بررسی تطبیقی معجزههای عیسی(ع) در قرآن و اناجیل
نویسنده: سمیه حسینپور
عضو حلقۀ علمی قرآن
چکیده
یادکرد معجزههای عیسی(ع) در قرآن محدود؛ ولی در اناجیل متنوع است و این تنوع ناشی از نگارش انجیلها توسط کاتبان بسیار است. هردو کتاب دارای برخی معجزههای مشترک هستند؛ مانند زندهکردن مردگان، و برخی معجزات که منحصر در همانکتاب یعنی قرآن یا عهدجدید است. مثلاً برخی موارد انحصاری در قرآن، تأییدشدن توسط روحُالقدوس، تکلم در گهواره، چشمۀ روان و پرندۀ گلین و مواردی است که در سنت اسلامی مشهور به «ارهاص» هستند؛ اما در انجیلها هرگز خبری از این موارد مهم نیست. ازاینرو این مقاله با ارایۀ تصویر صحیحی از معجزات عیسی(ع)، ما را به جامعیت قرآن رهنمون میسازد. بدیهی است اثبات جامعیت قرآن، فقط در سایۀ مطالعۀ تطبیقی در هردو کتاب بدست میآید.
کلیدواژه: معجزه، معجزههای عیسی، قرآنکریم، اناجیل، شفای بیماران، ارهاص.
مقدمه
این نوشتار در پی واکاوی معجزات عیسی(ع) و پاسخ به برخی پرسشها در این رابطه است. مثلاً استناد معجزات به «اذن خدا» در کتاب عهدجدید و قرآن چگونه است؟ عیسی(ع) با چه هدفی معجزات را انجام میداد؟ آیا تعداد معجزهها در قرآن و اناجیل یکی است؟ جهات افتراق و تشابه کجاست؟
اصل معجزات عیسی(ع) در قرآن و اناجیل مورد وفاق است؛ اما تفاوتها در مصداق معجرات دیده میشود. به این صورت که اصل معجزۀ شفا، راهرفتن بر آب و زندهکردن به وقوع پیوسته؛ اما در اناجیل افرادی که زنده شدند، مصداقهای متعددی دارند. البته این تفاوت را میتوان به سلایق نویسندگان اناجیل دانست؛ ازاینرو بررسی معجزات در عهدجدید از ثبات یکسانی برخوردار نیست. دربارۀ معجزههای عیسی(ع) در قرآن و اناجیل کار مستقلی صورت نگرفته؛ گرچه بهصورت پراکنده ذیل کتب تاریخی، قصص و زندگینامۀ عیسی و بهطورکلی مسیحیت و ادیان ابراهیمی مطالب فراوانی در آثار مختلف موجود است؛ اما این اثر با توجه به نص اناجیل در پی تطبیق آن با منصوصات قرآنی در اینباره است.
روش مقاله، تحقیقیتوصیفی و کتابخانهای و رویکردش تطبیقی است تا در سایۀ آن بتوان به نتایج رسید. در این نوشتار ابتدا مختصری در مفهومشناسی، فلسفۀ معجزه و استنادات آن گفتیم و سپس در دو فصل مجزا، ابتدا به معجزات عیسی(ع) در اناجیل و سپس در فصل دوم به معجزات آن حضرت در قرآن با استناد به آیات اشاره خواهیم کرد و در فصل پایانی به وجوه افتراق و اشتراک آنها خواهیم پرداخت.
۱٫ مفهومشناسی معجزه
واژۀ معجزه[۱] بهمعنی کار خارقُالعاره[۲] است و در لغت از ریشۀ «عجز» آمده که به دو معنی است: یکی ضعف، مقابل قدرت[۳] و دیگری نهایت و پایان هرچیزی.[۴] در اصطلاح، معجزه بر هر امر خارق عادتی اطلاق میشود که همراه با تحدی و از معارضه سالم باشد که دلیلی بر صدق رسالتشان تلقی شود.[۵] با توجه به این تعریف، معجزه منسوب به علل ماوراءالطبیعه است.[۶]
تعاریف علامه حلی[۷] و آقای خرمشاهی[۸] که ناتوانی و معذوریت مردم در آن مدنظر است نیز همین مفهوم را تأکید میکند.
واژههای بیانگر مفهوم معجزه در کتاب مقدس؛ عبارتنداز: «آیت»، «معجزات»، «عجایب»[۹] و «آثار، نشانهها، قوا و نیرو».[۱۰] در قرآن نیز الفاظ «آیه، بینه، برهان، بصیرت و شیء مبین» بکار رفته است.[۱۱]
بنابراین معجزه در هر دوکتاب به وقوع پیوسته و جای هیچگونه تردیدی نیست بهگونهای که واژهها از جهت مضمونی نیز دارای شباهتاند.
۲٫ گونههای معجزه
آیتالله معرفت، معجزات انبیا را به دو قسم حسی و عقلی تفکیک کرده است.[۱۲]
معجزۀ حسی با چشم و برای عامه و خاصه بهویژه عامۀ مردم درک میشود و بیشتر معجزاتی که برای بنیاسرائیل نازل شد مانند: ناقۀ صالح، عصای موسی، نار ابراهیم و معجزات عیسی مانند: شفای نابینا، ساختن پرندۀ گلین، زندهکردن مردگان از این سنخ بود.
و معجزۀ عقلی با بصیرت و قابل درک است؛[۱۳] مانند خبردادن از غیب توسط عیسی(ع).
تقسیم ایشان براساس درک مردم از معجزه بود. گاهی نیز براساس درخواست مردم، تقسیم دیگری بدست میآید که عبارت است از اقتراحی به درخواست مردم، ابتدایی، به درخواست مردم و با تکیه به اذن خداوند.[۱۴]
در مسیحیت نیز معجزههای عیسی(ع) را دو نوع میدانند:[۱۵]
- از باب خدمت به بیماران و مطرودان که بر مبنای اظهار محبت بود؛[۱۶]
- نوع دشوار با هدف پردهبرداشتن از فعالیت خداوند.
با دقت در تقسسیمبندی معجزات در اسلام و مسیحیت، به نظر میرسد، میتوان گفت که در هردو طیف، انواع معجزات دارای اتحاد معنایی میباشند؛ زیرا در هردو درخواست مردم و نشاندادن قدرت خداوند مشاهده میشود.
بحث استناد بهمنظور پشتوانۀ معجزات مطرح میشود و دربارۀ معجزات عیسی(ع) باید گفت که هم در قرآن و هم اناجیل، معجزات مستند به خداوند هستند.
در قرآن صدور معجزه از جانب پیامبران منوط به اذن خداست: «… وَما کانَ لِرَسُولٍ أَنْ یأْتِی بِآیهٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ…»؛[۱۷] «و هیچ فرستادهای را نرسد که بیاجازۀ خدا نشانهای بیاورد… .» همانطورکه از این اذن بهعنوان مبدأ موثری در وجود انبیا یاد کرده است؛ مانند: «… أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیئَهِ الطَّیرِ فَأَنْفُخُ فیهِ فَیکُونُ طَیراً بِإِذْنِ اللَّهِ…»؛[۱۸] «… من از گِل برای شما به شکل پرنده میسازم، آنگاه در آن میدمم، پس به اذن خدا پرندهای میشود… .» بنابر دیدگاه آیتالله جوادی آملی تکرارِ «بإذن الله» در این آیه برای جلوگیری از توهم تثلیث، فرزند خدابودن و نشانۀ رسالت آن حضرت(ع) است.[۱۹]
قرآنکریم دربارۀ نوع معجزات عیسی(ع) میفرماید:
«إِذْ قَالَ اللّهُ یَا عِیسی ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتِی عَلَیْکَ وَعَلَی وَالِدَتِکَ إِذْ أَیَّدتُّکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلاً وَإِذْ عَلَّمْتُکَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَالتَّوْرَاهَ وَالإِنجِیلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَهِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِی وَتُبْرِیءُ الأَکْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِی وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوتَی بِإِذْنِی وَإِذْ کَفَفْتُ بَنِیإِسْرَائِیلَ عَنکَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِنْهُمْ إِنْ هَـذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِینٌ»؛[۲۰] «[یاد کن] هنگامی را که خدا فرمود: «ای عیسی پسر مریم، نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور، آنگاه که تو را به روحالقدس تأیید کردم که در گهواره [به اعجاز] و در میانسالی [به وحی] با مردم سخن گفتی و آنگاه که تو را کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و آنگاه که به اذن من، از گِل، [چیزی] به شکل پرنده میساختی، پس در آن میدمیدی، و به اذن من پرندهای میشد، و کور مادرزاد و پیس را به اذن من شفا میدادی و آنگاه که مردگان را به اذن من [زنده از قبر] بیرون میآوردی و آنگاه که [آسیب] بنی اسرائیل را- هنگامی که برای آنان حجتهای آشکار آورده بودی- از تو بازداشتم. پس کسانی از آنان که کافر شده بودند گفتند: این[ها چیزی] جز افسونی آشکار نیست.»
با مطالعه در تفاسیر عقلیاجتهادی در مورد واژه «إذن» در آیۀ ۱۱۰ مائده، نظرات یکسانی مشاهده میشود بهگونهای که شیخ طوسی،[۲۱] طبرسی،[۲۲] بیضاوی،[۲۳] نسفی،[۲۴] صاحب انوار درخشان،[۲۵] فخر رازی،[۲۶] سیوطی[۲۷] و زمخشری[۲۸] اذن را بهمعنی امر و اراده خداوند گرفتهاند، به این معنی که معجزات صادره از عیسی(ع)، از جانب خداوند است و در واقع فعل خداست نه عیسی(ع).
در انجیل یوحنا از کتاب عهدجدید نیز میخوانیم:
«من در پدرم و پدر در من است کلامهایی که بر شما میگویم از خود نمیگویم: بلکه پدری که در من ساکن است اعمال خویش را میکند.»[۲۹] این آیه میرساند که قدرت خدادادیِ[۳۰]مسیح در انجام معجزاتش دخالت داشته که میگوید: «… چنین میخواهم پاک شو!»[۳۱]
بنابراین، میتوان بیان داشت که حضرت عیسی(ع)، معجزات را به اذن خدا انجام میداد و در عملکردن مستقل نبود و استناد معجزه به خداوند یا حضرت عیسی(ع) منافاتی ندارد؛ چون فاعل اصلی خداوند و سایر فاعلها در طول او هستند. گرچه در اناجیل به صراحت از این اذن یاد نشده؛ اما با دقت در اناجیل مشخص میشود که واژگانی مانند: «خداوند، چنین میخواهم، لمس کرد، قدرت، ایمان دارید، دلش به رحم آمد، بروید، رخصت، برون آی، برخیز، و… » دلالت بر اذن از جانب خدا دارد؛ و باید اذعان کرد که به این مؤلفه کمتر پرداخته شده است.
در مورد فلسفۀ معجزات باید گفت که هر پیامبری به مقتضای شرایط زمانی، مکانی، مخاطبان و تأیید رسالت خود نیاز به نشانهها و امدادهای الهی داشت که در مورد حضرت عیسی نیز این امر جاری بود، بهگونهای که احیای مردگان در زمان عیسی، متناسب با ساحر در زمان فرعون و طبابت در زمان امپراطوری روم بوده است.[۳۲]
در کتاب مقدس آمده که معجزات عیسی(ع) جهت خیرخواهی و منفعت بشر اجرا میشده است.[۳۳] این دیدگاه با آنچه در متون اسلامی در مورد فلسفۀ معجزات عیسی مطرح شده، متفاوت است. به هر حال این نوشتار در بیان ماهیت و فلسفۀ معجزههای عیسی(ع) نیست وگرنه این موضوع نیز از پژوهشهای بایسته است.
فصل اول. معجزههای عیسی(ع) در اناجیل
تقسیمبندی معجزات عیسی(ع) در اینجا از امور ابتدایی و حسی مانند شفای بیماران آغاز میشود و سپس به امور واقع شده در طبیعت و در نهایت به زندهکردن مردگان اشاره دارد. بنابراین روند محتوای مقاله، سیر محسوس به معقول را طی کرده تا خواننده آهسته و به مرور با متن آشنا شود.
بخش اول. شفای بیماران جسمی و روحی
در میان معجزات عیسی(ع)، شفای بیماران به مراتب بیش از دیگر موارد رخداده است. این معجزه گاه در غالب شفای دیوانگان، مبتلایان به برص، بیماران زمینگیر، مفلوج، کور، کر و لال و… ظاهر شده است.[۳۴] آیات فراوانی از اناجیل به این موضوع اشاره دارند.
دربارۀ شفاهای بسیار در انجیل متی خلاصهوار به شفای دیوزدگان اکتفا کرده؛ حالآنکه در بابهای بعدی متی به مکان شفا مانند «سرزمین جناسرت» و «دریاچۀ جلیل» اشاره کرده و در مرقس و لوقا به اختصار بیان شده است.
- شفای نابینایان
در بیماریهای جسمی ابتدا از شفای نابینایان میگوییم: «… نابینایان به او نزدیک شدند عیسی ایشان را گفت: «ایمان دارید که این کار از من بر آید… .»[۳۵]
این شفا در اناجیل با اختلافاتی که خواننده را به سوی معجزه جدیدی فرامیخواند؛ بهطوریکه از نظر محتوا یکیاند؛ ولی از نظر افراد و مکان دائماً در حال تغییرند؛ مانند: «نابینا تیمایوس و اریحا»، «بیت صیدا». همانطورکه در انجیل یوحنا آمده[۳۶] و عیسی را با لقب «پسر داود» و چگونگی شفا را با لمسکردن چشم و گذاشتن آب دهان ذکر کرده است.
- شفای ناشنوا
شفای ناشنوا در اناجیل تنها در مرقس با عنوان ناشنوای الکن آمده بهگونهای که شفای لال را هم دربرمیگیرد: «و انگشت خویش را در گوشهایش نهاد و به آب دهان خود زبانش را لمس کرد و گوشهای او باز شد… .»[۳۷]
- شفای مفلوج و رنجور
«آنگاه مفلوج را گفت برخیز و بستر خویش برگیر و رهسپار خانۀ خود شو! برخاست و رهسپار خانۀ خود شد.»[۳۸]
- شفای جذامی
در انجیلهای متی، مرقس و لوقا آمده است: «در این هنگام جذامزدهای نزدیک آمد و گفت: چنین میخواهم پاک شو! و بیدرنگ جذام او پاک شد.»[۳۹]
این معجزه که در متی و مرقس ذکر شده، کاربرد لفظ «بیدرنگ» نشان از تکرار و اهمیت دارد. یعنی از جهتی از سرعت وقوع معجزه و عدم فاصله زمانی خبر میدهد که دقت در واژههای به کار رفته در معجزات مختلف ما را به سمت سلیقهایبودن نگارش انجیلها توسط نویسندگان میرساند. بهعنوان مثال در متی، به فرد جذامی گفته که کسی را با خبر مکن؛ درصورتیکه در مرقس آن فرد، دیگران را آگاه میکند و جمعیت به سوی عیسی روان میدارد.
- شفای بیماران مبتلا به تب
«عیسی چون به خانه پطرس آمد، مادر زن او را دید که در بستر بود و تب داشت او را لمس کرد و تب از تنش برفت برخاست.»[۴۰]
این معجزه در متی، مرقس و لوقا از نظر محتوا یکی ولی مصداق آن متعدد بوده است: مادر زن شمعون و پطرس٫
- شفای زن مبتلا به خونریزی دایمی
این معجزه در انجیلها بعداز زندهشدن دختر یایئروس ذکر شده است:
«باری در این هنگام زنی که از ۱۲سال قبل به خونریزی دائمی مبتلا بود عیسی گفت: دل قوی دار دخترم! ایمان تو نجاتت داده.»[۴۱] این شفا در اناجیل همزمان با دو معجزۀ دیگر به وقوع پیوسته که اشاره خواهد شد.
- شفای مردی که دستش خشک شده بود
«… آنجا مردی بود که یک دستش خشک شده بود… . آنگاه آن مرد را گفت دست خویش پیش آر، پیش آورد و چون دست دیگرش سالم گشت.»[۴۲]
در متی و مرقس دست فرد سالم گشته و فریسیان تصمیم بر هلاکت عیسی(ع) گرفتهاند. در مرقس به خشم عیسی(ع) اشاره کرده که در متی بیان نشد. از شاخصههای این معجزه نسبت به سایر معجزهها، وقوع آن در روز سبَّت(شنبه) است که طبق نظر یهودیت وقوع هرکاری در روز سبت جایز نیست و آنها وقوع معجزه در این روز را بهانهای برای رسیدن به اهداف خود قرار دادند.
- شفای زن خمیدهقامت
«… در آن هنگام زنی آن جا بود که از ۱۸سال قبل روحی او را رنجور کرده بود قامتش به تمامی خمیده گشته بود … پس آنگاه دستان خویش بر او نهاد و هماندم قامتش راست گشت و خدای را تمجید کرد.»[۴۳]
- شفای مرد مبتلا به آبآوردگی
«در این هنگام مردی که تنش آب آورده بود برابر او قرار داشت … او را شفا بخشید.»[۴۴] در مجموعه اناجیل آیاتی وجود دارد که عیسی(ع) حرمت روز سبّت را نگه نداشته و از نگاه فریسیان، نقض احکام کرده است. استدلال عیسی(ع) در مقابل فریسیان و سایرین این است که اگرچه عمل من در نزد شما گناه است؛ ولی خلاف مشیت الهی نیست.[۴۵]
- شفای دیوزدگان
«… عیسی دیو را نهیب زد و دیو از کودک برون شد و از آن دم شفا یافت.»[۴۶]
در این معجزه، حضرت عیسی(ع) پسر دیوزدۀ مصروع را شفا داد و در خلال آن به حواریان مواعظی را عرضه داشت. این ماجرا در لوقا آمده ولی در مرقس این امر در کفرناحوم واقع شده است.
بخش دوم. معجزات عیسی(ع) در طبیعت
آنچه از امور طبیعی در مقابل دید انسان قرار دارد که نشاندهندۀ قدرت خداوند در طبیعت و عیسی(ع) واسطه در نشاندادن آن است؛ مانند: فرونشاندن طوفان، راهرفتن برآب و… . چینش معجزات سیر صعودی به نزولی دارد؛ یعنی از طوفان بهعنوان یک پدیده آسمانی شروع و به شرابسازی که با معجزات عیسی(ع) سازگاری ندارد، ختم میشود.
- فرونشاندن طوفان
«… زورق از امواج آکنده گشت در این حال او خفته نزدیکش آمدند و بیدارش کردند و گفتند: دریاب ای خداوند که از دست میرویم! ایشان را گفت: از چه روی بیمناکید ای کمایمانان! آنگاه برخاست و بادها و دریا را نهیب زد و آرامش مطلق برقرار گشت… .»[۴۷]
این معجزه در متی، مرقس و لوقا به یک سبک مطرح شده که عیسی(ع) در عین معجزه به موعظۀ شاگردانش میپردازد. نکاتی در این معجزه ذهن خواننده را مشوش میکند مانند: نهیبزدن دریا که اگر به جای ابهام با صدای بلند میآمد، پذیرفتهتر بود. نیز فراز آخر آیه «مردان به شگفت آمده و گفتند این مرد کیست؟» نیز محل ابهام است؛ زیرا جز شاگردان کسی همراه عیسی(ع) نبود که آنجا با لفظ «مردان» آمده، از طرفی مگر شاگردان عیسی را نمیشناختند که گفتند او کیست؟
- راه رفتن بر آب
«… در چهارمین پاس از شب عیسی درحالیکه بر دریا گام برمیداشت… .»[۴۸] در متی، پطرس در کنار عیسی(ع) است و او را به مردم کمایمان و شکاک توصیف میکند. در ادامۀ آیات، شاگردان برابر عیسی سجده کرده و او را پسر خدا خطاب کردند؛ درصورتیکه این آیات در مرقس نیست و اسمی از پطرس نیامده است. در یوحنا نیز این ماجرا به اختصار آورده و به محل ورود زورق در کفرناحوم و خروج به خشکی نشستن اشاره کرده و مطالب مطرح در انجیل یوحنا در دیگر اناجیل موجود نیست.
«… عیسی ایشان را گفت: نیاز نیست بدانجا روند، شما خود ایشان را طعام دهید او را گفتند: لیک ما اینجا جز پنج نان و دو ماهی نداریم. گفت: آنها را اینجا نزد من آورید… .»[۴۹]
در انجیل متی، حضرت به مکان متروکی رفتند و حواریان نزد او حضور یافتند و برای مردم که جز ۵ نان و ۲ ماهی، طعامی برای خوردن نداشتند، درخواست غذا کردند و در پایان با سیرشدن افراد حاضر که به استثنای زنان و کودکان پنجهزارنفر بودند، ۱۲سبد از آن غذاها باقی ماند. در مرقس آمده که حضرت از حواریان خواست تا به محلی رفته و استراحت کنند.
در مرتبۀ دوم،[۵۰] حضرت به شاگردان گفت: مردم ۳روز نزد من چیزی نخورند که شاگردان گفتند: ۷ نان و چند ماهی کوچک موجود است که به جز زنان و کودکان چهارهزارنفر از آن خوردند و اضافه غذا را در ۷سبد جمع کردند. سپس عیسی به سرزمین مجدان رفت که در مرقس با نام «دالمانوتا» آمده است.
به عبارت دیگر، نگارندگان انجیل متی و مرقس که کتاب خود را از روی نوشتههای قدیمی استنساخ میکردند، وجود این اختلافات جزیی را در دو نسخه که دو صورت از یک معجزه بودند و آنها را دوجریان مختلف پنداشته در انجیل خود نوشتهاند و جالب اینکه دو نقل مکرر در متی و مرقس کنار هم قرارگرفتهاند.[۵۱]
- درخت انجیر خشکیده
«… درخت انجیری کنار راه بدید و نزدیک آن آمد لیک بر آن جز برگ نیافت. آنگاه آن را گفت: دیگر هرگز میوه نخواهی داد! و هماندم درخت انجیر خشک شد.»[۵۲] در این مورد گویی با پندار ذهنی درست نیست که شخص پیامبری بهدلیل عدم تحمل گرسنگی چنین دعا یا نفرینی بکند.
- سکه
این معجزه بهدلیل دریافت خراج از عیسی(ع) بوده که حکایت از سؤالهایی بین عیسی و شمعون است: «… و نخستین ماهی را که برآمد بگیر و دهانش را بگشا در آن یک استاتر[۵۳] خواهی یافت آن را برگیر و به ایشان ده از برای من واز برای خویش.»[۵۴]
- صید ماهی بزرگ
این معجزه در پی عدم طعامی برای تناول عیسی(ع) و شاگردان بودکه ملاقات عیسی با شاگردان خاص در طبریه بود: «عیسی ایشان را گفت: از آن ماهی که صید کردهاید بیاورید، آنگاه شمعون و پطرس به زورق رفت و تور آکنده از ماهیهای درشت را به خشکی کشید، صدوپنجاه ماهی و بهرغم مقدار ماهی تور پاره نشد.»[۵۵]
- شرابسازی
انجیل کنونی و کتابی که مسیحیان آن را کتاب آسمانی میدانند، نه تنها به عیسی(ع) نسبت شرابخواری میدهد؛ بلکه نخستین معجزه او را شرابسازی برمیشمرد.
«و در روز سوم، در قانای جلیل عروسی بود و مادر عیسی در آنجا بود. عیسی و شاگردانش را نیز به عروسی دعوت کردند و چون شراب تمام شد، مادر عیسی بدو گفت: شراب ندارند. عیسی … . این ابتدای معجزاتی است که از عیسی در قانای جلیل صادر گشت و جلال خود را ظاهر کرد و شاگردانش به او ایمان آوردند.»[۵۶]
بخش سوم. زندهکردن مردگان
یکی از تعجببرانگیزترین معجزات و در عینحال با روایتهای متعدد که در اناجیل مطرح شده، معجزۀ «زندهکردن مردگان» است.
- زندهکردن لعازر
«… به آوای بلند بانگ زد: لعازر برون شو! و مرده برون گشت… .»[۵۷]
لعازر دوست عیسی که بر اثر بیماری فوت کرده و ۴روز از دفن او گذشته که عیسی(ع) او را زنده میکند. او به زندگی برگشت و مدت کوتاهی را در میان مردم زندگی کرد. این ماجرا در انجیل یوحنا بهطورمفصل گزارش شده است.
- زندهکردن پسر بیوه شهر نائین[۵۸]
این معجزه که در انجیل لوقا ذکر شده نیز دربارۀ بیوهزنی است که تنها فرزند خود را از دست داده و از این جهت زیاد ناله میکرده و دل عیسی(ع) به رحم آمده او را زنده میگرداند.
- زندهکردن دختر متولی {یائیروس}[۵۹]
در این مورد تفاوتی در متی، مرقس و لوقا دیده نمیشود و تنها در مرقس و لوقا افرادی مانند: پطرس، یعقوب، یوحنا برادر یعقوب همراه عیسی(ع) بودند. پدر دختر ایمان آورده و او شفا یافت و مردمی که او را به سخره میگرفتند اعمالی داشتند که خود را نشان میدهد، نکتۀ قابل توجه اینکه در خلال این داستان، ماجرای زن مبتلا به خونریزی آمده که قبلاً به آن اشاره کردیم.
- زندهکردن پسر کارگزار[۶۰]
این ماجرا در شهر قانا برای پسر کارگزار پادشاه که مریض و در آستانۀ مرگ بود بهوقوع پیوست که با ایمانآوردن پدر در قانا، پسر در کفرناحوم شفا یافت.
بنابراین چنین معجزاتی به وقوع پیوسته از این رو اصل آن مورد انکار نیست گرچه از نظر مصداقی متعدد و دارای مبالغه است. اکنون به معجزات عیسی(ع) در قرآن اشاره میشود تا شیوه گزارشدهی هر دو کتاب برای بررسی بیشتر روشن شود.
فصل دوم. معجزات عیسی(ع) در قرآن
برای چینش معجزات در قرآن تقریباً همان چینش قسمت قبل مدنظر است. بهعبارت دیگر، چینش در هردو بخش مطابق آیات قرآن است که ابتدا به موارد شفا و سپس به زندهکردن مردگان میپردازیم.
معجزههای عیسی(ع) در قرآن از قبیل احیای مردگان، اخبار غیبی، خلق پرنده، شفای کوری و پیسی است[۶۱]و به گفتۀ توماس میشل(الهیدان کاتولیکی معاصر)، مسیحیان اینگونه معجزات را نفی یا اثبات نمیکنند؛ زیرا آنها را در کتاب خود نمییابند.[۶۲]
بخش اول. معجزههای آغازین
- تکلم در گهواره
ابتدا مختصری در باب ولادت ایشان توضیح داده میشود.
با تأمل در آیات «… إِذْ أَیدْتُکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُکَ الْکِتابَ وَالْحِکْمَهَ وَالتَّوْراهَ وَالْإِنْجیلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیئَهِ الطَّیرِ بِإِذْنی فَتَنْفُخُ فیها فَتَکُونُ طَیراً بِإِذْنی وَ تُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنی… .»[۶۳]، «… آنگاه که تو را به روحالقدس تأیید کردم که در گهواره [به اعجاز] و در میانسالی [به وحی] با مردم سخن گفتی و آنگاه که تو را کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و آنگاه که به اذن من، از گِل، [چیزی] به شکل پرنده میساختی، پس در آن میدمیدی، و به اذن من پرندهای میشد، و کور مادرزاد و پیس را به اذن من شفا میدادی و…» این نعمتها برای حضرت عیسی و مادرش موهبت و کرامت است.[۶۴]
معجزۀ تکلم در تمامی متون اسلامی با استناد به آیات قرآن و روایات مطرح شده؛ حالآنکه در عهدجدید و اناجیل سخنی از آن نیست.
- آفرینش پرنده از گِل
قرآن برای حضرت عیسی(ع) معجزات دیگری را نیز بیان میکند؛ مثلاً وی در کودکی از خاک و گل، شکلی از مرغ میسازد و در وی میدمد و آنصورت به حکم خدا جان میگیرد و به مرغ واقعی تبدیل میشود. اینمعجزه در انجیل توماس و صباوت(کودکی) ذکر شده است.[۶۵]
در آیاتی از قرآن مانند: «… أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیئَهِ الطَّیرِ فَأَنْفُخُ فیهِ فَیکُونُ طَیراً بِإِذْنِ اللَّهِ…»؛[۶۶] «من از گِل برای شما به شکل پرنده میسازم، آنگاه در آن میدمم، پس به اذن خدا پرندهای میشود… » و «… إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیئَهِ الطَّیرِ بِإِذْنی فَتَنْفُخُ فیها فَتَکُونُ طَیراً بِإِذْنی…»؛[۶۷] «… و آنگاه که به اذن من، از گِل، [چیزی] به شکل پرنده میساختی، پس در آن میدمیدی، و به اذن من پرندهای میشد.»
فعل «خَلَقَ» به معنای آفریدن است و عیسی(ع) فاعل فعل میباشد؛ حالآنکه فعل آفرینش ویژۀ خداست و تنها او خالق است،[۶۸] با این بیان که باز هم فاعل اصلی خداست و عیسی نقش واسطه دارد.
بخش دوم. شفای بیماران
شفای أکمه(کوری) و أبرص(پیسی)، از جمله معجزات حضرت عیسی(ع) بود که به ایندو در سورههای آلعمران(۴۹) و مائده(۱۱۰) اشاره شده است. آن حضرت، کور مادرزاد را شفا داده که با دقت در برخی روایات به شفای بیماران علیل و رنجور اشاراتی به چشم میخورد؛ ولی استناد ما با توجه به معجزههای مطرح شده در عهدجدید همین معجزات در قرآن میباشد که محدود و دارای تنوع مصداقی نمیباشد. یعنی نمیگوید که آن نابینا را که شفا داد، زن بوده یا مرد؟ و فقط به وقوع اصل معجزه پرداخته است.
بخش سوم. معجزههای عیسی(ع) در طبیعت
یکی از امور شگفتآوری که از جانب عیسی(ع) صادر شد، خبردادن از خوردنیها و ذخایر خانهها بود که مردم زمان خود را مبهوت ساخت. این مسئله ذیل مواردی مانند راهرفتن در آب و… لحاظ شده و همانطورکه در اناجیل نیز از این معجزه نام برده شد، محتوای آن، پرهیز از حسد و اثرات سو آن بر اعمال مؤمنان است که به برخی از آنها اشاره میشود.
- اخبار غیبی
از دیگر معجزات عیسی(ع)، خبردهی از اخبار غیبی بود که به دو صورت انجام میشد: خبردادن از خوردنیهای مردم و خبردادن از ذخیرۀ مردم در خانههایشان.[۶۹]
در «… أُنَبِّئُکُمْ … فی بُیوتِکُمْ …»؛[۷۰] «… از آنچه در خانههایتان ذخیره میکنید، خبر میدهم… »، اخبار به غیبی که مختص به خدا، رسولانی که خدای تعالی به وسیله وحی به آن آگهی داده و در این معجزه کسی شک نمیکند برای اینکه هر انسانی عادتاً میداند چه خورده و چه در خانه ذخیره دارد.[۷۱]
علامه طباطبایی بین «خلق»، «إحیاء» و «خبردادن» فرق قائل است. وی میگوید در دو مسئلۀ اول خطر گمراهشدن مردم بیشتر است؛ درحالیکه در خبردادن به غیب در نظر مردم ساده و آن را با تمرین بدست میآورند. از این روعلامه میگوید: در دو تای اول باید اذن خدا لحاظ شود تا قائل به الوهیت نشوند ولی در اخبار به غیب نیازی نیست.[۷۲]
نزول مائده بنا به درخواست حواریان از سوی عیسی(ع) مورد قبول واقع شد و او از خداوند خواست تا دعای آنان را به اجابت برساند. حواریان درخواست خود را چنین توجیه میکنند که ما میدانیم تو پیامبر خدا و صادق هستی؛ ولی برای اطمینان قلب ما معجزهای بیاور که برخلاف سایر معجزههایت که زمینی است، این معجزه آسمانی باشد تا از این طریق بر پیروانت نیز افزوده شود.[۷۳]
معجزۀ مائده در نوع خود منحصر به امت عیسی و برخلاف سایر معجزات که در حال ضرورت انجام میشده، بدون هیچ ضرورت و تنها بهخاطر درخواست در یک امر غیرلازم انجام یافته است و ازاینرو عیسی(ع) در درخواست با توجه به صلاحیت تغییراتی ایجاد نمود.[۷۴]
گروهی برآنند که این خوان آسمانی فرود نیامد؛ چراکه وقتی حواریون از شرایط دریافت و چگونگی سپاس در برابر آن نعمت گران آگاهی یافتند، تقاضای خویشتن را پس گرفتند و درنتیجه فرود نیامد.[۷۵] اما علامه در المیزان این نظر را رد کرده است.[۷۶] دیدگاه صحیح این است که مائده فرود آمد؛ زیرا خداوند از فرود آن خبر داده است.[۷۷]
بخش چهارم. زندهکردن مردگان
زندهکردنِ مردگان در قرآن مطرح شده اما در آن به بیان تعداد، شخص مورد نظر نپرداخته؛ اما در سایر متون اسلامی بهویژه روایات بیان شده است. ازاینرو در این قسمت تنها به ذکر یک مورد میپردازیم.
«گروهی از اصحاب عیسی از او خواستند تا مردهای را زنده کند. آن حضرت بر قبر سامبن نوح[۷۸] حاضر شد به او گفت: برخیز ای سامبن نوح! پس قبر شکافته شد و کلامش را تکرار کرد تا سام خارج شد. پس به سام گفت: آیا دوست داری بمانی یا برگردی؟ سام گفت: ای روح خدا برمیگردم چون سختی موت در دل من تا امروز مانده است.»[۷۹]
فصل سوم. تشابهات و تمایزات معجزههای عیسی(ع) در قرآن و اناجیل
۳٫۱٫ تشابهات معجزههای عیسی(ع) در قرآن و اناجیل
- شفای بیماران
در هر دو کتاب این بحث تحت عنوان شفای نابینای مادرزاد، فلج و علیل مطرح شده و البته مصداقهای آن متفاوت است؛ بهطوریکه فلج و علیل در قرآن ذکر شده؛ اما در متون روایی در باب آن به نقل روایت و داستانی اشاره شده است.
- طبیعت
در اناجیل اربعه، به راهرفتن عیسی(ع) در آب، و آرامکردن طوفان اشاره شده و حتی در برخی اناجیل از گامبرداشتن در آب به همراه پطرس سخن آمده است. در متون اسلامی نیز روایاتی به ایندو مورد پرداخته؛ ولی در قرآن تحت عنوان یک معجزه خاص از آن نام نبرده نشده است. شاید بتوان اینگونه توجیه کرد که ایندو مورد از «کرامت»های[۸۰] حضرت عیسی(ع) است و در هردو کتاب به پرهیز از حسد اشاره داشت که این نکته اخلاقی در روایات بارزتر بود. و در ادامه به طعام پرداخته که در انجیل «برکتدادن به طعام» و در قرآن «نزول مائده» یاد شده است.
- زندهکردن مردگان
در قرآن و اناجیل گزارش شده که «زندهکردن مردگان» توسط حضرت عیسی(ع) با توجه به مقتضیات زمان، شرایط مخاطبان، غرضورزیها و… واقع شده تا قدرت خداوند و اثبات رسالت آشکارت شود. افرادی که متفقاً در انجیلها و متون اسلامی از آنها نام برده شده، عبارتند: «عازر، پسر بیوهزن، دختر متولی کنیسه یا دختری».
۳٫۲٫ تمایزات معجزههای عیسی(ع) در قرآن و اناجیل
- شفای بیماران
در عهدجدید این معجزه به صورتهای مختلفی قابل مشاهده است؛ بهطوریکه خواننده را سرگردان میکند مثلاً در شفای نابینایان، کور مادرزاد و کور اشاره شد؛ ولی در قرآن تحت عنوان «شفای کور مادرزاد» آمده که میگوید: عیسی او را شفا داد.
در دیگر بیماریها به جذامی، ناشنوا، قامتخمیده، رنجور، علیل، دیوزده با مصداقهای مختلف ذکر شده؛ حالآنکه در قرآن «نابینا، پیسی و برص» مطرح شده است. ازاینرو میتوان گفت اناجیل بیشتر در پی ذکر مصادیق بودهاند؛ بهگونهای که دیوزدگان را بهصورتهای مختلف با انتساب به افراد و مناطق متعدد آورده است. اما در قرآن اینگونه نیست و تفاوت روایات حتی در بیان یک موضوع واحد مثل معجزه، ناشی از عدم وحدت رویه از سوی نویسندگان اناجیل است و ازاین رو می توان به وجود تفاوت نوشتاری دو متن مقدس رسید.
- طبیعت
در اناجیل به شرابسازی، درخت انجیر، صید ماهی بزرگ پرداخته که در قرآن هرگز ذکر نشده است. در اناجیل اولین معجزه حضرت عیسی(ع)، شرابسازی در عروسی قانا بوده است. و همچنانکه میدانیم در عهدجدید شراب بهعنوان سمبل عصر حضور مسیح است.[۸۱]
نفرینکردن درخت انجیر توسط عیسی(ع) به دلیل اینکه چیزی برای خوردن نداشت، نیز با شئون پیامبری و رسالت عیسی همخوانی ندارد.
در قرآن به اخبار غیبی اشاره کرده که در انجیلها نامی از آن برده نشده است.
در بحث طعام، آنچه که در قرآن و انجیلها مطرح شده از جهت مقدار، محتوا، ویژگی و سرانجام استفادهکنندگان از آن طعام کاملاً با یکدیگر متفاوت است. در اینباره میتوان گفت: در مورد مائده در انجیل یوحنا باب ۶ آیه ۱-۱۵ مطرح شده که قابل تطبیق بر داستان نزول مائده قرآن نیست؛ زیرا در داستان مائدۀ قرآن، تقاضای نزول مائده از سوی حواریان بهنحو گستاخانه مطرح شده است؛ درحالی که در انجیل یوحنا تقاضا از سوی کسی مطرح نشد، بلکه در دیدار جمعیت عظیمی با مسیح مطرح شده است.[۸۲]
نتیجه
- اصل معجزه در قرآن برای اثبات نبوت عیسی(ع) است و ایشان معجزات را به اذن خدا انجام میداد تا اتمام حجتی بر تمام مردم زمان خود باشد؛ درحالیکه در عهدجدید، معجزههای عیسی از سر ترحم و دلسوزی انجام میشد.
- بیان قرآن در معجزه بر ویژگی «اذن خدا» متمرکز است؛ حالآنکه در انجیلها ایمان به عیسیمسیح(ع) شرط است.
- ذکر برخی از معجزات عیسی(ع) فقط در قرآن آمده است؛ مانند: تأیید روحُالقدوس، تکلم در گهواره، چشمۀ روان، پرندۀ گلین. همچنین برخی معجزات عیسی که محدود به دوران کودکی و پیش از رسالت ایشان است، در سنت اسلامی تحت عنوان «ارهاص» معروف است که در انجیلها هرگز خبری از این موارد مهم نیست.
- در عهدجدید بهویژه چهار انجیل و اعمال رسولان تا حدودی به معجزات عیسی(ع) پرداخته شده است که بیشتر به مباحث اخلاقی اشاره داشت.
- مواردی که در برخی انجیلها به حضرت عیسی(ع) نسبت داده شده، منطقی نیست و در متون اسلامی اثری از آن نیست و برخی اموری که میبایست به عیسی(ع) نسبت دهند، موجود نیست. ازاینرو نمیتوان انجیل در باب معجزات، کافی و کامل نیست.
- اضطراب و تناقض معانی در متون اناجیل مشهود است که میتواند بیانگر تناقض لفظی و رهیافت تحریف در کتاب مقدس باشد. قرآن در نقل داستانهای خود توازن دارد و به طیف خاصی توجه ندارد.
منابع
قرآنکریم.
کتاب عهدجدید(ترجمه پیروز سیار، نشر نی، تهران، ۱۳۸۷ش).
- هاکس، مستر، قاموس کتاب مقدس، اساطیر، ۱۳۰۶ش.
- ابنذکریا، ابیالحسین احمدبن فارس، معجم مقاییسُاللغه، تحقیق عبدالسلام محمدهارون، مرکز النشر، قم، ۱۴۰۴ق.
- ابنکثیر، حافظ عمادالدین ابیالفداء اسماعیلبن عمر، قصصُالأنبیاء، تحقیق احمد محمود الخولی ودیگران، دارُالسلام، مصر، ۱۴۲۸ق.
- آلاسحاق خوئینی، علی، مسیحیت (آشنایی با مکتب وحی)، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ۱۳۶۴ش.
- اندلسی، ابوحیان محمدبن یوسف، البحرُالمحیط فی التفسیر، دارُالفکر، بیروت، ۱۴۲۰ق.
- آوی، آلبرت، تاریخ سیر فلسفه در اروپا، ترجۀ علیاصغر حلبی، قطره، تهران، ۱۳۸۳ش.
- بهشتی، احمد، عیسی در قرآن، اطلاعات، تهران، ۱۳۷۵ش.
- بیضاوی، عبداللهبن عمر، انوارالتنزیل و اسرارالتأویل، دار احیاءالتراث العربی، بیروت، ۱۴۱۸ق.
- پرچم، اعظم، “معجزه در عهدین”، مجله تخصصی کلام، ش۴۱، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، قم، ۱۳۸۱ش.
- ــــــــــ، “بررسی و مطالعۀ گفتمانهای تورات، انجییل و قرآن در معجزۀ پیامبران”، الهیات تطبیقی، ش۱، سال ۱۳۸۹ش.
- توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، سمت، تهران، ۱۳۷۹ش.
- جلالالدین محلی و سیوطی، تفسیر جلالین، مؤسسه النور للمطبوعات.
- حامدی، گلناز، فرهنگ اصطلاحات ادیان جهان، مدحت، چاول، تهران، ۱۳۸۳ش.
- حسینیهمدانی، محمدحسین، انوار درخشان، لطفی، تهران، ۱۴۰۴ق.
- حقشناس، علیمحمد، فرهنگ معاصر هزاره (انگلیسیفارسی)، فرهنگ معاصر، تهران، ۲۰۰۲م.
- خرمشاهی، بهاءُالدین، دانشنامۀ قرآن و قرآنپژوهی، دوستان، تهران، ۱۳۷۷ش.
- خویی، ابوالقاسم، البیان فی تفسیرالقرآن، اخراج: مرتضی حکمی، ۱۳۸۵ق.
- خیرخواه، کامل، تحریف اناجیل، مکتب اسلام، سال ۱۷، ش۱۰ .
- راشدی، لطیف، قصههای قرآن، پیام عدالت، تهران، ۱۳۸۷ش.
- رفسنجانی، علیاکبر، و محققان مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، بوستان کتاب، قم، ۱۳۸۳ش.
- زمخشری، ابیقاسم محمودبن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیونُالأقاویل فی وجوه التأویل، مکتبه العبیکان، چ۱، ریاض، ۱۴۱۸ق.
- زیبایینژاد، محمدرضا، مسیحیتشناسی مقایسهای، سروش، تهران، ۱۳۸۲ش.
- سبحانی، جعفر، منشور جاوید، مؤسسه امام صادق، قم، ۱۳۸۲ش.
- سلمیسمرقندی، ابینصر محمدبن مسعود ابنعیاش، تفسیر عیاشی، تصحیح: هاشم رسولیمحلاتی، اعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۱ق.
- سیوری، مقدادبن عبدالله، الباب الحادیعشر للعلامه الحلی، تحقیق مهدی محقق، مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مکگیل شعبه تهران، ۱۳۶۵ش.
- صادقنیا مهراب، “مسیح و شریعت موسوی”، هفتآسمان(فصلنامه تخصصی ادیان و مذاهب)، ش۲۷، ۱۳۸۴ش.
- صدر حاج سید جوادی، احمد، و دیگران، دایرۀُالمعارف تشیع، سعید محبی، تهران، ۱۳۷۵ش.
- طباره، عفیف و عبدالفتاح، همراه با پیامبران در قرآن، ترجمۀ حسین خاکساران و عباس جلالی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزۀ علمیۀ قم، ۱۳۷۹ش.
- طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ترجمۀ محمدباقر موسویهمدانی، دفتر انتشارات اسلامی، قم.
- طبرسی، ابوعلی فضلبن حسن، مجمعُالبیان، ترجمۀ علی کرمی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- طبری، ابیجعفر محمدبن جریر، تفسیر الطبری المسمی جامعُالبیان فی تأویل القرآن، دارُالکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۲ق.
- طوسی، ابیجعفر محمدبن حسن، التبیان، تحقیق: احمد حبیب قصیر عاملی، دار احیاءالتراث العربی، بیروت.
- عبدالله جوادیآملی، تسنیم، مرکز نشر اسراء، چاول، ۱۳۸۷ش.
- فاریاب، محمدحسین، تحریف تورات و انجیل از دیدگاه قرآن، معرفت، ش۱۴۳، سال ۱۳۸۸ش.
- فخررازی، ابوعبدالله محمدبن عمر، مفاتیحُالغیب، دارُاحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۲۰ق.
- قدردانقراملکی، محمدحسن، معجزه در قلمرو عقل و دین، بوستان کتاب، قم، ۱۳۸۱ش.
- کمالیدزفولی، علی، شناخت قرآن، اسوه، چاول، قم، ۱۳۷۰ش.
- کاشفُالغطاء، محمدحسین، پژوهشی دربارۀ انجیل و مسیح، ترجمۀ هادی خسروشاهی، خرم، قم، ۱۳۷۰ش.
- ماسون، دنیز، قرآن و کتاب مقدس: درونمایههای مشترک، ترجمۀ فاطمهسادات تهامی، نشر سهروردی، تهران، ۱۳۷۹ش.
- مجلسی، محمدباقر، حیاۀُالقلوب، ج۲ (تاریخ پیامبران و بعضی از قصههای قرآن)، تحقیق علی امامیان، سرور، ۱۳۷۶ش.
- محمدرضا، زیبایینژاد، نقل از درآمدی بر تاریخ و کلام مسیحیت، اشراق، قم، ۱۳۷۵ش.
- محمدیان، بهرام، و دیگران، دایرۀُالمعارف کتاب مقدس، سرخدار، تهران، ۱۳۸۱ش.
- محمود، عبدالله محمد، موسوعه معجزات الأنبیاء، دار أسامه، اردن، ۲۰۰۴م.
- مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دایرۀُالمعارف قرآنکریم، بوستان کتاب، قم، ۱۳۸۲ش.
- مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاول، بیجا، ۱۳۶۸ش.
- معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۱ق.
- مکارمشیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارُالکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش.
- موسوی، محمدمهدی ابن سیدمحمد جعفر، خلاصۀ الأخبار(تاریخ انبیاء از آدم تا خاتم و زندگی چهاردهمعصوم)، دانشور، تهران.
- میشل، توماس، کلام مسیحی، ترجمۀ حسین توفیقی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، ۱۳۷۷ش.
- نسفی، ابوحفص نجمالدین محمد، تفسیر نسفی، سروش، تهران، ۱۳۶۹ش.
- هیلنز، جان آر، فرهنگ ادیان جهان، ویراسته: ع٫ پاشایی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، ۱۳۸۵ش.
- وورست، رابرت ای وان، مسیحیت از لابهلای متون، ترجمۀ جواد باغبانی و عباس رسولزاده، انتشارات آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۴ش.
————————————
پانوشت:
[۲]. علیمحمد حقشناس، فرهنگ معاصر هزاره انگلیسی فارسی، فرهنگ معاصر، ج۲،ص۱۰۷۲
[۳]. رک: حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۳۸٫
[۴]. ابیالحسین احمدبن فارسبن ذکریا، معجم مقاییس اللغه، تحقیق، عبدالسلام محمد هارون، ج۴، ص۲۳۲٫
[۵]. محمدهادی معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج۴، ص۱۶؛ رک: الاتقان فی علوم القرآن، ج۴، ص۳؛ شناخت قرآن، ص۵۸۳٫
[۶]. رک: گلناز حامدی، فرهنگ اصطلاحات ادیان جهان، ص۱۴۸٫
[۷]. مقدادبن عبدالله السیوری، الباب الحادیعشر للعلامه الحلی، تحقیق: مهدی محقق، ص۳۶٫
[۸]. بهاءالدین خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ج۲، ص۲۱۰۳: «معجزه امری است عقلاً ممکن و خارقالعاده که خداوند به هریک از پیامبرانش که بخواهد، میدهد تا با آن صدق و صحت رسالت خویش را به ثبوت برساند و مردم مانند آن نمیتوانند بیاورند.»
[۹]. مستر هاکس، قاموس کتاب مقدس، ص۵۹۸٫
[۱۰]. رک: اعظم پرچم، “معجزه در عهدین”، مجله تخصصی کلام، ش۴۱، ۱۳۸۱، صص۸۰٫۸۱٫
[۱۱]. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دایرۀُالمعارف قرآنکریم، ج۳، ص۵۵۸٫
[۱۲]. رک: محمدهادی معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج۴، صص۱۷٫۱۸٫
[۱۳]. همان.
[۱۴]. رک: آیتالله عبدالله جوادیآملی، تفسیر موضوعی قرآن مجید، ج۶، ص۱۰۸٫
[۱۵]. رک: جان آر. هیلنز، فرهنگ ادیان جهان، ص۴۵۳٫
[۱۶]. رک: اعظم پرچم، “بررسی و مطالعه گفتمانهای تورات، انجیل و قرآن در معجزه پیامبران”، الهیات تطبیقی، سال۱۳۸۹، ش۱، ص۲۳٫
[۱۷]. غافر/۷۸٫
[۱۸]. آلعمران/۴۹٫
[۱۹]. رک: عبدالله جوادیآملی، تسنیم تفسیر قرآنکریم، ج۱۴، ص۳۱۴٫
[۲۰]. مائده/۱۱۰٫
[۲۱]. شیخ طوسی، التبیان، تحقیق: احمد حبیب قصیر عاملی، ج۲، ص۴۶۸ و ج۴، ص۵۶٫
[۲۲]. ابوعلی فضلبن حسن طبرسی، مجمعُالبیان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۲۶۲٫
[۲۳]. عبداللهبن عمر بیضاوی، انوارُالتنزیل و اسرارُالتأویل، ج۲، ص۱۴۹٫
[۲۴]. ابوحفص نجمالدین محمد نسفی، تفسیر نسفی، ج۱، ص۲۳۹٫
[۲۵]. محمدحسین حسینیهمدانی، انوار درخشان، ج۵، ص۱۸۴٫
[۲۶]. ابوعبدالله محمدبن عمر فخررازی، مفاتیحُالغیب، ج۱۲، ص۴۶۰٫ «استناد فخر رازی به آیه ۱۴۵ آلعمران(وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ…) بود یعنی اضافه حقیقت فعل به الله است.»
[۲۷]. محلی جلالالدین و جلالالدین سیوطی، تفسیر جلالین، ص۱۲۹٫
[۲۸]. ابیقاسم محمودبن عمرزمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التاویل، ج۲، ص۳۱۲٫
[۲۹]. یوحنا، ۴: ۱۰٫
[۳۰]. اعظم پرچم، “معجزه در عهدین”، مجله تخصصی کلام، ش۴۱، ۱۳۸۱، ص۸۷٫
[۳۱]. مرقس، ۱: ۴۲٫
[۳۲]. رک: علی کمالیدزفولی، شناخت قرآن، ص۵۹۰٫
[۳۳]. مستر هاکس، قاموس کتاب مقدس، ص۵۹۹٫
[۳۴]. محمدرضا زیبایینژاد، مسیحیتشناسی مقایسهای، ص۵۳٫
[۳۵]. همان، ص۱۶۲، متی، ۲۰: ۲۷-۳۰؛ رک: علامه بلاغی، الهدی الی دین المصطفی، ج۱، ص۲۶۳؛ رک: متی، ۲۰: ۲۹-۳۴؛ مرقس، ۱۰: ۴۶٫۵۲؛ لوقا، ۸: ۲۲-۲۶؛ لوقا، ۱۸: ۳۹٫
[۳۶]. یوحنا، ۸: ۱-۴۱٫
[۳۷]. مرقس، ۷: ۳۱-۳۷٫
[۳۸]. متی، ۹: ۱٫۸؛ رک: علی آلاسحاقخوئینی، مسیحیت (آشنایی با مکتب وحی)، ص۵۸۱٫ رک: مرقس، ۲: ۱-۱۲؛ لوقا، ۵: ۱۷-۲۶؛ لوقا، ۷ ۱-۱۰؛ متی، ۸: ۵-۱۳ ؛ رک: یوحنا، ۴: ۱-۱۸٫
[۳۹]. متی، ۷: ۱-۴؛ رک: مرقس، ۱: ۴۰-۴۵؛ لوقا، ۵: ۱۵-۱۶٫
[۴۰]. متی، ۸: ۱۴-۱۵؛ رک: مرقس، ۱: ۱۹-۳۱؛ لوقا، ۴: ۳۸-۳۹٫
[۴۱]. متی، ۹: ۲۰-۲۱؛ رک: رابرت ای وان وورست، مسیحیت از لابهلای متون، ترجمه جواد باغبانی، عباس رسولزاده، ص۶۱؛ رک: مرقس، ۵: ۲۱-۴۳؛ لوقا، ۸: ۴۰-۵۶٫
[۴۲]. متی، ۱۲: ۹-۱۴؛ رک: مرقس، ۳: ۱-۶؛ لوقا، ۶: ۶-۱۱٫
[۴۳]. لوقا، ۱۳: ۱۰-۱۳٫
[۴۴]. لوقا، ۱۴: ۱-۴٫
[۴۵]. مهراب صادقنیا، “مسیح و شریعت موسوی”، هفتآسمان، ش۲۷، ص۴۳-۴۴٫
[۴۶]. متی، ۱۷: ۱۴-۱۸؛ رک: مرقس، ۹: ۱۴-۲۹؛ مرقس، ۱: ۲۱-۲۸، لوقا، ۹: ۳۷-۴۳ .
[۴۷]. متی، ۸: ۲۳-۲۷؛ مرقس، ۴: ۳۵-۴۱؛ لوقا، ۸: ۲۲-۲۵٫
[۴۸]. متی، ۱۴: ۲۵-۲۹؛ رک: مرقس، ۶: ۴۵-۵۲؛ یوحنا، ۶: ۱۶-۲۱٫
[۴۹]. متی، ۱۴: ۱۵-۲۱؛ مرقس، ۶: ۳۰-۳۳٫
[۵۰]. متی، ۱۵: ۳۲-۳۹؛ مرقس، ۷: ۱-۱۰٫
[۵۱]. علی آلاسحاق خوئینی، مسیحیت (آشنایی با مکتب وحی)، ص۵۱۰٫
[۵۲]. متی، ۲۱: ۱۸-۲۲٫
[۵۳]. استاتر: سکه نقره رومی که ارزش آن معادل ۲٫۴ درهم بوده است.
[۵۴]. متی، ۱۷: ۲۴-۲۷٫
[۵۵]. یوحنا، ۴: ۴۹-۵۴٫
[۵۶]. یوحنا، ۲: ۱-۱۲٫ رک: قرآن و کتابهای دیگر آسمانی، عبدالکریم هاشمینژاد، ص۲۱۸-۲۲۰؛ رک: کامل خیرخواه، پژوهشی در آیین مسیحیت، ص۱۴۲ (مانند قضیه حضرت عیسی(ع) در مورد حضرت داود نیز اتفاق افتاده بوده است.)
[۵۷]. یوحنا، ۱۱: ۱-۴۴٫
[۵۸]. اعمال رسولان، ۹: ۳۶-۴۳ (پطرس زنی را در یافا زنده کرد.)
[۵۹]. رک: لوقا، ۷: ۱۳-۱۷٫
[۶۰]. رک: متی، ۹: ۱۸-۲۶؛ رک: مسیحیت از لابهلای متون، ص۶۲؛ اف ئی پیتر، یهودیت، مسیحیت و اسلام، ترجمه حسین توفیقی، ج۱، ص۲۰۷-۲۰۸؛ رک: لوقا، ۸: ۴۰-۵۶ و مرقس، ۵: ۲۱-۴۳٫
[۶۱]. رک: علیاکبر هاشمیرفسنجانی و محققان مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ص۳۶۲-۳۶۳٫
[۶۲]. رک: توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، ص۶۷٫
[۶۳]. مائده/۱۱۰-۱۱۱٫
[۶۴]. لطیف راشدی، قصههای قرآن، ص۴۳۳٫
[۶۵]. احمد صدرحاج سید جوادی و دیگران، دایرۀُالمعارف تشیع، ج۱۱، ص۵۳۶؛ رک: محمد بیومی، بررسی تاریخی قصص قرآن، ترجمه محمد راستگو، ج۳، ص۲۸۹٫
[۶۶]. آلعمران/۴۹٫
[۶۷]. مائده/۱۱۰٫
[۶۸]. رک: دنیز ماسون، قرآن و کتاب مقدس: درونمایههای مشترک، ترجمه فاطمهسادات تهامی، ج۱، ص۲۸۱٫
[۶۹]. علیاکبر هاشمیرفسنجانی و محققان مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲۱، ص۳۶۲؛ رک: احمد جمال العمری، دراسات فی التفسیر الموضوعی للقصص القرآنی، ص۳۴۲٫
[۷۰]. آلعمران/۴۹٫
[۷۱]. رک: علامه محمدحسین طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۳، ص۳۱۳٫
[۷۲]. همان، ص۳۱۴٫
[۷۳]. رک: علی شیروانی، قصههای قرآن، ص۳۴۳-۳۴۴؛ رک: قصههای قرآن، ص۴۳۵٫
[۷۴]. علامه محمدحسین طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۶، ص۳۳۰؛ رک: دنیز ماسون، قرآن و کتاب مقدس: درونمایههای مشترک، ج۱، ص۲۸۲٫
[۷۵]. فضلبن حسن طبرسی، ترجمه تفسیر مجمعُالبیان، ج۴، ص۱۴۶٫
[۷۶]. علامه محمدحسین طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۶، ص۳۲۴٫
[۷۷]. ابوعلی فضلبن حسن طبرسی، ترجمه تفسیر مجمعُالبیان، ج۴، ص۱۴۸٫
[۷۸]. ابینصر محمدبن مسعود ابنعیاش سلمیسمرقندی(عیاشی)، تفسیر العیاشی، تصحیح: هاشم رسولیمحلاتی، ص۱۹۷-۱۹۸٫
[۷۹]. محمدمهدیبن سید محمدجعفر موسوی، خلاصۀُالأخبار (تاریخ انبیاء از آدم تا خاتم و زندگی چهارده معصوم)، ص۱۸۳٫
[۸۰]. رک: محمدحسن قدردانقراملکی، معجزه در قلمرو عقل و دین، ص۷۶-۷۷، «شباهت اعجاز وکرامت: ۱٫ هردو خارق عادتاند؛ ۲٫ با استمداد از نیروی قدسی، تفاوت: ادعای نبوت و تحدی در اعجاز و عدم آن در کرامت و تنها مستند آن قوه قدسی و الهی است. کرامت مانند احضار تخت بلقیس توسط آصف: (نحل/۴۰)».
[۸۱]. رک: بهرام محمدیان، دایرهُالمعارف کتاب مقدس، ص۶۳۹٫
[۸۲]. رک: احمد بهشتی، عیسی در قرآن، ص۲۶۱-۲۶۲٫