خانه / مرجعیت قرآن و حدیث‌پژوهی / پژوهش‌های تطبیقی / نقش مشترکات کتب مقدس ابراهیمی‌‌ ‌در گفتگوی ادیان

نقش مشترکات کتب مقدس ابراهیمی‌‌ ‌در گفتگوی ادیان

نقش مشترکات کتب مقدس ابراهیمی‌‌ ‌در گفتگوی ادیان

نویسنده: فاطمه‌کبری طالبی

عضو حلقۀ علمی حکمت

 نقش مشترکات کتب مقدس ابراهیمی در گفتگوی ادیان

چکیده:

اشتراکات دینی کتب مقدس ادیان الهی، ازجملۀ مهمترین عوامل مؤثر در گفتگوی بینادینی است. این نوشتار، براساس روش تحلیلی‌منطقی به اشتراکات دینی ادیان ابراهیمی می‌پردازد که هر یک، پایۀ دینی‌شان توحید، نبوت و موعودگرایی است. ازاین‌رو بایسته است که متألهان و پیروان این ادیان، به گفتگوی توحیدی‌شان در قبال جبهۀ کفر بیندیشند. نگارنده در پایان مقاله به برتری قرآن در دعوت انسان به تعقُّل پرداخته است و جهان اندیشه‌ها را به تأمل جهانی‌بودنِ پیام قرآن، و ویژگی منحصربفرد عدم تحریف قرآن و تحدی بدان فراخوانده است.

کلیدواژه: توحید، نبوت، معاد، گفتگوی بین ادیان، کتب مقدس، اشتراکات دینی، تحدّی.

 

۱٫ مفهوم‌شناسی اصول مشترک ادیان

ادیان الهی همه از سوی خدای واحد، برای هدایت بشر نازل شد‌‌ه‌اند. برای فهم پیام عمومی ‌‌‌انبیا، کافی است که آن پیام از سوی یک یا چندنفر از انبیا مطرح شده باشد؛ چراکه پیام انبیا جز در برخی از فروع دین یکسان است.[۱] کلیات اصول ادیان الهی عبارتند از توحید، نبوت و معاد. در زیر به توضیح اینها می‌پردازیم.

  • توحید؛ از ریشۀ «وحد» در لغت به‌معنای چیزی است که جزء نداشته باشد.[۲] توحید در اسلام به معنای ر‌‌هایی و آزادگی از قیود و زنجیر‌‌ها و بازکردن راه تکامل به سوی آستان الهی است و یکی از اهداف پیامبران الهی همانا ر‌‌هایی انسان از بردگی و اسارت بوده است.[۳]

مهم‌ترین و بزرگ‌ترین هدف و رسالت انبیای الهی، یکتاپرستی بوده است. خدا در ده‌فرمان به حضرت موسی(ع) گفته است: «در حضور من تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد. هیچ‌گونه بتی به شکل حیوان یا پرندۀا ماهی برای خود درست نکن. در برابر آنها زانو نزن و آنها را پرستش نکن!»[۴]

از دیدگاه عهدجدید، در عین اینکه خدا یکی است و یکتا؛ اما با توضیحی پیچیده، آنان به تثلیث باور دارند که بازگشت آن به این است که به سه ضلع خدای پدر و پسر و روح‌القدس معتقدند.

قرآن می‌گوید که همۀ انبیا بدون استثنا، مردم را به توحید و دوری از شرک و بت‌پرستی دعوت نمود‌‌ه‌اند: «وَ ما أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ»؛[۵] «پیش از تو هیچ پیامبری نفرستادیم؛ مگر اینکه به او وحی کردیم که خدایی جز من نیست پس مرا بپرستید.»

  • نبوت؛ نبوت از ریشۀ «نبأ» در لغت به‌معنای خبری است که دارای فایدۀ مهم و عظیم است و به‌واسطۀ آن، علم یا ظن قوی حاصل می‌شود. همچنین «نبأ» بایستی از کذب و دروغ عاری باشد.[۶]

نبوت در اسلام به‌معنای سفارت بین خدا و بندگان او، جهت ادارۀ زندگی در ابعاد معاش و معاد آنهاست.[۷]

یهودیت خود را تحقق وعدۀ خدای‌متعال به حضرت ابراهیم(ع) می‌‌‌داند و مسیحیت با طرح نقشۀ مسیحایی عیسی(ع)، ایشان را وارث آن وعده می‌‌‌داند و می‌‌‌کوشد بشارت به ظهور آن حضرت و عهدجدید را در عهدعتیق پیدا کند. اسلام نیز به انبیای بنی‌اسرائیل و کتاب‌های آسمانی پیشین توجه دارد و صریحاً اعلام می‌‌‌کند که بشارت ظهور پیامبر عالی‌قدر اسلام در تورات و انجیل یافت می‌‌‌شود.[۸]

  • معاد؛ معاد در لغت به معنای عود و رجوع‌کردن به‌سوی چیزی بعد از انصراف و روگردانی از آن است. در دین اسلام، معاد به‌معنای بازگشت ارواح به سوی اجساد دنیوی به‌منظور حساب و کتاب اخروی است.

یکی دیگر از تعالیم بزرگ انبیا، دعوت به معاد و جهان پس از مرگ است. در عهدجدید، اشارات زیادی به این دعوت داریم.[۹]

قرآن‌مجید، وجود این عقیده را به تمامی ‌‌‌ادیان الهی، نسبت داده است. قرآن خود، اهتمام زیادی به مسئلۀ معاد دارد و حدود ۱۴۰۰ آیه به نوعی، از آن سخن به میان آورده است؛ بلکه به عقیدۀ علامه طباطبایی این آیات به حدود ۲۰۰۰ آیه می‌‌‌رسد.[۱۰]

قرآن مسئلۀ معاد را از زبان حضرت موسی(ع) چنین بیان می‌‌‌کند:

«و قالَ مُوسی اِنّی عُذتُ بِرَبّی مِن کُلِّ مُتَکَبّرٍ لا یُؤمِنُ بِیَومِ الحِساب»؛[۱۱] «و موسی گفت من به پروردگارم و پروردگار شما پناه می‌‌برم از هرمتکبری که به روز حساب ایمان نمی‌‌‌آورد.»

بنابر آیات قرآن، حضرت عیسی(ع) در نخستین روز ولادت، از معاد یاد نموده است: «وَاَلسّلامُ عَلَیَّ یَومَ وُلِدتُ وَ یَومَ اَموتُ وَ یَومَ اُبعِثُ حَیّا»؛[۱۲] «سلام برمن، در آن‌روز که متولد شدم و آن‌روز که می‌‌‌میرم و آن‌روز که زنده برانگیخته می‌‌‌شوم.

ادیان آسمانی، مردم را از روز قیامت و برنامه‏‌‌های آن با خبر ساخته، آنها را از عذاب و مشکلات آن روزبر حذر داشته‌اند. عقیده به حیات پس از مرگ در میان ملل گذشته، سبب شده بود که آنان برای جلوگیری از بازگشت مردگان یا رفع برخی از نیاز‌‌های آنان تدابیری اتخاذ کنند که برخی از آنها عبارتند از: قراردادن انبوهی از سنگ بر روی جسد مرده، بستن بدن مُ‍رده با طناب‌‌‌های محکم، فروبردن چوبی نوک‌تیز در سینۀ مرده و دوختن جسد او به زمین، تقدیم هدایا به مُرده پس از دفن جسد، کاشتن خار در اطراف قبر و در خط مسیر گور‌‌ها، دفن خوراکی‌‌‌ها، جواهرات و انواع وسایل دفاعی به همراه جسدِ مرده و زنده‌به‌گورکردنِ زنان و خدمتگزاران میت با او.[۱۳]

 

۲٫ رسالت گفتگوی بینادینی بر پایۀ سه کتب مقدس

مشترکات ادیان، نقش مهمی در سمت‌وسودادنِ گفتگو‌‌های بینادینی، به‌سوی مسایل حیاتی و اساسی بشریت دارد. درحقیقت، مشترکات کتب مقدس، می‌‌‌تواند به تحقق اهداف بلند و مشترک رسولان الهی(علیهم‌السلام) یاری رساند. اهدافی همچون موارد زیر که بدانها اشاره می‌شود.

  • احیای توحید؛ با توجه به اینکه از مهمترین چالش‌های اصلی پیش روی ادیان، ظهور نوعی جهان‌بینی است که در آن هرچیز در محدودۀ عالم ماده و بدون درنظرگرفتن عنصر متعالی است.[۱۴] از سوی دیگر، به قول علامه طباطبایی، توحید وقتی گسترش پیدا کند، کل اسلام شکل می‌گیرد و اسلام وقتی فشرده گردد، توحید حاصل می‌شود.[۱۵]

تمامی ادیان الهی با شرک، بت‏پرستی و طاغوت درگیر مبارزه بود‌‌ه‌اند: «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ»؛[۱۶] «ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که: خداییکتا را بپرستید؛ و از طاغوت اجتناب کنید.» مسایل و مشکلات کنونی جهان، ناشی از نبود توحید در زندگی و جوامع بشری است.

قرآن به اصل مشترک توحید بین ادیان الهی اشاره کرده است: «قُل یا اَهلَ الکتاب تَعالَوا اِلی کَلِمهٍ سَواءٍ بَینَنا و بَینَکُم اَلّا نَعبُدَ اِلّا اللّه وَ لا نُشرّک بِه ِ شَیئا…»؛[۱۷] «بگو ای اهل‌کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما مشترک است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم.»

در دین مسیح نیز به این مطلب توجه شده است که برای جهان یک خالق و آفریننده وجود دارد؛ گرچه پیروان آن اعتقاد به «تثلیث» دارند؛ اما اصل توحید، از عقاید و باور‌‌های مسلّم آنان است. در این دین، مردم به خداشناسی فراخوانده شد‌‌ه‌اند.

همچنین خدای تورات، خدای یگانه است. در این کتاب بیش‌از هرچیز بر یگانگی خدا تأکید شده است: «ای بنی‏اسرائیل گوش کنید: تنها خدایی که وجود دارد، خداوند ما است، شما باید او را با تمامی دل و جان و توانایی خود دوست بدارید.»[۱۸]

پُرواضح است که از مهمترین موضوعات گفتگوی بین ادیان، موضوع احیای توحید در بین ادیان آسمانی و در پی آن، احیای توحید در جهان است؛ چراکه جهان با نبود توحید، بامشکلات زیادی مواجه شده است. بحران‌های جهان معاصر نیز، همه ناشی از نبودن توحید است.

  • حقوق‌بشر در آموزۀ کتب مقدس؛ باتوجه به اینکه در اسلام اصول زیادی وجود دارد که نشان‌دهندۀ توجه فراوان اسلام به حقوق بشر است. مواردی چون:

الف. اصل برادری: «یا أَیُّهاَا النّاسُ إِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ»؛[۱۹] «‌هان ای مردم! همانا شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و شما را به هیئت اقوام و قبایلی درآوردیم تا با یکدیگر انس و آشنایی یابید، بی‏گمان گرامی‌‌‏ترین شما نزد خداوند پرهیزکارترین شماست؛ که خداوند دانای آگاه است.»

ب. اصل حق حیات: قرآن تأکید دارد بر اینکه همۀ افراد بشر حق دارند از نعمت حیات، برخوردار باشند و این حق برای همه تضمین شده است:

«قُلْ تَعَالَوْاْ أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلاَّ تُشْرِکُواْ بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلاَدَکُم مِّنْ إمْلاَقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإِیَّاهُمْ وَلاَ تَقْرَبُواْ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْ‌‌ها وَمَا بَطَنَ وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ»؛[۲۰] «بگو بیایید تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده برای شما بخوانم چیزی را با او شریک قرار ندهید و به پدر و مادر احسان کنید و فرزندان خود را از بیم تنگدستی نکشید ما شما و آنان را روزی می‏رسانیم و به کار‌‌های زشت چه علنی آن و چه پوشیده[اش] نزدیک مشوید و نفسی را که خدا حرام گردانیده جز بحق مکشید اینهاست که [خدا] شما را به [انجام‌دادن] آن سفارش کرده است باشد که بیندیشد.»

ج. اصل حق امنیت: قرآن می‌‌‌فرماید که همه از حق امنیت بهره‌مند هستند و هرکس از دیگری سلب امنیت بکند، سخت‌ترین کیفر‌‌ها دربارۀ او مقرر شده است:

«مِنْ أَجْلِ ذَلِکَ کَتَبْنَا عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَا‌‌ها فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا وَلَقَدْ جَاءتْهُمْ رُسُلُنَا بِالبَیِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَلِکَ فِی الأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ»؛[۲۱] «از این روی بر فرزندان اسرائیل مقرر داشتیم که هر کس کسی را جز به قصاص قتل یا [به کیفر] فسادی در زمین بکشد چنان است که گویی همه مردم را کشته باشد و هر کس کسی را زنده بدارد چنان است که گویی تمام مردم را زنده داشته است و قطعاً پیامبران ما دلایل آشکار برای آنان آوردند [با این‌‌همه] پس از آن بسیاری از ایشان در زمین زیاده‏روی می‏کنند.»

د. اصل حق آزادی: قرآن می‌گوید که همۀ افراد از حق آزادی برخوردارند و نمی‌‌‌توان کسی را به بردگی گرفت یا به تجارت برده‌فروشی پرداخت:

«أَلَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاهِ وَالإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِیَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛[۲۲] «همانان که از این فرستاده پیامبر درس‌نخوانده که [نام] او را نزد خود در تورات و انجیل نوشته می‏یابند پیروی می‏کنند [همان پیامبری که] آنان را به کار پسندیده فرمان می‏دهد و از کار ناپسند بازمی‏دارد و برای آنان چیز‌‌های پاکیزه را حلال و چیز‌‌های ناپاک را بر ایشان حرام می‏گرداند و از [دوش] آنان، قیدوبند‌‌هایی را که بر ایشان بوده است برمی‏دارد؛ پس کسانی که به او ایمان آوردند و بزرگش داشتند و یاریش کردند و نوری را که با او نازل شده است پیروی کردند آنان همان رستگارانند.»

همچنین بنابر کلیسای واتیکان، نیاز به گفتگوی بین‌الأدیان، احترام به حقوق بشر و به‌ویژه رعایت حقوق مذهبی است.[۲۳]

در کتاب مقدس، نیز برپایی عدالت اجتماعی، از سوی انبیا آمده است. در شریعت حضرت موسی(ع) آمده است که «در فتوادادن تمایل مکن و طرف‌گیری منما و رشوه مگیر؛ چون رشوه، چشمان حاکمان را بی‌نور و سخنان عادلان را فسخ می‌نماید.»[۲۴]

در شرایط کنونی از کار‌‌های اساسی و مهم گفتگوی بین ادیان، گفتگو در موضوع حقوق‌بشر است؛ چراکه هرروزه جهان شاهد پایمال گشتن حقوق انسآنها در جوامع مختلف به دلیل کنار گذاشتن و نادیده گرفتن دین است.

هدف ادیان الهی بایستی برقراری عدالت و آسایش و امنیت بر روی زمین است؛ زیرا عدالت، موجب ازبین‌رفتن برتری‌های ساختگی و خودخواهی‌ها است.

  • وحدت امت توحیدی؛ باتوجه به اینکه قرآن، تشکیل امت واحد را یک برنامۀ جهانی برای حکومت جهانی می‌‌‌داند، برای تحقق این آرمان در ادیان مختلف، به ظهور مصلح آخرالزمان که امت جهانی را بنیان می‌‌‌نهد، بشارت می‌دهد:

«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»؛[۲۵] «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کار‌‌های شایسته انجام داد‌‌ه‌اند وعده می‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان‌گونه که پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید؛ و دین و آیینی را که برای آنها پسندیده، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت؛ و ترس‌شان را به امنیت و آرامش مبدل می‌کند، که تن‌‌ها مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقان‌اند.»

همچنین قرآن در رابطه با وحدت اهل‌کتاب با مسلمانان می‌فرماید:

«لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَهً لِّلَّذِینَ آمَنُواْ الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُواْ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَّوَدَّهً لِّلَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ قَالُوَاْ إِنَّا نَصَارَی ذَلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لاَ یَسْتَکْبِرُونَ»؛[۲۶] «مسلماً یهودیان و کسانی را که شرک ورزید‌‌ه‌اند، دشمن‏ترین مردم نسبت به مؤمنان خواهی یافت و قطعاً کسانی را که گفتند ما نصرانی هستیم نزدیک‌ترین مردم در دوستی با مؤمنان خواهی یافت؛ زیرا برخی از آنان دانشمندان و رهبانانی‏اند که تکبر نمی‏ورزند.

همچنین قرآن، زمینه‌های وحدت ادیان را نیز به‌روشنی بیان کرده است:

«وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْکِتَابِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِی أُنزِلَ إِلَیْنَا وَأُنزِلَ إِلَیْکُمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُکُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»؛[۲۷] «و شما مسلمانان با اهل‌کتاب جز به نیکوترین طریق، بحث و مجادله نکنید، مگر با ستمکاران از آنها و با اهل‌کتاب بگویید که ما به کتاب آسمانی قرآن بر ما نازل شده و به کتاب آسمانی شما، به همۀ ایمان آورده‌ایم. و خدای ما و شما یکی است و ما تسلیم و مطیع فرمان اوییم.»

انجیل نیز بر وحدت بین انسان‌ها تأکید دارد:

«اما من به شما می‌‌‌گویم به کسی که به تو بدی می‌‌‌کند، بدی نکن و اگر کسی به گونۀ راست تو سیلی می‌‌‌زند، گونۀ دیگر خود را به طرف او بگردان. هرگاه کسی تو را برای گرفتن پیراهنت به دادگاه بکشاند، ردای خود را هم به او ببخش! … شنیده‌اید که گفته شده است که نزدیکان خود را دوست بدارید و با دشمن خویش دشمنی کنید؛ اما من به شما می‌‌‌گویم: دشمنان خود را دوست بدارید، نفرین‌کنندگان شما را دعا کنید و به کسانی که به شما کینه‌ورزی می‌‌‌کنند، نیکی کنید. به این‌وسیله، شما فرزندان پدر آسمانی خود خواهید شد. چون او آفتاب خود را بر بدان و نیکان یکسان می‌‌‌تاباند، و باران خود را بر درستکاران و بدکاران می‌‌‌باراند. اگر فقط کسانی را دوست بدارید که شما را دوست می‌‌‌دارند، پس چه اجری دارید.»[۲۸]

وحدت ادیان الهی، بایستی به این معنا باشد که ادیان یکدیگر را به‌طور صحیح بشناسند، از مواضع فکری و اعتقادی یکدیگر مطلع شوند و جهت حفظ و گسترش کیان و بنیان ایمان خالص توحیدی، امتی واحد، ملتی متشکل و جماعتی هم‌جبهه تشکیل دهند.

  • دعوت به تعقُل: با توجه به اینکه قرآن‌کریم در آیات فراوانی مردم را به سوی حجت عقلی و استدلال و بر‌‌هان رهبری می‌‌‌کند، و انسان‌ها را به اندیشه و تعقل و تدبر در پدیده‌های گوناگون آفرینش فرامی‌‌‌خواند و خود نیز در بیان حقایق به استدلال می‌‌‌پردازد.[۲۹]

همچنین قرآن‌کریم، حجت عقلی و استدلال بر‌‌هان را معتبر، و ارزش و استواری آن را مسلم می‌‌‌داند. قرآن نمی‌‌‌گوید ابتدا حقانیت معارف اسلامی ‌‌‌را بپذیرید و سپس به احتجاج عقلی بپردازید و معارف نامبرده را از آنها استنتاج کنید؛ بلکه با اعتماد کامل بر واقعیت خود می‌‌‌گوید، اندیشه و استدلال و فکر کنید و تأمل و تعقل نمایید و حقانیت معارف نامبرده را از راه احتجاج عقلی دریابید و بپذیرید.[۳۰]

قرآن تأکید می‌کند که همۀ انسان‌ها از موهبت خِرد و وجدان برخوردارند: «اللّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»؛[۳۱] «خدا شما را از شکم مادران‌تان درحالی‌که چیزی نمی‏دانستید بیرون آورد و برای شما گوش و چشم‌‌ها و دل‌‌ها قرار داد، باشد که سپاسگزاری کنید.»

در تورات نیز آمده است که مرجع حل اختلاف برای امور دینی پس از نبی، مجمع علمای شرع می‏باشد. این مجمع با استناد به اصول تفسیر تورات و استفاده از عقل انسانی می‏تواند به پاسخ‌گویی به پرسش‏‌‌ها بپردازند:

«اگر از میان شما امر مشکلی برای حکم‌نمودن در میان خون و خون و یا در میان دعوی و دعوی و یا در میان صدمه و صدمه که در اندرون دروازه‌هایت مادّۀ نزاع باشد به ظهور آید، آنگاه برخاسته به مکانی که خداوند خدایَت برگزیند برآی. و پیش کاهنان از بنی لِیوِی و پیش حاکم آن زمان حاضر شده، استفسار نما و ایشان فتوای حکم را به تو بیان خواهند کرد.»[۳۲]

درنهایت اینکه حیات انسانی، حیات فکری است و هرقدر فکر، صحیح‌تر و کامل‌تر باشد قهراً زندگی انسان استوارتر خواهد بود.[۳۳]

ادیان آسمانی بایستی عقل و دین را دو موهبت و نعمت گران‌بهای الهی بشمرند که ارزش انسانیت، در تکریم هردوی آن است.

اقبال و ادبار و جداانگاری و افتراق میان امت توحیدی، پیامد‌‌های خسارت‌بار و جبران‌ناپذیری را به دنبال دارد. تکیه به عقل صرف و پرهیز از دین، باعث طغیان انسان و بی‌مهارشدن نفس می‌شود. بی‌هویتی و سرکشی، بحران انسان معاصر است که خود، زاییدۀ خردورزیِ افراطی جهان معاصر و دوری از تعالیم توحیدی است.

از سوی دیگر، دین فارغ از عقل یا گرفتار بی‌فهمی می‌شود و یا در انواع خرافه‌ها و تحریف‌ها آلوده می‌گردد و درنهایت نیز گرفتار تعصب و تحجر می‌شود.[۳۴]

  • احیای امر موعودباوری؛ اندیشۀ نجات‏بخشی و انتظار برای موعودی که خواهد آمد و نظامی منطبق با قوانین الهی و آسمانی برقرار خواهد کرد، یکی از مهمترین بخش‏‌‌های اعتقادی و مشترک در ادیان مختلف است.

اسلام به‌عنوان آخرین و کامل‌ترین دین آسمانی، توجه زیادی به مسئلۀ ظهور نموده است. امام حسن عسگری(ع) در این رابطه می‌فرماید:

«اَلحمدُلِلّهِ الّذی لَم یخرجنی مِن الدنیا حتی اَرانی الخلف من بَعدی، اَشبَه الناس بِرسولِ‌‌اللّه(ص) خُلفاء و خُلَفاء یَحفظه الله‌تَعالی مِن غَیبَته ثُم یظهره، فَیملَاءُ الاَرضَ قِسطاً و عَدلاً کَما مُلِئت جوراً و ظُلماً»؛[۳۵] «حمد خدا را که مرا از دنیا نبرد تا اینکه جانشین خود را که از من است، به من نشان داد. ایشان شبیه‌ترین مردم به رسول‌خدا(ص) در خلقت و اخلاق است. خداوند ایشان را در غیبت نگه می‌دارد. سپس ایشان ظهور خواهد کرد و زمین را پُر از عدل و داد می‌کند، چنان‌که پر از ظلم و جور گشته بود.

خداوند در قرآن در این‌رابطه می‌فرماید:

«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»؛[۳۶] «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کار‌‌های شایسته انجام داد‌‌ه‌اند وعده می‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان‌گونه که پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید، و دین و آیینی را که برای آنها پسندیده، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت؛ و ترس‌شان را به امنیت و آرامش مبدل می‌کند، که تن‌‌ها مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقان‌اند.»

انتظار، جوهرۀ اصلی یهودیت نیز هست. در دین یهود از نجات‏بخش نهایی با تعبیر ماشیَح یاد می‌شود که به تصریح متون دینی یهود، وی از خاندان داود پیامبر است. یکی از پایه‏‌‌های اساسی و اصول مهم آیین یهود، ایمان به ظهور ماشیح و دورۀ نجات است. همچنین افرادی که قرار است، جامعۀ آرمانی یهود را به رهبری ماشیح اداره کنند نیز برگزیدگان خدا هستند. در تورات آمده است که

«و قوم تو همگی صلح شده و برای همیشه زمین را به میراث خواهند برد.»[۳۷]

در عهدقدیم آمده است: «شریران منقطع خواهند شد؛ اما متوکلان، وارث زمین خواهند شد.»[۳۸]

همچنین در قرآن در این رابطه، آمده است:

«وَ لَقَد کَتَبنا فَی الزَّبورِ مِن بَعدِ الذِّکرِ أَنَّ الأَرضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحونَ»؛[۳۹] «و ما بعد از تورات، در زبور داوود هم نوشتیم که حتماً بندگان نیکوکار من ملک زمین را وارث و متصرف خواهند شد.»

در انجیل لوقا و در رابطه با موعودگرایی اشارات خوبی دربارۀ انتظار مسیح آمده است:

«کمر‌‌های خود را بسته و چراغ‌های خود را افروخته دارید و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خوددرا می‌‌‌کشند تا هروقت بیاید و در را بکوبد بی‌درنگ برای او باز کنید.»[۴۰]

ادیان آسمانی بایستی ازجمله مهمترین وظایف خود را به گفتگو و مناظرات مسالمت‌آمیز دربارۀ موعودگرایی اختصاص دهند؛ چراکه در دوران ظهور و روزگار دولت مصلح جهانی، جهان‌بینی واحدی بر جهان حاکم و راه و روش و برنامه‌ها نیز یکی می‌شود. ناسازگاری و دوگانگی در اندیشه‌ها و عقیده‌ها نیست؛ چنان‌که در راه و روش‌های اجتماعی نیز اختلاف و چندگانگی دیده نخواهد شد.

بنابراین، ادیان بایستی نگرش نزدیکی در زمینه موعودگرایی حاصل نمایند تا جهان‌بینی نزدیک‌تری حاصل شود و انسجام و وحدت بین ادیان پدیدار گردد.

 

۳٫ قرآن: کتاب برتر و گفتگوی بهتر

تورات، انجیل و زبور مهمترین کتب آسمانی‌اند که در قرآن از آنها یاد شده است. قرآن با عبارت «مُهَیمِناً» بر برتری قرآن، بر دیگر کتب آسمانی دلالت دارد: «وَ أَنزَلنا إِلَیکَ الکِتابَ بِالحَقِّ مُصَدِقاً لِما بَینَ یَدَیه منَ الکتابِ وَ مُهَیمِناً عَلَیه»[۴۱]

برتری‌های قرآن بر سایر کتب آسمانی عبارت‌اند از:

  • عقلانی‌بودن؛ دین خوب، دینی است که اصول عقاید و برنامه‏‌‌هایش استدلالی باشد نه ضدّ عقل. درواقع، اصول دین نبایستی با عقل در تضاد باشد؛ امّا لازم نیست همۀ مردم در همه زمان‌ها و مکان‌ها، دستور‌‌ها و برنامه‏‌‌های دین را طبق عقل خویش درک کنند؛ زیرا در زمانی که بسیاری از برنامه‏‌‌ها و دستور‌‌های دین، صادر می‏شود، ممکن است افرادی راز و رمز آن را نفهمند و با عقل خویش به فلسفه آن پی نبرند. بنابراین یک برنامۀ دینی نمی‏تواند ضدّعقل باشد؛ اما ممکن است فوق عقل باشد.

قرآن تأکید می‌کند که همۀ انسان‌ها از موهبت خِرد و وجدان برخوردارند: «اللّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّ‌‌هاتِکُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»؛[۴۲] «خدا شما را از شکم مادران‌تان درحالی‌که چیزی نمی‏دانستید بیرون آورد و برای شما گوش و چشم‌‌ها و دل‌‌ها قرار داد، باشد که سپاسگزاری کنید.»

قرآن برخلاف سایر کتب مقدس ابراهیمی، به عقلانی‌بودن معارف و اعتقادات دینی توجۀ زیادی نموده است.

  • جهانی‌بودن قرآن؛ قرآن، کتابی است که برای هدایت همۀ انسان‌ها نازل گشته است؛ درحالی‌که تورات و انجیل فقط برای هدایت قوم بنی‌اسرائیل یا مسیحیان است. قرآن در این رابطه می‌‌‌فرماید:

«وَآتَیْنَا مُوسَی الْکِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًی لِّبَنِی‌إِسْرَائِیلَ أَلاَّ تَتَّخِذُواْ مِن دُونِی وَکِیلًا»؛[۴۳] «کتاب آسمانی را به موسی دادیم و آن را برای فرزندان اسرائیل رهنمودی گردانیدیم که زنهار غیر از من کارسازی مگیرید!»

اگر دعوت اسلام اختصاص به قوم یا ن‍ژاد خاصی داشت، قرآن به آن اشاره می‌کرد؛ اما قرآن می‌فرماید: «فَتَبارَکَ الَّذی نَزَّلَ الفُرقانَ عَلی عَبدِهِ لِیَکونَ لِلعالَمینَ نَذیراً»؛[۴۴] «بزرگ و خجسته است کسی که بر بندۀ خود، فرقان را نازل فرمود تا برای جهانیان هشداردهنده‌ای باشد.»

عدم تحریف؛ متأسفانه یکی از گرفتاری‏‌‌هایی که برای ادیان آسمانی روی داد، تحریف متون دینی آنها بود. بدیهی است دست‌بردن در قوانین و برنامه‏‌‌های یک دین، آن را وسیله و بازیچۀ اغراض شخصی می‌نماید و بی‏خاصیت می‏کند. قرآن در این‌باره می‌فرماید: «فبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَهً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُکِّرُواْ بِهِ وَلاَ تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَی خَآئِنَهٍ مِّنْهُمْ إِلاَّ قَلِیلًا مِّنْهُمُ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللّۀحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»؛[۴۵] «پس به [سزای] پیمان شکستن‌شان لعنت‌شان کردیم و دل‌‌های‌شان را سخت گردانیدیم [به‌طوری‌که] کلمات را از مواضع خود تحریف می‏کنند و بخشی از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند به فراموشی سپردند و تو همواره بر خیانتی از آنان آگاه می‏شوی مگر [شماری] اندک از ایشان [که خیانت‌کار نیستند] پس از آنان درگذر و چشم‌پوشی کن که خدا نیکوکاران را دوست می‏دارد.»

خوشبختانه دشمنان آگاه و دوستان نادان، هرگز نتوانستند هیچ‌گونه تحریفی در دین اسلام به وجود آورند؛ زیرا خداوند خود، حفاظت و نگهبانی از قرآن را برعهده گرفته است: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ»؛[۴۶] «ما قرآن را نازل کردیم و ما به‌طورقطع نگه‌دار آنیم.» قرآن در آیۀ دیگر می‏فرماید: «لَا یأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَینِیدَیهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمیدٍ»؛[۴۷] «که هیچ‌گونه باطلی، نه از پیش‌رو و نه از پشت‌سر، به سراغ آن نمی‌‌‌آید؛ از سوی خداوند حکیم و شایستۀ ستایش نازل شده است.» ازجمله دلایل دیگر، عدم تحریف قرآن، تواتر است.[۴۸]

  • تحدی قرآن و عدم تحدی تورات و انجیل؛ خداوند بار‌‌ها در قرآن، از مخالفان دعوت نموده است که به جای این‌همه سرسختی و کارشکنی، دست‌ در دست هم دهند و کتابی همچون قرآن، بیاورند:

«لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَی أَن یَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا»؛[۴۹] «بگو: “اگر انسان‌ها و پریان[جن و انس] اتفاق کنند که همانند این قرآن را بیاورند، همانند آن را نخواهند آورد؛ هرچند یکدیگر را [در این‌کار] کمک کنند.»

و در جای دیگر از قرآن تنها از مخالفان ده سوره می‌طلبد: «أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَیَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللّهِ إِن کُنتُمْ صادِقینَ»؛[۵۰] «آیا می‌گویند: «او به دروغ این [قرآن] را [به خدا] نسبت داده [و ساختگی است]؟” بگو: “اگر راست می‌گویید، شما هم ده سورۀ ساختگی همانند این قرآن بیاورید، و تمام کسانی را که می‌توانید -غیر از خدا-[برای این‌کار] دعوت کنید.»

خداوند در جا‌‌های دیگر، از مخالفان خود، تنها آوردن یک سوره را نیز می‌پذیرد: «أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَهٍ مِّثْلِهِ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللّهِ إِن کُنتُمْ صادِقینَ»؛[۵۱] «آیا آنها می‌گویند: “او قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده است؟ بگو: “اگر راست می‌گویید، یک سوره همانند آن بیاورید؛ و غیر از خدا، هرکس را می‌توانید [به یاری] طلبید.”»

تحدی در جا‌‌های مختلفی از قرآن، صورت گرفته است؛ درصورتی‌که هیچ‌گونه از تحدّی، در سایر کتب مقدس یافت نمی‌شود.

  • شمول‌گرایی بیشتر قرآن نسبت به سایر ادیان

قرآن در مقایسه با متون مقدس دیگر، شمول‌گراتر است و از انحصارگرایی کمتری برخوردار است. قرآن همواره درباره ادیان سخن می‌گوید. حتی تعریفی که قرآن از ایمان ارائه می دهد، عبارت است از ایمان به خدا، کتب آسمانی او و انبیاء الهی، نه به یک کتاب یا پیامبر واحد. درواقع، ایمان به دیگر انبیا و دیگر کتب آسمانی، بخشی از تعریفی است که اسلام خود ارائه می‌دهد.[۵۲]

 

منابع

قرآن‌کریم.

کتاب مقدس عهدعتیق و عهدجدید (ترجمۀ فاضل‌خان همدانی، ویلیام گِلِن، هِنری مَرتِن، انتشارات اساطیر، تهران، ۱۳۷۹ش).

  1. بایر ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمۀ علی‌اصغر حکمت، انتشارات علمی و فرهنگی، چ‌هفدهم، تهران، ۱۳۸۶ش.
  2. توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، چ‌یازدهم، قم، ۱۳۸۷ش.
    1. جوادی‌آملی، عبدالله، فلسفه حقوق بشر، مرکز نشر إسراء، چ‌اول، قم.
  3. خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید، مرکز مطالعات و پ‍‍‍‍‍‍ژوهش‌های فرهنگی حوزۀ علمیه، چ‌دوم، ۱۳۸۱ش.
  4. راغب، ترجه مفردات الفاظ القرآن، ترجمۀ مصطفی رحیمی‌نیا، نشر سبحان، چ‌اول، تهران، ۱۳۸۶ش.
  5. سبحانی، تلخیص محاضرات فی الالهیات، مسلم قلی‌پور، انتشارات قدس، چ‌چهارم، قم، ۱۳۸۷ش.
  6. شیخ صدوق، کمال‌الدین و تمام‌النعمه، تحقیق آیت‌الله کمره‌ای، کتاب‌فروشی اسلامیه، تهران، ۱۳۹۶ق.
  7. شیروانی، علی، منابع اندیشۀ مذهبی شیعه، انتشارات شفق، چ‌اول، قم، ۱۳۷۳ش.
  8. عزیزی، حسین و غفارزاده، علی، اندیشۀ اسلامی ۲، دفتر نشر معارف، چ‌دهم، قم، ۱۳۸۵ش.
  9. مصباح، محمدتقی، توحید در نظام عقیدتی و نظام ارزشی اسلام، انتشارات شفق، چ‌چهارم، ۱۳۷۵ش.
  10. معرفت، محمد‌هادی، صیانۀ القرآن من التحریف، مؤسسه نشر اسلامی، چ‌اول، قم.
  11. نصر، حسین، “مجال گفتگو”، ماهنامه علمی‌تخصصی اطلاعات حکمت و معرفت، ش۴۲، شهریور ۱۳۸۸ش.

 

—————————————-

پانوشت:

  1. عبدالله جوادی‌آملی، فلسفه حقوق بشر، ص‌۱۸۶٫
  2. راغب اصفهانی، مفردات، ترجمه رحیمی‌نیا، ص۴۶۸٫
  3. عبدالحسین خسروپناه، کلام جدید، ص۲۶۹٫
  4. سفر خروج ۲۰: ۳-۵٫
  5. انبیاء/۲۵٫
  6. راغب اصفهانی، مفردات، ترجمه رحیمی‌نیا، ص۴۲۶٫
  7. جعفر سبحانی، تلخیص محاضرات، ص۱۰۹٫
  8. حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۲۰۹٫
  9. لوقا ۲۰:۲۷ به بعد، متی ۲۲:۲۳ به بعد.
  10. جعفر سبحانی، تلخیص محاضرات، ص‌۱۸۱٫
  11. غافر/۲۷٫
  12. مریم/۳۳٫
  13. جان بى ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی‌اصغر حکمت، ص۲۳٫
  14. حسین نصر، “مجال گفتگو”، ماهنامه علمی‌تخصصی اطلاعات حکمت و معرفت، شهریور ۸۸، ش۴۲، ص‌۴۷٫
  15. محمدتقی مصباح، توحید در نظام عقیدتی و نظام ارزشی اسلام، ص‌۱۵٫
  16. نحل/۳۶٫
  17. آل‌عمران/۶۴٫
  18. تثنیه، ۶:۵٫
  19. حجرات/۱۳٫
  20. انعام/۱۵۱٫
  21. مائده/۳۲٫
  22. اعراف/۱۵۷٫
  23. گفتگوی بین ادیان، ترجمه معصومی‌‌‌نژاد، ص‌۴۹٫
  24. تثنیه ۱۷:۱۹٫
  25. نور/۵۵٫
  26. مائده/۸۲٫
  27. عنکبوت/۴۶٫
  28. متی ۵: ۴۶-۳۹٫
  29. شیروانی، منابع اندیشه مذهبی شیعه، ص‌۱۳۷٫
  30. شیروانی، منابع اندیشه مذهبی، ص‌۱۴۰٫
  31. نحل/۷۸٫
  32. سفر تثنیه ۱۷: ۹و۸٫
  33. شیروانی، منابع اندیشه مذهبی شیعه، ص‌۱۳۷٫
  34. عبدالحسین خسروپناه، کلام جدید، ص‌۸۱٫
  35. شیخ صدوق، کمال‌الدین و تمام النعمه، تحقیق آیت‌الله کمره‌ای، ص۸۰٫
  36. نور/۵۵٫
  37. اشعیا، ۶۰:۲۱٫
  38. مزمور ۳۷:۹٫
  39. انبیاء/۳۵٫
  40. لوقا ۱۲: ۳۵-۳۶٫
  41. مائده/۴۸٫
  42. نحل/۷۸٫
  43. اسراء/۲٫
  44. فرقان/۱٫
  45. مائده/۱۳٫
  46. حجر/۹٫
  47. فصلت/۴۲٫
  48. محمد‌هادی معرفت، صیانۀُ‌القرآن من التحریف، ص‌۳۹-۳۷٫
  49. اسری/۸۸٫
  50. هود/۱۳٫
  51. یونس/۳۸٫
  52. حسین نصر، “مجال گفتگو”، ماهنامه علمی‌تخصصی اطلاعات حکمت و معرفت، ش۴۲، ص۴۸٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *