. شریعت در ارتباط با عهدی که خدا با قوم خود بست، اعطا شد و شرایط عهدی را بیان می‌نمود که از قوم انتظار می‌رفت از آن اطاعت کنند؛
  2. شریعت، ارادۀ خدا را دربارۀ چگونگی رفتار قوم خدا آشکار گردانید و خون بره را به‌عنوان کفاره‌ای برای گناهان ایشان مقرر داشت؛
  3. شریعت، ماهیت و مقررات خدا را ازقبیل محبت، نیکویی، عدالت و تنفر از شرارت را بیان می‌کند؛
  4. شریعت عهدعتیق و عهد خدا با آنان، کامل و ابدی نبود.[۱۷]

 

۵٫ الواح تورات در قرآن

قرآن‌کریم در چندین آیه، به موضوع الواح موسی(ع) و میقات پروردگارش اشاره کرده است:

  • «وَوَاعَدْنَا مُوسَی ثَلاَثِینَ لَیْلَهً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً وَقَالَ مُوسَی لأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلاَ تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ»؛[۱۸] «و با موسی، سی شب وعده گذاشتیم و آن را با دَه شب دیگر تمام کردیم. تا آنکه وقت معینِ پروردگارش در چهل شب به سر آمد. و موسی [هنگام رفتن به کوه طور] به برادرش هارون گفت: «در میان قوم من جانشینم باش، و [کار آنان را] اصلاح کن، و راه فسادگران را پیروی مکن.»

خدای‌تعالی در این آیه، وعده‌هایی که با موسی بسته بود ذکر نموده و اصل آن را سی‌شب گرفته و با ده‌شب دیگر آن را تکمیل نموده است. درنتیجه، گفتگوی خدا با حضرت موسی(ع) چهل‌شب تمام شده است. در ادامه آیه، موسی برادرش ‌هارون را در این مدت جانشین خود در میان قوم قرار می‌دهد و به او می‌گوید: «و أصلِح وَ لا تَتَّبِع سَبیلَ المُفسِدینَ»؛ یعنی ‌هارون را امر به اصلاح و اجتناب از پیروی روش اهل فساد می‌کند؛ درحالی‌که ‌هارون خود پیغمبری مرسل و معصوم بوده و حضرت موسی(ع) به مقام او عارف بوده؛ بنابراین مقصود از این نهی، این بود که در ادارۀ امور مردم به آرای مفسدان گوش ندهد.[۱۹]

  • «وَکَتَبْنَا لَهُ فِی الأَلْوَاحِ مِن کُلِّ شَیْءٍ مَّوْعِظَهً وَتَفْصِیلاً لِّکُلِّ شَیْءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّهٍ وَأْمُرْ قَوْمَکَ یَأْخُذُواْ بِأَحْسَنِهَا سَأُرِیکُمْ دَارَ الْفَاسِقِینَ»؛[۲۰] «و در الواح [تورات‏] برای او در هر موردی پندی، و برای هر چیزی تفصیلی نگاشتیم، پس [فرمودیم:] «آن را به جد و جهد بگیر و قوم خود را وادار کن که بهترین آن را فرا گیرند، به زودی سرای نافرمانان را به شما می‏نمایانم.»

علامه طباطبائی در تفسیر این آیه می‌نویسد: «کلمه لوح به‌معنای صفحه‌ای است که برای کتابت تهیه شده و از این جهت آن را لوح می‌خوانند که آن نوشته را ظاهر می‌سازد. و معنای آیه چنین می‌شود: ما برای موسی(ع) در الواح که همان تورات است منتخبی از هرچیز نوشتیم به این معنا که ما برای او مقداری موعظه نوشته و از هرمطلب اعتقادی و عملی آن مقداری که مورد احتیاج قوم بود تشریح نموده و تفصیل دادیم. بنابراین آیه شریفه به‌خوبی دلالت دارد بر اینکه تورات نسبت به معارفی که مورد حاجت بشر است کتاب کاملی نیست. «فخذها بقوه» (آن الواح را محکم بگیر) کنایه از آن است که آن را به شوخی فرض نکند؛ بلکه جدی‌اش بگیرد و در آن احتیاط را رعایت کند.

جملۀ «وأمُر قومک یأخذوا بِأحسنها» به این معنا است که قوم خود را دستور ده تا از گناهان و زشتی‌ها دوری نموده و ملازمت کنند و آنچه از حسنات را که تورات به سوی آن هدایت می‌کند.

در ادامۀ آیه «سأریکم دار الفاسقین» آمده که از ظاهر سیاق برمی‌آید مراد از فاسقان، کسانی هستند که با زیربارنرفتن هدایت موسی و نپذیرفتن دستور اخذ بأحسن، مرتکب فسق شده‌اند.»[۲۱]

شیخ طوسی; نیز در تفسیرش می‌نویسد: «خداوند در این آیه خبر می‌دهد از اینکه الواح موسی هرپند و موعظه و تفصیل هرچیزی را نوشته است. جبائی می‌گوید آنچه در تورات نوشته شده، اخبار امت‌های گذشته و حلال و حرام در آن بیان شده است. جملۀ «کتبنا له من کل شیء»؛ یعنی هرآنچه در شرع موجود است از حلال و حرام، حسن و قبیح، واجب و مستحب و غیر از آن وجود دارد.»[۲۲]

در تفسیر نمونه نیز آمده که: ظاهر آیه این است که خداوند، الواحی بر موسی(ع) نازل کرد که شرایع و قوانین تورات در آن نوشته شده بود، نه اینکه الواحی در دست موسی(ع) بود و به فرمان خدا این دستورات در آن منعکس گردید. اما اینکه این الواح از چه جنس و ماده‌ای بوده، در قرآن بحثی از آن به میان نیامده و تنها کلمه الواح به‌طور سربسته آمده است.

از تعبیر «من کل شیءٍ موعظهً» چنین استفاده می‌شود که همۀ مواعظ و اندرزها و مسایل لازم در الواح موسی نبود؛ زیرا می‌گوید از هرچیزی اندرزی برای او نوشتیم و این به‌خاطر آن است که آیین موسی، آخرین آیین نبود و مسلماً در آن زمان به‌مقدار استعداد مردم احکام الهی نازل گشت.»[۲۳]

  • «وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسی إِلی‏ قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا…»؛[۲۴] در این آیه خداوند می‌فرماید: هنگامی ‌که حضرت موسی(ع) به سوی قوم خود بازگشت؛ درحالی‌که خشمگین بود (چون خدا او را در هنگام مراجعتش از گمراهی و گوساله‌پرستی قومش خبر داده بود)، ایشان را مذمت و توبیخ نموده و گفت: پس از من چه جانشینی بدی بود که از من کردید، چرا از فرمان پروردگارتان پیشتر رفتید؟ و سپس الواح را به زمین انداخت.

از ظاهر سیاق برمی‌آید مراد به (امر) همان چیزی بوده که خداوند به‌خاطر او موسی(ع) را به میقات خود دعوت فرمود و آن مسئلۀ نزول تورات بوده است.[۲۵]

 

۶٫ الواح در تفسیر اهل‌سنت

بیشتر مفسران بر این باورند که این الواح حاوی یک آیین‌نامۀ حقوقی است و با قوانین شریعت یهود مرتبط است. زمخشری معتقد است که الواح، همۀ احکام حقوقی و اخلاقی مورد نیاز بنی‌اسرائیل را در خود دارد.

فخر رازی نیز بر این باور است که اصطلاح قرآنیِ «موعظه» در آیۀ ۱۴۵ اعراف، اشاره به توصیه‌هایی است که بنی‌اسرائیل را به اطاعت از خداوند هدایت می‌کند و آنها را از نافرمانی او بازمی‌دارد. سیوطی حدیثی از یک یهودی مسلمان‌شده به نام وهب‌بن منبّه نقل کرده که برخلاف گزارش‌های دیگر، جزئیات فراوانی دربارۀ محتوای الواح بیان می‌کند. مثلاً خدا به موسی می‌فرماید که شریکی برای او قایل نشود و… (مشابه ده‌فرمان تورات).

ارتباط میان الواح و تورات مشخص نیست. برخی مثل ابن‌کثیر گفته‌اند، این الواح قبل از تورات به موسی وحی شده است. همچنین در مورد تعداد الواح، رنگ آنها، محتوای‌شان و ارتباط آنها با تورات به نتیجه مشخص نرسیده‌اند. برخی از گزارش‌ها تعداد الواح را ۷عدد، بعضی ۹ و بعضی ۶ عدد می‌دانند.

 

۷٫ الواح در تفسیر شیعه

مفسران شیعه قبل از حکومت آل‌بویه با تمرکز بر عبارت «مِن کلّ شیء» مدعی شدند که الواح جزو ضروری علمی ‌است که بنابر روایات، خداوند در وجود امام نهاده است. به همین دلیل آنها به جای اینکه الواح را با موسی مرتبط بدانند با امامان در ارتباط دانستند.

عیاشی گزارشی طولانی از امام صادق(ع) نقل می‌کند. این حدیث به آیۀ ۱۴۵ اعراف استناد کرده و بیان می‌کند الواحی که به موسی(ع) اعطا شد دربردارندۀ هر آن چیزی است که رخ داده و تا پایان جهان رخ خواهد داد. خدا از موسی(ع) خواست که الواح را داخل کوه مشخصی در یمن نگهداری کند. حضرت موسی(ع) این کار را انجام داد تا اینکه نمایندگانی از یمن وقتی از کنار کوه عبورکردند، الواح را دیدند و با خود برداشتند و به پیامبراکرم(ص)تقدیم کردند.

امام صادق(ع) در ادامۀ حدیث می‌فرماید: ما امامان این الواح را در اختیار داریم، عصای موسی در دستان ما است. سید‌هاشم بحرانی(مفسر شیعه) نیز همان گزارش عیاشی را نقل کرده که نتیجۀ آن سپرده‌شدن الواح به امامان است.

شیخ طوسی و طبرسی(ره)، حدیثی که الواح را با علم ائمه مرتبط می‌داند نمی‌پذیرند. همین‌طور علامه طباطبائی، گزارش‌های شیعی را مبنی بر اینکه الواح در کوهی در یمن مخفی بوده‌اند رد می‌کند. او معتقد است که اینها خبر واحدند و با قراین قطعی قابل اثبات نیستند. همچنین علامه بر این باور است که عبارت «مِن کُلِّ شیءٍ» به موعظه و تفصیل کلی اشاره دارد نه به علم هرچیزی از آغاز تا پایان عالم. به نظر ایشان مراد از الواح، تورات و تمام چیزهایی است که برای بنی‌اسرائیل ضروری بود.

علاوه‌براین، ایشان معتقد است که تورات به‌خودی‌خود برای برآوردن نیازهای بنی‌اسرائیل کافی نبود. به‌همین سبب قرآن از تورات، الواح، اناجیل به‌صورت مجزا یاد می‌کند.[۲۶]

 

۸٫ نتیجه و مقایسۀ بحث

در قرآن‌کریم، داستان خروج موسی(شعرا/۵۲) و دریافت الواح و شکسته‌شدن و جایگزینی آن با الواح دیگر(اعراف/۱۴۵) و گوساله‌پرستی قوم با اندک تفاوتی نسبت به تورات بیان شده است. قرآن از الواح ولی تورات از دو لوح نام می‌برد.

تورات، گوساله‌‌پرستی را به ‌هارون؛ اما قرآن به سامری نسبت می‌دهد.[۲۷]

از موارد اشتراک اینکه در هردو کتاب، رفتن موسی(ع) به کوه سینا به‌مدت ۴۰شب و اخذ الواح و همچنین جانشینی‌ هارون در غیاب موسی ذکر شده است.

از موارد اختلافی اینکه در تورات، موسی الواح را پرت می‌کند و می‌شکند و در میعاد دوم، الواحی نوشته می‌شود؛ اما در قرآن سخنی از شکستن الواح و نیز میعاد دوم نیست.[۲۸]

در قرآن، جزئیات مربوط به الواح و محتوای آن ذکر نشده است؛ اما در تورات از ده‌فرمان و تعالیم یهود به‌طور جزیی سخن گفته است. به گفته علامه طباطبائی؛ قرآن کتاب تاریخ نیست و بنابراین هدف آن، قصه‌سرائی نیست؛ بلکه آنچه برای هدایت انسان‌ها ضرورت دارد بیان می‌کند.

همچنین در قرآن، وعده‌گاه خدا با حضرت موسی(ع) در کوه سینا؛ اما در تورات کوه حوریب است. در سورۀ بقره(آیه ۲۴۸) کلمۀ تابوت به‌کار رفته و فقط اشاره‌ای کوتاه دربارۀ محتوای آن کرده است؛ اما در تورات، ساختن تابوت عهد یا شهادت با تمام ویژگی‌هایش توصیف شده و محتویات آن را تماماً ذکر کرده است.

از روایات بدست می‌آید که الواح از جنس چوب بوده و از آسمان نازل گشته است؛ اما در تورات چنین آمده است: «خدا به موسی گفت: دو لوح سنگی برای خود بتراش … و بامدادان حاضر شو و صبح‌گاهان به کوه سینا بالا بیا… .[۲۹]

در قرآن در مورد سرنوشت الواح سخنی به میان نیامده است؛ اما در تورات آمده که در حملۀ بختُ‌‌النصر(نبوکدنصر) به فلسطین، مراکز دینی یهودیان به آتش کشیده شد و در این واقعه صندوق شهادت از بین رفت تا اینکه شخصی به نام کوروش کبیر، عَزرا را واداشت تا از نو تورات را بنویسد. همچنین در زمان حضرت سلیمان(ع) (براساس کتاب مقدس عبری) فقط دو لوح سنگی در صندوق بود و کتاب تورات و بقیه محتویات موجود نبود.

بنابراین آنچه مورد تأیید قرآن است، الواح و توراتی است که از جانب خدا بر حضرت موسی(ع) در کوه طور نازل شد. علاوه‌براین، روایاتی که از مفسران شیعه در این باب نقل شده خبر واحد بوده و قابل استناد نیست و با ظاهر آیات منافات دارد.

از طرفی دیگر آیات ۸۳و۸۴ سوره بقره تاحدودی با مضمون ده‌فرمان تورات مشابهت دارد و می‌فرماید: «خداوند از بنی‌اسرائیل پیمان گرفت که جز او را عبادت نکنند و به پدر و مادر نیکی کنند و با مردم به نیکی سخن بگویند و… .

بنابراین می‌توان نتیجه پرفت که به‌طورکلی قرآن در مورد الواح با روشی منطقی‌‌تر پیش رفته و به‌صورت معقولانه به موضوع پرداخته است. قرآن به‌صراحت بیان می‌کند که تورات یک کتاب آسمانی است و بر حضرت موسی(ع) نازل شده؛ بنابر این دستورات آن از جانب خدا است و احکام آن برای بنی‌اسرائیل لازمُ‌الإجرا می‌باشد.

 

منابع

قرآن (ترجمه فولادوند).

کتاب مقدس (پخش انجمن مقدسه).

  1. ابن‌منظور، لسانُ‌العرب، انتشارات دار احیاء التراث العربی، چ‌اول، بیروت، ۱۴۰۸ق.
  2. اقبال، مهدی، نگاهی به تاریخ ادیان، انتشارات ضریح آفتاب، چ‌اول، مشهد، ۱۳۸۹ش.
  3. تاکیم، لیاقت، “ده‌فرمان و الواح در تفاسیر شیعه و سنی”، فصلنامه پژوهشهای قرآنی، ش۶۵-۶۶، مشهد، ۱۳۹۰ش.
  4. توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، مرکز جهانی علوم اسلامی و مؤسسه فرهنگی طه، چ‌چهارم، قم، ۱۳۸۰ش.
  5. جان بایرناس، تاریخ جامع ادیان، انتشارات علمی و فرهنگی، چ‌سیزدهم، تهران، ۱۳۸۲ش.
  6. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامۀ دهخدا، انتشارات مجلس شورای ملی، تهران، ۱۳۳۵ش.
  7. رضوی، سید محمد، “تورات در گذر زمان”، مجله پژوهشنامه علوم و معارف قرآن کریم، ش۱، زمستان ۱۳۸۷٫
  8. سلیمانی‌اردستانی، عبدالرحیم، سیری در ادیان زندۀ جهان، انجمن معارف اسلامی ایران، قم، ۱۳۸۳ش.
  9. شوشتری، عباس، فرهنگ کامل لغات قرآن، انتشارات گنجینه، چ‌سوم، بی‌جا، ۱۳۷۴ش.
  10. طاهری‌آکِردی، محمدحسین، یهودیت، مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی‌ص، قم، ۱۳۹۰ش.
  11. طوسی، محمدبن حسن، التبیان فی تفسیرالقرآن، انتشارات دار احیاء التراث العربی، بیروت.
  12. طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ترجمه محمدباقر موسوی‌همدانی، انتشارات دارالعلم، قم، بی‌تا.
  13. عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، انتشارات امیرکبیر، چ‌۱۷، تهران، ۱۳۷۹ش.
  14. قرنی‌گلپایگانی، حسین، زرتشت، یهود، مسیح، اسلام، چ‌دوم، قم، ۱۳۶۴ش.
  15. قنبری، بخشعلی و زهره، “بررسی تطبیقی جایگاه موسی در قرآن و تورات”، نشریۀ نامۀ الهیات، ش۵، بی‌جا، ۱۳۸۷ش.
  16. محمدیان، بهرام، دایرهُ‌المعارف کتاب مقدس، انتشارات روز نو، چ‌اول، تهران، ۱۳۸۰ش.
  17. مستر هاکس، قاموس کتاب مقدس، انتشارات اساطیر، چ‌اول، تهران، ۱۳۷۷ش.
  18. مصطفوی، حسن، التحقیق، انتشارات آثار علامه مصطفوی، چ‌اول، تهران، ۱۳۸۵ش.
  19. مکارم‌شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران، بی‌تا.
  20. هاشمی‌رفسنجانی، اکبر، فرهنگ قرآن، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، قم، ۱۳۸۴ش.

 

————————-

پانوشت:

[۱]. عباس شوشتری، فرهنگ کامل لغات قرآن، ص‌‌۳۷۳٫

[۲]. ابن‌منظور، لسانُ‌العرب، ج‌۱۲، ص‌‌۳۵۳٫

[۳]. حسن مصطفوی، التحقیق، ج‌۱۰، ص‌‌۲۷۸٫

[۴]. سید محمد رضوی، “تورات در گذر زمان”، مجله پژوهشنامه علوم و معارف قرآن‌کریم، زمستان ۱۳۸۷، ش۱، ص‌‌۱۷٫

[۵]. محمد معین، فرهنگ فارسی معین، ج‌۵، ص‌‌۳۹۹٫

[۶]. مستر هاکس، قاموس کتاب مقدس، ص‌‌۲۳۷٫

[۷]. سید محمدحسین طباطبائی، المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی‌همدانی، ج‌۴، ص‌‌۱۳۸٫

[۸]. علی‌اکبر دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ج‌۱۴، ص‌‌۳۵-۳۶-۳۷٫

[۹]. حسن عمید، فرهنگ فارسی عمید، ج‌۲، ص‌‌۱۸۷۹٫

[۱۰]. حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص‌‌۸۰٫

[۱۱]. خروج، ۲۰: ۱-۱۷٫

[۱۲]. خروج، ۱۹: ۱-۱۲؛ ۲۱و۲۳؛ ۲۴: ۱۲٫

[۱۳]. خروج، ۲۴: ۱۸؛ ۲۵: ۱۰؛ ۳۲: ۳۵٫

[۱۴]. حسین قرنی‌گلپایگانی، همان، ص‌‌۴۵٫

[۱۵]. مستر هاکس، قاموس کتاب مقدس، ص‌‌۶۰۹٫

[۱۶]. اول پادشاهان، ۸: ۹٫

[۱۷]. بهرام محمدیان، دایرهُ‌المعارف کتاب مقدس، ص‌‌۳۹۶-۳۹۷٫

[۱۸]. اعراف/۱۴۲٫

[۱۹]. سید محمدحسین طباطبائی، المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی‌همدانی، ج‌۱۶، ص‌‌۷۶٫

[۲۰]. اعراف/۱۴۵٫

[۲۱]. سید محمدحسین طباطبائی، المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی‌همدانی، ج‌۱۶، ص‌‌۹۲٫

[۲۲]. شیخ طوسی، تفسیر التبیان، ج‌۴، ص‌‌۵۳۹٫

[۲۳]. ناصر مکارم‌شیرازی، تفسیر نمونه، ج‌۶، ص‌‌۳۶۲٫

[۲۴]. اعراف/۱۵۰٫

[۲۵]. سید محمدحسین طباطبائی، المیزان، ج‌۱۶، ص‌‌۱۰۰٫

[۲۶]. لیاقت تاکیم، “ده‌فرمان و الواح در تفاسیر شیعه و سنی”، ترجمه محمدحسین محمدپور، پژوهشهای قرآنی، ش۶۵-۶۶، ص‌‌۲۷۲٫

[۲۷]. محمدحسین طاهری‌آکِردی، یهودیت، ص‌‌۳۹٫

[۲۸]. بخشعلی و زهره قنبری، “بررسی تطبیقی جایگاه موسی در قرآن و تورات”، نامه الهیات، ش۵، ص‌‌۸۶-۸۷٫

[۲۹]. خروج: ۳۴٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *