بررسی تطبیقی حضرت زکریا و یحیی علیهمالسلام در قرآن و عهدجدید
نویسنده: سمیرا صبوریانراد
چکیده
یکی از موارد اشتراکی میان کتاب مقدس عهدجدید و قرآنکریم، ذکر انبیای بزرگ چون زکریا و یحیی(ع) است. قرآن از آنرو که کتابی صرفاً تاریخی نیست، در این داستان نیز به ذکر اهم وقایع میپردازد؛ اما عهدجدید از آنرو که نویسندگانی بشری دارد، به جزئیات تاریخی با تفصیل بیشتری پرداخته است. مطالعۀ تطبیقی ایندو پیامبر، ما را به مواضع وفاق و نیز اختلاف آشنا میکند. این تطبیقات، بیانگر نگاه راویان صدور آندو و درنتیجه بحث تاریخیبودن متن، و تحریف یا عدم تحریف، و زیبایی روایتها در آندو متن است.
کلیدواژه: قرآنکریم، کتاب عهدجدید، حضرت زکریا(ع)، حضرت یحیی(ع)، حضرت مریم(س)، داستان انبیای الهی.
مقدمه
نام حضرت یحیی(ع) پنجبار در قرآن آمده و داستان تولدش و صفاتی چون مهربانی، پرهیزگاری، فروتنی، نیکی به والدین و… در مورد ایشان ذکر شده است. در قرآن از یحیی بهعنوان بشارتدهندۀ عیسی و کلمۀ الهی عیسیمسیح، سید، حَصور و نبی نیز یاد شده است. داستان زندگی حضرت زکریا(ع) نیز ضمن داستان مریم(س) و بشارت تولد یحیی در کهولتِ سنّ وی، در زمرۀ اشارات قرآنی است. از زکریا و یحیی(ع)در کتاب عهد جدید بهروشنی یاد شده است و این تحقیق در تطبیق گزارههای این دو متن مقدس است.
این موضوع ذیل کتابهای قصصُالانبیاء چون: «بررسی تاریخی قصص قرآن» اثر محمد بیومی، «مقایسۀ قصص در قرآن و عهدین» از عباس اشرفی و سایر آثار آمده است. این مقاله با رویکرد تطبیقی و بهصورت کتابخانهای پژوهش شده است.
بخش اول. ویژگیهای زکریا و یحیی(ع)در قرآن
-
اوصاف حضرت زکریا(ع)
قرآنکریم دربارۀ زکریا(ع) میفرماید:
«وَزَکَرِیا وَیحْیی وَعِیسَى وَإِلْیاسَ کُلٌّ مِنَ الصَّالِحِینَ»؛[۱] «زکریا از بندگان صالح و صابر خداوند و پیامبری همانند اسماعیل، عیسی و الیاس بود.»
وی مورد رحمت خداوند بود و در سنّ پیری با همسری نازا، صاحب فرزندی به نام یحیی شد. ایشان هرگز از استجابت دعا محروم نبود و خداوند را در صبح و شام تسبیح میگفت و به عبادت خداوند میپرداخت.[۲]
همچنانکه میدانیم زکریا(ع) پس از مرگ عمران(پدر مریم)، سرپرستیِ مریم را برعهده گرفت و کسی جز او بر محراب وارد نمیشد و خداوندمتعال میخواست که کرامت و ارجمندیِ مریم را به او بنمایاند، از اینرو وی هرگاه که در محراب بر او وارد میشد، نزد خود خوراکی مییافت:[۳]
«کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقاً قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هَـذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ إنَّ اللّهَ یَرْزُقُ مَن یَشَاء بِغَیْرِ حِسَابٍ»؛[۴] «زکریا هربار که در محراب بر او وارد مىشد، نزد او [نوعى] خوراکى مىیافت. [مى] گفت: «اى مریم، این از کجا براى تو [آمده است؟ او در پاسخ مى] گفت: «این از جانب خداست، که خدا به هرکس بخواهد، بىشمار روزى مىدهد.»
زکریا(ع) از پیری به ناتوانی رسیده و زنش نیز نازا بود. ابنعباس میگوید: سنّ زکریا در هنگام سرپرستی مریم، ۱۲۰سال و زنش ۹۹سال داشت.[۵] زکریا وقتی کرامتهای خداوندمتعال را در حق مریم دید و بهویژه آنکه دید، خداوند چگونه آن دوشیزۀ شایسته را به روزی مینوازد، به فضل و رحمت الهی امید بست. مفسران عقیده دارند که زکریا(ع) در نزد مریم میوههای تابستانی را در زمستان، و میوههای زمستانی را در تابستان میدید و آنگاه که چنین لطف خارقالعادهای را ملاحظه کرد، امید به لطف خداوند بست تا مگر در حق او نیز برخلاف معمول طبیعت، لطفی ارزانی دارد و از زن پیر و نازایش فرزندی به او بدهد.[۶]
بشارت ولادت یحیی(ع) در قرآن
زکریا(ع) وقتی نشانههای بارز قدرت الهی و احترامی را که به مریم پارسا عنایت کرده بود، مشاهده نمود، با پروردگار خود اینچنین مناجات کرد:
«رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیبًا وَلَمْ أَکُنْ بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِیا* وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِی مِنْ وَرَائِی وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیا* یرِثُنِی وَیرِثُ مِنْ آلِ یعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبّ ِرَضِیا»؛[۷] «پروردگارا! استخوانهایم سُست گشته و پیری مویم را سپید نموده است؛ ولی من هیچگاه از عطای تو محروم نبودهام. بارخدایا! من از این وارثان کنونی بیمناکام که راه باطل پویند و همسرم نیز نازاست، از پیشگاه خود به من جانشینی شایسته عنایت کن که وارث من و همسر آلیعقوب باشد، خداوندا! او را وارثی پسندیده و صالح مقرر دار!»
خداوند دعای زکریا(ع) را به استجابت رساند و فرشتگانی را نزد او فرستاد تا به او مژده دهند که خدایمتعال بهزودی به او فرزندی عنایت خواهد فرمود و نام یحیی را برایش برگزیند که ویژۀ اوست و هیچکس را به این اسم نامگذاری نکرده است و به زودی برکات الهی بر او وارد میشود. وی به کتاب الهی ایمان میآورد و پیشوای قوم خود خواهد بود و از شهوات و هوای نفس اجتناب و دوری میکند.[۸]
زکریا(ع) از این مژده شگفتزده شد و عرض کرد:
«قَالَ رَبِّ أَنَّى یکُونُ لِی غُلَامٌ وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْت ُمِن َالْکِبَر ِعِتِیاً* قَالَ کَذَلِکَ قَالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَی هَینٌ وَ قَدْخَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَکُ شَیئاً* قَالَ رَبّ ِاجْعَل ْلِی آیهً قَالَ آیتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَیالٍ سَوِیاً* فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَیهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُکْرَهً وَعَشِیاً»؛[۹] «پروردگارا! چگونه برای من فرزندی خواهد بود؟! درحالیکه همسرم نازا و عقیم است، و من نیز از شدت پیری افتاده شدهام* فرمود: پروردگارت اینگونه گفته (و اراده کرده) این بر من آسان است؛ و قبلاً تو را آفریدم درحالیکه چیزی نبودی* عرض کرد: پروردگارا! نشانهای برای من قرارده! فرمود: نشانۀ تو این است که سهشبانهروز قدرت تکلم (بامردم) نخواهی داشت؛ درحالیکه زبانت سالم است* او از محراب عبادتش به سوی مردم بیرون آمد؛ و با اشاره به آنها گفت: (به شکرانۀ این موهبت)، صبحوشام خدا را تسبیح گویید!»
از امام محمدباقر(ع) روایت است که چون یحیی(ع) متولد شد، او را به آسمان بردند و از نهرهای بهشت او را غذا میدادند، و چون او را از شیر بازگرفتند او را به سوی پدرش فرود آوردند و در هرخانهای که بود، خانه از نور رویش روشن میشد.[۱۰]
-
اوصاف یحیی(ع)
یحیی(ع)، پاک و استوار به جوانی رسید، و این در حالی بود که در پرهیزگاری و پارسایی و فرمانپذیری از پروردگارش نمونه بود. او همچنین به نیکوکاری در حق پدر و مادر نیز زبانزد عام و خاص بود. خداوندمتعال او را به دانش و حکمت نواخته و با رسالت بر او منت گذارده بود.[۱۱]
«أَنَّ اللَّهَ یبَشِّرُکَ بِیحْیى مُصَدِّقًا بِکَلِمَهٍ مِنَ اللَّهِ وَسَیدًا وَحَصُورًا وَنَبِیاً مِنَ الصَّالِحِینَ»؛[۱۲] «خداوند تو را به یحیی که تصدیقکنندۀ فیض الهی(عیسی) و سرور و خویشتندار و پیامبری از نیکوکاران است نوید میدهد.»
خداوندمتعال پیامبر بزرگوارش، حضرت یحیی(ع) را در سورۀ آلعمران به چهار صفت وصف کرده است.
- تصدیقکنندۀ عیسی(ع)؛
در قرآن شاهد دو رابطه میان عیسی و یحیی(ع)هستیم. اول، رابطۀ تصدیقکنندگی یحیی(ع) برای عیسی(ع) است که در همین آیه اشاره شده است: «أَنَّ اللَّهَ یبَشِّرُکَ بِیحْیى مُصَدِّقًا بِکَلِمَهٍ مِنَ اللَّهِ»
از ابنعباس روایت شده که عیسی و یحیی، پسرخاله بودهاند و مادر یحیی به مریم میگفت: «میبینم که فرزندم در شکم برای فرزندی که تو در شکم داری سجده میبرد.»[۱۳] یحیی(ع) ششماه از عیسی(ع) بزرگتر بود و نخستین کسی بود که به او ایمان آورد و او را به عنوان کلمۀ و روح الهی تصدیق کرد.[۱۴]
رابطۀ دوم، بین زکریا و مادر عیسی یعنی مریم(س) در موضوع سرپرستی مریم توسط زکریا است که در آیۀ زیر به آن اشاره شده است:
«فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَکَفَّلَهَا زَکَرِیا»؛[۱۵] «خداوند، او(مریم) را بهطرز نیکویی پذیرفت؛ و بهطرز شایستهای، (نهال وجود) او رارویانید (و پرورش داد)؛ و کفالت او را به زکریا سپرد.»
- آقایی و سروری؛
دومین وصف دربارۀ یحیی(ع)، «سید/سرور»بودن اوست. ابنعباس، سید را به بردبار و بزرگوار و پرهیزگار تفسیر کرده است. سید کسی است که بر قوم خویش سروری دارد، یعنی از جایگاه و مرتبت بالاتری از آنان برخوردار است و یحیی(ع) از این حیث بر قوم خویش برتر بود؛ چراکه هرگز مرتکب گناهی نشد، و درنتیجه بر آنان سروری داشت. آنگاه کسی که در امور دین سرور و پیشوا باشد، قطعاً اوصافی دیگر از قبیل دانش، بردباری، بخشندگی، زهد، پارسایی و پرهیزگاری را نیز در بر میگیرد.[۱۶]
- خویشتنداری؛
حَصر در لغت بهمعنای حبس و بازداشتن است و بیشتر محققان برآنند که یحیی از روی پاکدامنی و پارسایی، خویشتن را از نزدیکشدن به زنان نگاه میداشت و از اینرو، حصور بهمعنای کسی است که بسیارخویشتندار است و جلوی خود را میگیرد.[۱۷]
باید توجه کنیم که ویژگی «حصور»، ستایشی برای یحیی(ع) است و هرگز به این معنا نیست که وی همسری اختیار نکرد یا با ایشان نزدیکی نمیکرد؛ زیرا چنانکه بسیاری گفتهاند وی از گناهان و پلیدیها برکنار بود. در تأیید این، گفتهاند که حتی در دعای پدرش پیش از تولد وی، ازدیاد نسل خواسته شده بود؛ زیرا میگوید: «هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیهً طَیبَهً». بنابراین گویا خواستۀ پدرش زکریا، این بود که خداوند به او فرزندی دارای ذریه و نسل پیوسته ببخشد.[۱۸]
- نبوت؛
چهارمین وصف یحیی(ع)، «وَ نَبِیاً مِنَ الصَّالِحِینَ» یعنی نبوت اوست. پس از بشارت به تولدش، دومین و در عینحال والاترین مژده این بود که حضرت زکریا(ع) درباره او دریافت کرد.[۱۹]
در سورۀ مریم نیز دربارۀ نبوتِ ایشان میخوانیم:
«یا یحْیى خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّهٍ وَآتَینَاهُ الْحُکْمَ صَبِیاً»؛[۲۰] «ای یحیی! کتاب را با قوت بگیر و ما فرمان نبوت را در کودکی به او دادیم.»
خداوند به او کتاب داد و کتاب همان تورات، کتاب بنیاسرائیل پس از موسی(ع) است که پیامبرانشان احکام آن را به پا داشته، آن را به مردم میآموختند و به آن حکم میکردند و درواقع یکی از مهمترین نعمتهای الهی بر بنیاسرائیل بود. چنانکه میفرماید:
«وَلَقَدْ آتَینَا بَنِی إِسْرَائِیلَ الْکِتَابَ وَالْحُکْمَ وَالنُّبُوَّهَ»؛[۲۱] «و به بنیاسرائیل کتاب و فرمانروایی و پیامبری دادیم.»
و نیز میفرماید: «یایحْیى خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّهٍ وَآتَینَاهُ الْحُکْمَ صَبِیا* وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَ زَکَاهً وَ کَانَ تَقِیا* وَبَرًّا بِوَالِدَیهِ وَلَمْ یکُنْ جَبَّارًا عَصِیاً* وَسَلَامٌ عَلَیهِ یوْمَ وُلِدَ وَیوْمَ یمُوتُ وَیوْمَ یبْعَثُ حَیاً»؛[۲۲] «ای یحیی! کتاب (خدا) را با قوت بگیر! و ما فرمان نبوت (و عقل کافی) در کودکی به او دادیم* و رحمت و محبتی از ناحیۀ خود به او بخشیدیم، و پاکی (دل و جان) و او پرهیزگار بود* او نسبت به پدرومادرش نیکوکار بود؛ و جبار (و متکبر) و عصیانگر نبود* سلام بر او، آن روز که تولد یافت، و آن روز که میمیرد، و آن روز که زنده برانگیخته میشود.»
- مهرورزی؛
خداوند میفرماید ما از نزد خویش، یحیی(ع) را مهرورز قراردادیم، یعنی خداوندمتعال بهعنوان بخشش از نزد خود (بدون هیچ مشقت و آموزشی) به او مهربانی ارزانی داشت، که چنین وصفی در حق او و برای او بسیار پسندیده بود. مهربانی و مهرورزی برای هرپیامبری که مکلَّف به رعایت احساس و عواطف دل و جان مردم و جذب مهربانانه آنان به نیکی باشد، ضروری است.[۲۳] روایت است که «حنّان» در اینجا بهمعنای محبت است؛ یعنی از نزد خویش به او محبتی دادیم و او را محبوب و خوشایند مردم قرار دادیم؛ چنانکه هرکس او را میدید، به او مهر میورزید.[۲۴]
- پاکی؛
زکات بهمعنای پالودگی از آلودگی و گناه است. از ابنعباس روایت شده که معنای «زکاۀ»، برکت است و یعنی خداوندمتعال به او پاکی، پاکدامنی، پاکدلی و پاکسرشتی داده تا با آن هرگونه آلودگی را از دل و جان بزداید و و آن را پاک و پالوده بدارد.[۲۵]
- پرهیزگاری؛
حضرت یحیی(ع) مؤمنی متقی و پرهیزگار بود و دائماً به امر خداوند، پرهیزگار و مراقب بود، بهنحویکه از او بیم داشت و همواره در عیان و نهان، خدا را ناظر بر خود میدید، و گفته شده که سزاوارترین مردم به تقوا کسی است که نه گناهی مرتکب شده و نه آهنگ گناهی کرده است و به عنوان مثال یحییبن زکریا(ع)را شاهد آوردهاند.[۲۶]
- نیکی به والدین؛
یحیی(ع) به پدر و مادر خویش نیکوکار و در فرمانبرداری و محبت به آنان پیشرو بود و هرگز از فرمان آنان سر نمیپیچید؛ چراکه پس از تعظیم خداوندمتعال، هیچ عبادتی همسان با بزرگداشت پدر و مادر نیست.[۲۷] از اینروی خداوندمتعال میفرماید:
«وَقَضَى رَبُّکَ أَلَّاتَعْبُدُوا إِلَّا إِیاهُ وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا»؛[۲۸] «پروردگارت چنین مقرر داشته که جز او را نپرستید و به پدر و مادر خویش نیکی کنید.»
- فروتنی؛
یکی دیگر از اوصاف یحیی(ع) ستمکارنبودن وی بود. وی هرگز از روی کبر و برتریجویی از حق روی برنمیتافت و همواره به راستی گردن مینهاد و هرگز به مردم فخر نمیفروخت و بر آنان برتری نمیجست.[۲۹] از ابنعباس روایت شده، جبّار کسی است که میکُشد و از روی خشم مردم را گردن میزند.[۳۰] در این آیه، مراد وصف فروتنی و نرمخویی حضرت یحیی(ع) است که متصف به اوصاف مؤمنان شده است. خداوندمتعال در حق پیامبراکرم(ص) نیز میفرماید:
«فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنَا للَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْکُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْب ِلَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ»؛[۳۱] «به (برکت) رحمت الهی، دربرابر آنان(مردم) نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند.»
- تواضع در برابر خدا؛
«وَلَمْ یکُنْ … عَصِیاً»؛ یعنی یحیی(ع) هرگز سرکش نبود. عَصیّ از عاصی بلیغتر است و منظور، مبالغه در پرهیزگاری است. طبرسی میگوید: «وَلَمْ یکُنْ جَبَّارًا عَصِیاً» یعنی از طاعت خداوند و فرمان پدر و مادر سرنمیپیچید؛ بلکه برای خداوند و پدر و مادر خویش، فروتن و متواضع بود و از اوامر آنان فرمان میپذیرفت و از نواهی آنان بازمیماند و هرگز نسبت به خداوند و پدر و مادرش سرکش نبود.»[۳۲]
- درودهای سهگانه؛
«وَسَلَامٌ عَلَیهِ یوْمَ وُلِدَ وَیوْمَ یمُوتُ وَیوْمَ یبْعَثُ حَیاً»؛ «درود بر او باد روزی که زاده شد و روزی که میمیرد و روزی که زنده برانگیخته میشود».
همچنانکه میدانیم، هولناکترین لحظههای انسان در سه جایگاه زمانی است: روزی که به دنیا آید و خود را بیرون از جایی که بوده احساس میکند؛ و روزی نیز که میمیرد و گروهی را میبیند که هرگز آنان را ندیده است؛ و سوم، روزی است که برانگیخته میشود و خویشتن را در محشری سترگ میبیند. بدینسان خداوندمتعال یحیی(ع) را در هرسه مرحله بهطور ویژه، ایمن داد.[۳۳]
از حسن بصری روایت شده که:
«یحیی و عیسی(ع)در جایی همدیگر را ملاقات کردند. عیسی به او گفت: برای من آمرزش بخواه که تو از من بهتری. یحیی نیز به او گفت که برای من آمرزش بخواه که تو از من بهتری. عیسی گفت: نه تو از من بهتری، من بر خویشتن درود فرستادهام؛ اما خداوند بر تو درود فرستاده است؛ پس سوگند به خداوند که فضل هر دوی آنان معلوم گردید.»[۳۴]
بخش دوم. ویژگیهای حضرت زکریا و یحیی(ع)در عهدجدید
-
اوصاف زکریا(ع)
زکریا(ع) کاهنی یهودی و عضو دستهای از خدمۀ خانه خدا و بسیار درستکار و مجری احکام الهی با جان و دل بود. او توسط فرشتۀ خدا در ایام پیری به یحیای نبی(ع) وعده داده شد و در زمان تولد یحیی از روحُالقدس پُر شد و نبوت کرد.[۳۵]
همسر زکریا(ع)، الیزابت نام داشت که از نسل هارون(برادر موسی) و از قبیلۀ کاهنان یهود بود.[۳۶] الیزابت زنی پارسا، متعبد، مجری احکام الهی، پیر، سالخورده و نازا بود.[۳۷]
- بشارت ولادت یحیی به زکریا(ع)در عهد جدید
زکریا(ع) و الیزابت پیر و سالخورده بودند و نیز الیزابت نازا بود. فرشتۀ خدا(جبرئیل) در جایگاه مقدس خانۀ خدا، بر او ظاهر شد و در طرف راست قربانگاه ایستاد. زکریا از دیدن فرشته، مبهوت و هراسان شد؛ ولی فرشته او را تسلی داد و به او بشارت پسری به نام یحیی(ع) داد که موجب شادی و سرُور والدین و بسیاری دیگر شد.[۳۸] زکریا(ع) به فرشته گفت:
«ولی غیر ممکن است! چون من پیر شدهام و همسرم نیز سالخورده است! فرشته در جواب گفت: من جبرائیل هستم که در حضور خدا میایستم و اوست که مرا فرستاده تا این خبر خوش را به تو دهم؛ اما حال که سخنان مرا باور نکردی، قدرت تکلم را از دست خواهی داد و تا زمانی که کودک به دنیا بیاید، یارای سخنگفتن نخواهی داشت، و آنچه گفتم در زمان مقرر واقع خواهد شد.»[۳۹]
زمانی که زکریا از جایگاه مقدس به صحن آمد، قدرت تکلم نداشت؛ لذا مردم فهمیدند که او رؤیایی دیده است. پس از مدتی اندک، الیزابت باردار شد و پسری به دنیا آورد و چون نوزاد هشتروزه شد، تمام بستگان و دوستان برای مراسم ختنه جمع شدند و میخواستند نام او را زکریا بگذارند؛ ولی الیزابت نام او را یحیی نهاد و چون با اشاره از زکریا خواستند که نام او چه باشد، زکریا با اشاره، تختهای خواست و روی آن نوشت: «نامش یحیی است» و در این هنگام زبان زکریا باز شد، و خدا را شکر کرد.[۴۰]
- نبوت یحیی(ع) در عهدجدید
جبرائیل در حین بشارت یحیی به زکریا(ع)او را این چنین توصیف میکند:
«این پسر باعث شادی و سرُور شما خواهد شد و بسیاری نیز از تولدش شاد خواهند شد؛ زیرا او از مردان بزرگ خدا خواهد شد. او هرگز نباید شراب و مشروبات مستیآور بنوشد؛ چون حتی پیش از تولد از روحُالقدس پُر خواهد بود. بسیاری از بنیاسرائیل توسط او بهسوی خداوند، خدای خود بازگشت خواهند نمود. او خدمت خود را با همان روح و قدرت الیاس (یکی از انبیای قدیم) انجام خواهد داد. او پیشاپیش مسیح خواهد آمد تا مردم را برای ظهور او آماده کند و به آنها بیاموزد که همچون اجداد و خویش خداوند را دوست داشته باشند.»[۴۱] یحیی رشد کرد و صاحب روحی توانا شد. او در بیابان به سر میبُرد تا روزی فرارسید که میبایست خدمت خود را در میان قوم بنیاسرائیل آغاز کند.[۴۲]
- یحیای تعمیددهنده
یحیی(ع) اغلب روزه دار بود[۴۳] و لباسی از پشم شتر بر تن داشت و خوراکش ملخ و عسل صحرایی بود. او مردم را موعظه میکرد که توبه کنند؛ زیرا ملکوت خداوند به زودی فرامیرسد. مردم به نزد او آمده، اعتراف به گناه میکردند و در رود اردن غسل تعمید[۴۴] میگرفتند و از اینجهت یحیی مشهور به «تعمیددهنده» بود.[۴۵]
- تمهید دعوت عیسی توسط یحیی(ع)
وظیفۀ اصلی یحیی(ع) تمهید مردم برای ایمان به عیسیمسیح بود. در انجیل یوحنا میخوانیم:
«خدا یحیای پیغمبر را فرستاد تا این نور را به مردم معرفی کند و مردم به او ایمان آورند.»[۴۶]
در عهدجدید، دو رابطه بین عیسی و یحیی درنظر گرفته شده است: اول، رابطۀ خویشاوندی و دیگری بشارتدهندگی و تمهید دعوت عیسیمسیح توسط یحیی است.[۴۷]
در انجیل لوقا آمده که مریم پس از اینکه از روحُالقدس پر شد، تدارک سفر دید و شتابان به نزد الیزابت رفت. وقتی مریم به الیزابت سلام کرد، بچه در شکم او تکان خورد و الیزابت پر از روحُالقدس شد. مریم حدود سهماه نزد الیزابت ماند سپس به خانۀ خود بازگشت.[۴۸] این عبارت، نشاندهندۀ نسبت خویشاوندی بین مریم و الیزابت است.
از جانب دیگر در کتاب مقدس، وظیفۀ یحیی، تمهید راه برای مسیح است. وقتی شائبۀ این میرفت که یحیی همان مسیح است، وی به مردم گفت:
«من شما را با آب تعمید میدهم؛ اما به زودی شخصی خواهد آمد که شما را با روحُالقدس و آتش تعمید خواهد داد. مقام او بالاتر از من است و من حتی لایق نیستم که بند کفشهایش را بگشایم.»[۴۹] و در آن زمان عیسی(ع) از ایالت جلیل به سوی رود اردن آمد تا از یحیی(ع) تعمید گیرد؛ ولی یحیی مانع شد و گفت:
«این کار شایسته نیست، این منم که باید تو را تعمید بگیرم.» اما عیسی گفت: «مرا تعمید بده؛ زیرا این چنین حکم خدا را به جا میآوریم.»[۵۰]
در انجیل یوحنا آمده که یحیی، عیسی را به مردم معرفی کرد و گفت: «این همان کسی است که به شما گفتم بعد از من میآید و مقامش از من بالاتر است؛ زیرا پیش از آنکه من باشم او وجود داشت.»[۵۱]
-
شهادت زکریا(ع) در عهدجدید
عیسیمسیح در توبیخ فریسیها و علمای یهود که تظاهر به دینداری میکردند، فرمود:
«خون مردم بیگناهی که شهید شدهاند به گردن شما خواهد بود، یعنی از هابیل معصوم گرفته تا زکریا پسر برخیا که او را داخل خانۀ خدا، بین عبادتگاه و قربانگاه کشتید.»[۵۲]
-
شهادت یحیی(ع) در عهدجدید
هیرودیس و همسرش هیرودیا با یحیی سر دشمنی داشتند و علت آن نیز مخالفت یحیی با ازدواج هیرودیس و هیرودیا بود؛ چراکه هیرودیا قبلاً زن برادر هیرودیس یعنی فیلیپ بود و بههمین خاطر یحیی را به زندان انداختند.
در جشن میلاد هیرودیس، هنگام رقصیدن دختر هیرودیا، هیرودیس که بسیار شاد شده بود، در حضور همه سوگند یاد کرد که هرچه بخواهد برایش آماده کند و او نیز بنا به سفارش مادرش، تقاضای سر یحیی(علیهالسلام) را کرد. هرچند پادشاه از این تقاضا رنجیده خاطر شد؛ اما دستور به انجام آن داد و دختر نیز سر یحیی را تقدیم مادرش کرد. آنگاه شاگردان یحیی آمدند و بدن او را به خاک سپردند.[۵۳]
بخش سوم. نتایج تطبیق دو شخصیت حضرت زکریا و یحیی(ع)در قرآن و عهدجدید
با استناد به داستان حضرت زکریا و یحیی(ع)پی میبریم، داستانهای قرآنی عام و کلی است و از آنجا که قرآن کتابی صرفاً تاریخی نیست، لذا از ذکر جزئیات پرهیز دارد. حال آنکه در عهدجدید به ویژه در اناجیل اربعه، جزئیاتی ذکر شده که لزومی به نقل آنها نبوده است. از همین موضوع میتوان نتیجه گرفت که متن عهدجدید، موارد تاریخیاش بسیار است و وجود روایتهای اناجیل، خود دلیلی بر بشری بودن نویسندگان آن است. مثلاً در گزارشات مختلف از عهدجدید به ذکر مصادیق، اماکن، افراد متعدد و نامهای پراکنده برمیخوریم و میبینیم که یک داستان را به چند نقل بیان نموده است؛ درحالیکه در قرآن تنها به ذکر قسمتی از حادثه پرداخته که ضروری بوده و ناظر به یک حکمت و پند ویژه است.
در زیر به اهم موارد وفاق و اختلاف داستان زکریا و یحیی اشاره میشود که به نوعی اشاره به نتایج مقاله نیز هست.
-
موارد اشتراک و مواضع وفاق
- در هر دو کتاب، زکریا(ع) نبی و مورد رحمت خداوند بود و به یحیی(ع) بشارت داده شد.
- در هر دو کتاب همسر زکریا نازا است، با این تفاوت که در قرآن نازا و عقیم و در عهدجدید نازا و سالخورده گفته شده است.
- هر دو کتاب، بشارت را در خلوتگاه عبادت ذکر میکنند، با این تفاوت که در قرآن بشارت در پی دعای زکریا(ع) و استجابت خداوند محقق شده است.
- در هر دو کتاب، زکریا(ع) پس از بشارت قدرت تکلم ندارد؛ ولی در قرآن مدت آن سهروز و علت آن نشانهای از سوی پروردگار است. اما در عهدجدید مدت آن، تا زمان تولد یحیی و علت آن تنبیه زکریا به سبب باورنکردنِ بشارت خداوند است.
- دو کتاب، در تصدیقکنندگیِ یحیی و عیسی(ع)مشترکند؛ ولی در عهدجدید علاوهبر تصدیق مسیح، به معرفی او نیز میپردازد و اصل آمدن یحیی برای تمهید راه مسیح، معرفی شده است.
- رابطۀ خویشاوندی بین مریم و الیزابت در عهدجدید تصریح شده؛ ولی در قرآن به صراحت نیامده است؛ بلکه از کفالت مریم توسط زکریا(ع)، احتمال خویشاوندی دریافت میشود.
- هر دو کتاب، به پیری و فرسودهبودن والدین (حین تولد یحیی) قائلاند.
- در عهدجدید و قرآن، یحیی(ع) بهعنوان پیامبر الهی معرفی شده است.[۵۴]
-
مواضع اختلاف
- در قرآن، زکریا(ع) پیامبر خدا است؛ ولی در عهدجدید کاهن و نبی است.
- در قرآن صفات صالح، صابر، مستجابُالدعوه و تسبیحگو و عابد برای او آمده؛ ولی در عهدجدید، کاهن بودن، بسیار درستکاربودن، مجری احکام الهی با دل و جان بودن برای او آمده است.
- در عهدجدید، همسر زکریا، الیزابت از نسل هارون و از قبیلۀ کاهنان، زنی پارسا و متعبد ذکر شده است؛ ولی در قرآن، به نام و صفات و نسب آن اشاره نشده است.
- در قرآن، زکریا(ع) سرپرست مریم(س) معرفی میشود؛ ولی در عهدجدید چنین نیست. در عهدجدید، سخنی از سرپرستی مریم در کودکی و یا زمانی دیگر به چشم نمیخورد؛ بلکه مریم، شخصیتی است که ذیل شخصیت عیسی(ع) جای گرفته است؛ لذا فقط برههای از زندگی مریم در عهدجدید آمده که با داستان عیسیمسیح پیوند دارد. و تنها، رابطۀ خویشاوندی بین مریم و الیزابت(همسر زکریا) بعد از بشارت عیسی و اقامت سهماهۀ مریم نزد الیزابت، مشهود است.[۵۵] در قرآن، نسبت بین مریم و زکریا(ع)در رابطه با تربیت مطرح میشود؛ ولی در عهدجدید نسبت نسبی مطرح میشود.
- در قرآن، یحیی، جانشین زکریا و از دودمان یعقوب است؛ اما در عهدجدید سخنی از آن نیست.
- یحیی(ع) در بیابان زندگی میکرد و از خوراک صحرایی چون ملخ و عسل استفاده مینمود و مردم را با آب جهت آمادگی برای ورود در ملکوت خداوند، غسل تعمید میداد؛ اما در قرآن سخنی از آن نیست.
- در قرآن، اعطای نبوت به یحیی(ع) در کودکی است؛ ولی عهدجدید، زمان را مشخص نمیکند.
- در قرآن، سخن از کتابی آسمانی است که خداوند دستور گرفتن آن را به یحیی میدهد؛ اما در عهدجدید، سخنی از کتاب آسمانی وی نیست.
- موضوع شهادت زکریا و یحیی(ع)فقط در عهدجدید مطرح شده؛ بنابراین قرآن به آن اشارهای نکرده است.[۵۶]
منابع
قرآنکریم.
کتاب عهدجدید(ترجمه پیروز سیار، نشر نی، تهران، ۱۳۸۷ش).
- ابنکثیر، حافظ عمادالدین ابیالفداء اسماعیلبن عمر، قصصُالأنبیاء، تحقیق احمد محمود الخولی ودیگران، دارُالسلام، مصر، ۱۴۲۸ق.
- اشرفی، عباس، مقایسۀ قصص در قرآن و عهدین، امیرکبیر، شرکت چاپ و نشر بینالملل، تهران ، ۱۳۸۵ش.
- آلوسی، سید محمد، روحُالمعانی فی تفسیر القرآن العظیم، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بیتا.
- بیومی، محمد، بررسی تاریخی قصص قرآن، ترجمه محمد راستگو، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۸۳ش.
- طباره، عفیف و عبدالفتاح، همراه با پیامبران در قرآن، ترجمۀ حسین خاکساران و عباس جلالی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزۀ علمیۀ قم، ۱۳۷۹ش.
- طبری، ابیجعفر محمدبن جریر، تفسیر الطبری المسمی جامعُالبیان فی تأویل القرآن، دارُالکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۲ق.
- فخررازی، ابوعبدالله محمدبن عمر، مفاتیحُالغیب، دارُاحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۲۰ق.
- قصصُالانبیاء، قطبالدین راوندی، نشر دار احیاء الکتب، بغداد، ۱۴۳۰/۲۰۰۹م.
- نسفی، ابوحفص نجمالدین محمد، تفسیر نسفی، سروش، تهران، ۱۳۶۹ش.
———————————-
پانوشت:
[۱]. انعام/۵٫
[۲]. رک: مریم/۱-۱۱٫
[۳]. محمد بیومی، بررسی تاریخی قصص قرآن، ترجمه: محمد راستگو، ص۲۱۵-۲۱۶٫
[۴]. آلعمران/۳۷٫
[۵]. فخرالدین محمدبن عمر رازی، التفسیر الکبیر(مفاتیحُالغیب)، ص۳۹٫
[۶]. همان، ص۳۲-۳۳٫
[۷]. مریم/۴-۶٫
[۸]. عفیف و عبدالفتاح طباره، همراه با پیامبران در قرآن، ترجمه: حسین خاکساران و عباس جلالی، ص۴۰۱٫
[۹]. مریم/۱۱٫
[۱۰]. قطبالدین راوندی، قصصُالانبیاء، ص۲۱۶٫
[۱۱]. محمد بیومی، بررسی تاریخی قصص قرآن، ص۲۲۹٫
[۱۲]. آلعمران/۳۹٫
[۱۳]. سید محمد آلوسی، روحُالمعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۱۴٫
[۱۴]. محمد بیومی، بررسی تاریخی قصص قرآن، ص۲۲۶٫
[۱۵]. آلعمران/۳٫
[۱۶]. ابوحفص نجمالدین محمد نسفی، تفسیر نسفی، ج۱، ص۱۵۶٫
[۱۷]. محمد بیومی، بررسی تاریخی قصص قرآن، ص۲۲٫
[۱۸]. اسماعیلبن عمروبن کثیردمشقی، تفسیر القرآن العظیم(ابنکثیر)، ج۱، ص۵۴۱-۵۴۲٫
[۱۹]. محمد بیومی، بررسی تاریخی قصص قرآن، ص۲۲٫
[۲۰]. مریم/۱۲٫
[۲۱]. محمد بیومی، بررسی تاریخی قصص قرآن، ص۲۳۰٫
[۲۲]. مریم/۱۲-۱۵٫
[۲۳]. محمد بیومی، بررسی تاریخی قصص قرآن، ص۲۳۲٫
[۲۴]. سید محمد آلوسی، روحُالمعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۶، ص۳٫
[۲۵]. سیدبن قطببن ابراهیم شاذلی، فی ظلال القرآن، ج۴، ص۲۳۰۴٫
[۲۶]. محمد بیومی، بررسی تاریخی قصص قرآن، ص۲۳۳٫
[۲۷]. همان.
[۲۸]. اسراء/۲۳٫
[۲۹]. محمد بیومی، بررسی تاریخی قصص قرآن، ص۲۳۳٫
[۳۰]. سید محمد آلوسی، روحُالمعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۶، ص۳٫
[۳۱]. آلعمران/۱۵۹٫
[۳۲]. ابوجعفر محمدبن جریر طبرسی، جامعُالبیان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۵٫
[۳۳]. محمد بیومی، بررسی تاریخی قصص قرآن، ص۲۳۵٫
[۳۴]. ابوحفص نجمالدین محمد نسفی، تفسیر نسفی، ج۲، ص۳۰٫
[۳۵]. لوقا، ۱: ۵-۶٫
[۳۶]. لوقا، ۱: ۵٫
[۳۷]. لوقا، ۱: ۵-۱٫
[۳۸]. رک: همان.
[۳۹]. لوقا، ۱: ۱۹-۲۰٫
[۴۰]. لوقا، ۱: ۲۱-۶۶٫
[۴۱]. لوقا، ۱: ۱۴- ۱٫
[۴۲]. لوقا، ۱٫
[۴۳]. متی، ۱۱: ۱٫
[۴۴]. تعمید واژهای یونانی(Baptizo) و بهمعنای فرورفتن و یا غوطهورشدن در آب است. با این کلمه، رفتار تعمیددهنده که شخص ایماندار را در آب فرو میبرد، تشریع میشود. کلمه تعمید توسط زبان عربی از ترجمه قدیم انجیل به زبان آرامی که کلمه معمودیتا را به کار میبرد، گرفته شده است. اینواژه بهمعنای برپاایستادن و پابرجاشدن است. (برای بیشتر رک: انجیل لوقا چه میگوید؟ کانون یوحنای رسول)
[۴۵]. متی، ۳: ۱-۶٫
[۴۶]. یوحنا، ۱: ۶٫
[۴۷]. عباس اشرفی، مقایسه قصص در قرآن و عهدین، ص۳۰۶٫
[۴۸]. رک: لوقا، ۱: ۳- ۵۶٫
[۴۹]. لوقا، ۳: ۱۶-۱ و متی، ۲۳: ۲۵٫
[۵۰]. متی، ۳: ۱۳-۱۵٫
[۵۱]. یوحنا، ۱: ۱۵٫
[۵۲]. لوقا، ۱۱: ۵۱ و متی، ۲۳: ۲۵٫
[۵۳]. متی، ۱۴: ۱-۱۲٫
[۵۴]. عباس اشرفی، مقایسه قصص در قرآن و عهدین، ص۳۰۲-۳۱۱٫
[۵۵]. رک: لوقا، ۱: ۵۶٫
[۵۶]. عباس اشرفی، مقایسه قصص در قرآن و عهدین، ص۳۰۲-۳۱۱٫
شما که انقدر خوب نوشتی بد نبود تحقیق می کردی که متوجه بشی یحیی ع پسر خاله مریم مادر عیسی ع است.
یحیی فرزند زکریا ع و زکریا شوهر خاله مریم است. بهتره مطلب رو اصلاح کنید.
با سلام.
کلمهی محراب چهار بار قرآن ذکر شده است که یکبار محراب داود علیه سلام و سه بار محراب زکریا علیه سلام است. محراب امروزه واژهی متداول و پرکاربردی است که همه معنی آنرا میدانند.
آیا بهتر نبود بجای سرهمبندی کردن خلوتگاه عبادت، یا جایگاه مقدس، یا قربانگاه ، خود همان کلمهی محراب را ذکر میکردید؟
ضـمناً کلمهی قربانگاه ترجمهی نه چندان مناسبی است که شما نویسندهی محترم برای کلمهی «مذبح» که خودش نتیجهی ترجمهی نادرست است، به کار بردهاید. ضمنا نسبتاً فاحش است که از ذکر اختلاف بارز بین قرآن و انجیل طفره رفتهاید.
در انجیل یاد شده که زکریا در محراب مشغول بخور سوزاندن بود که ناگاه فرشته در سمت راست مذبح بخور ایستاده بر وی ظاهر شد و گفت که دعایش مستجاب شده است.
اگر فرشته گفته بود آرزویش برآورده شده، ممکن بود داستان علاءالدین و غول چراغ جادو را تداعی کند!! که البته آن هم اقتباسی از همین ماجراست.
آن ظرفی که در آن بخور میسوزانند اسمش «مذبح» نیست! بلکه «مصبح» یا «مصباح» درست است، به معنی «چراغ» یا هر ظرفی که روی آن قلمبه باشد.
در تطبیق با قرآن متوجه یک تناقض فاحش میشویم، چرا که در قرآن گفته شده: و هو قائم یصلّی فی المحراب! از این آیه چنین بر میآید که حضرت زکریا مشغول اقامه صلات بوده است. که یقیناً در آن زمان مُهر کربلا نداشتند که در محراب صلات یا نماز به پا کنند! اما مُهر یا مُرّ مکّی داشتند که با آن در محراب صلات یا ابر، بخار یا بخور یا دود به پا کنند.
اگر تحقیقتان یک مقالهی علمی است، پس بهتر است نسبت به حفظ و امانتداری و اجتناب از تبدیل و تغییر کلمات مبارک کلام الله، حساسیت و مراعات بیشتری داشته باشید. مثلاً عبارت «اقامه صلات» بدون اینکه نیازی به تبدیل کلماتش داشته باشید ، خودش برابر با «accommodate cloud» است که بخور به پا کردن است. و نماز آن عملی است که در ساعت بخور، جماعت در بیرون محراب یا مقصوره یا ضریح مشغول نیایش، دعا، تسبیح، رکوع یا به روی درافتادن هستند.
کار امام جماعت هم بخور سوزاندن است!
(اگر به این قول من خواستید ایراد بگیرید، قبلش پیش خودتان به این فکر کنید که چرا داخل کعبه آن همه مجمره و بخورسوز آویزان است، اما اثری از حتی یک تکه فرش یا موکت که بشود اسمش را سجاده نماز گذاشت وجود ندارد؟)
ببخشید، گمان کنم بیش از حد ایراد گرفتم…
و من الله التوفیق.
یا حق.