نگرشهای کلی حاکم بر زندگی بنیاسرائیل از زبان قرآن
نویسنده: محمد عاشوری
دانشآموختۀ حوزۀ علمیۀ مشهد، مدرسۀ عباسقلیخان
چکیده
نگرشهای کلی حاکم بر زندگی، نقش بسزایی در شکلگیری سبک زندگی افراد دارد. قرآنکریم بهعنوان کتاب هدایت بشر در میان اقوام مختلف از عقاید و رفتارهای بنیاسرائیل مطالب فراوانی را مکرراً بیان میکند. این بیانات پُربسامد، از یکسو نشانگر سبک زندگی ایشان است و از سویی دیگر، پیامدهای منفی این روش حیات را برای همۀ مخاطبان قرآن به تصویر میکشاند. نتایج این پژوهش، حاکی از آن است که قرآنکریم به خوبی نگرشهای کلی بنیاسرائیل را که حاکم بر حیات آنها بوده است به تصویر کشیده است، و با توجه به آنچه از مجموع آیات و روایات پیامبراسلام(ص) استنباط میشود، رسولاکرم(ص)، خطر تحمیل سبک زندگی بنیاسرائیل بر مسلمانان را شناسایی و مسلمین را از تقلید از سبک زندگی ایشان نهی فرمودهاند. نگارنده بر آنست که با توجه به نگرش و زبان قرآن، میتوان از مفهوم سبک زندگی برای مطالعۀ جوامع گذشته نیز بهره بُرد.
کلیدواژه: بنیاسرائیل، خودبرتربینی بنیاسرائیل، سبک زندگی، زندگی قوم بنیاسرائیل.
مقدمه
سبک زندگی، مفهومی است که برای نخستینبار در بستر علوم اجتماعی و روانشناسی پدیدار شد؛ اما بهتدریج جای خود را در دیگر علوم مانند پزشکی، مدیریت، و حتی مطالعات دینی باز کرد.[۱] به نظر برخی از دانشمندان غربی، این مفهوم با جامعۀ مدرن گره خورده و درواقع، گذاری از مفاهیم تمایزات فردی و طبقۀ اجتماعی است.[۲] بااینوجود به نظر میرسد، بنابر برخی تعاریف موجود از مفهوم سبک زندگی، میتوان اقوام و جوامع پیشین را نیز بر پایۀ آن مورد مطالعه قرارداد.
برخی اشارات قرآنکریم را میتوان در چارچوب تعاملها و تقابلهای فرهنگی با جاهلیت و یهود و نصاری مورد مطالعه قرارداد. ازاینرو به نظر میآید برخی از آیات قرآن دربارۀ اقوام گذشته بهویژه بنیاسرائیل را میتوان اشارتی به سبک زندگی ایشان دانست و از رهگذر این، هم سبک دینی آنها را ارزیابی کرد و هم به معرفی نقاط پیوند و گسست شیوۀ مورد رضای قرآن با سبک زندگی صحیح دینی رسید.
با توجه به آنچه گذشت، در این مقاله تلاش شده است، نگرشهای کلی حاکم بر زندگی بنیاسرائیل در قالب درخت ترسیمی آدلر برای سبک زندگی مورد بازخوانی قرارگیرد. بنابراین، مهمترین نگرشهای کلی حاکم بر زندگی بنیاسرائیل در شش حوزۀ: هستی، دیگران، خود، جنس مخالف، زندگی و مشکلات براساس گزارههای برخواسته از قرآن بررسی میشود.
مفهومشناسی
بنیاسرائیل: این واژه، ترکیبی دو کلمه است: «بنین» که هنگام اضافه، نون جمع مذکر سالم در آن میافتد،[۳] و «اسرائیل» که لقب حضرت یعقوب(ع) در تورات و قرآنکریم است.[۴] این ترکیب که از نظر لغوی بهمعنای فرزندان یعقوب(ع) است در اصطلاح، نام عمومی قوم یهود است.[۵]
به جهت بررسی دقیقتر هرکدام از ایندو واژه به تنهایی و درنهایت ترکیب «بنیاسرائیل» در فرهنگ قرآن، مورد بررسی قرار میگیرد.
بنین (بنون): این لغت، جمع سالم کلمۀ «ابن» بهمعنای فرزند انسان[۶] هرچیزی است که از چیز دیگر متولّد شود.[۷]
اسرائیل: این کلمه که اصالتاً عبری است،[۸] لقب یعقوب(فرزند اسحاق فرزند ابراهیم(ع)) است.[۹] در وجه تسمیۀ ایشان به این نام، وجوه مختلفی ازجمله اسرائیل بهمعنای عبداللّه(بنده خدا)،[۱۰] صفوهُاللّه(برگزیدۀ خدا)،[۱۱] امیر و پیشوای مجاهد در راه خدا یا جنگجوی لشکر خدا یا بهمعنی سرباز خدا،[۱۲] محارب با خدا یا کسی که بر خدا مظفّر گشته[۱۳] و سیرکننده در شب[۱۴] آمده است. البته سه وجه اخیر، غالباً از مآخذ غیراسلامی به منابع مسلمین نفوذ کرده است؛ امّا مفسران قرآن و علمای اسلام اکثراً دو وجه نخست را در تطبیق آن با یعقوب(ع) پذیرفتهاند.[۱۵]
گفتنی است واژۀ «اسرائیل» گاهی بر غیریعقوب(ع) نیز اطلاق شده است؛ از جمله: اسرائیل بهمعنای نسل اسرائیل، اسرائیل بهمعنای جمع مؤمنین حقیقی که اولاد روحانی او هستند و همچنین مملکت اسرائیل یا اسباط عشره به جهت تمییز از مملکت یهودا.[۱۶]
بنیاسرائیل در قرآن: اکثر مفسران معتقدند مقصود از بنیاسرائیل همان یهود است؛[۱۷] گرچه برخی، مسیحیان را نیز داخل در این مفهوم میدانند.[۱۸] بههرحال همسو با کاربرد تعبیر بنیاسرائیل در فرهنگ اسلامی، تعبیر یهود نیز برای اشاره به این قوم رایج است و خیلی اوقات به جای یکدیگر استفاده میشود.[۱۹] حاصل اینکه بنیاسرائیل از نظر لغوی همان نژاد یعقوب(ع)[۲۰] و در اصطلاح بر قوم یهود منطبق است.[۲۱]
اکثر آنچه از بنیاسرائیل در قرآن ذکر شده، ویژگی و صفات ناپسند است؛ هرچند قرآنکریم ساحت برخی افراد این قوم را از صفات ناپسند منزه داشته است؛ مانند کسانی که قارون را نهیازمنکر کردند[۲۲] و یا راسخین در علم از یهودیان، که به پیامبراسلام(ص) ایمان آوردند[۲۳] و نیز آن عده از ایشان که رعایت امانتداری(مادی و معنوی) میکردند و امانات را به اهل آن باز میگرداندند.[۲۴]
تعریف سبک زندگی
سبک زندگی، یکی از مفاهیمی است که در نیمۀ دوم قرن بیستم مورد توجه جدی و اقبال جامعهشناسان قرار گرفت و با طرح مباحث مربوط به مدرنیته، هویت، مصرف و انگیزههای مصرفکنندگان از سوی جامعهشناسان، بستر مناسبی جهت رشد مطالعات و تحقیقات تجربی در این زمینه فراهم شد. این گسترش با محوریت نظریات و آرای جامعهشناسانی؛ مانند ماکس وبر،[۲۵] گیدنز،[۲۶] وبلن،[۲۷] بوردیو،[۲۸] پیترسون[۲۹] و… انجام گرفت.[۳۰] البته به خوبی روشن نیست که زمان دقیق پیدایش این اصطلاح و واضع آن کیست؛ اما گفته میشود نخستینبار، ماکس وبر(جامعهشناس) در سال ۱۹۲۰م، این مفهوم را در بستر علوم اجتماعی تعریف کرد و پس از مدتی کوتاه، سبک زندگی توسط آلفرد آدلر(روانشناس اجتماعی)،[۳۱] در حوزۀ روانشناسی تعریف شد.[۳۲] این مفهوم پس از طرح در دهۀ ۲۰ قرن بیستم، پس از یک دورۀ افول، مجدداً از سال ۱۹۶۱ مورد اقبال اندیشمندان و بهویژه جامعهشناسان قرار گرفت.[۳۳]
در تعریفی کلی و ساده میتوان سبک زندگی را (شیوۀ زندگی) یا بهنحو دقیقتر، الگوها و شیوههای زندگی روزمره تعریف کرد.[۳۴] اما این تعاریف تنها ناظر به برداشتی لغوی از سبک زندگی است و میتوان گفت متأسفانه از مفهوم سبک زندگی تاکنون تعریف جامعی انجام نپذیرفته است. دانشمندان مختلف با توجه به حوزۀ کاری و رشتۀ خود آن را مورد تعریف قراردادهاند تا جایی که برخی از این تعاریف به شدت با هم متفاوت و گاهی در تعارضند.[۳۵] ما نیز در این مجال به دنبال ارایۀ تعاریف مختلف از این مفهوم نیستیم، لذا به وجه مشترک این تعاریف توجه میکنیم.
تقریباً در همۀ تعاریف، میتوان دو مفهوم وحدت و تمایز را مشاهده کرد. به این معنی که سبک زندگی، حاکی از مجموعۀ عناصری است که کموبیش بهطور نظاممند با هم ارتباط داشته و یک کل را پدید میآورند. همین اتحاد و نظاممندی، این کل را از کلهای دیگر متمایز میکند.[۳۶]
لذا شاید با اندکی اصلاح، تعریف سوبل[۳۷] را بتوان تعریفی جامع برای سبک زندگی دانست. از نظر وی سبک زندگی عبارت است از هر شیوۀ متمایز و بنابراین قابلتشخیصِ زیستن[۳۸] با توجه به این نکته که این شیوه میبایست میان تعداد کثیری از مردم عمومیت داشته باشد.
درخت، ریشهها و ساقه سبک زندگی(نگرشهای کلی حاکم بر زندگی):
درخت سبک زندگی، تصویری بسیارساده از نمودار رشد شخصیت آدلر است که توسط آنتونی بروک ترسیم و به دست هنری استین اصلاح شد.[۳۹] درواقع، آدلر و پیروان او سبک زندگی هرفرد از شکلگیری تا پیامدها و آثار آن را به یک درخت تشبیه کردهاند.[۴۰] این درخت ریشهها، ساقه و سرشاخههایی به شرح زیر دارد:
این درخت دارای پنجریشه است که بیانگر دوران سازندۀ کودکی و تأثیرهای آغازین هرکدام از آنها در انتخاب الگوی اولیۀ سبک زندگی است. این ریشهها عبارتند از: سلامتی و ظاهر فرد، وضعیت اقتصادی اجتماعی خانواده، نگرشهای والدین، شکل جمعی خانواده و نقش جنسیتی.
ساقۀ این درخت را میتوان مهمترین بخش مفهوم سبک زندگی دانست تا جایی که گفته شده سبک زندگی، ساقۀ این درخت است که عبارتست از: الگوهای نسبتاً ثابت فرد در تفکر، احساس و عمل.[۴۱] این ساقه در نگاه آدلریها به پنجبخش زیر تقسیم میشود: نحوۀ نگرش به خود، نحوۀ نگرش به مشکلات، نحوۀ نگرش به دیگران، نحول نگرش به جنس دیگر و نحوۀ نگرش به زندگی.[۴۲] البته برخی محققان که از زاویۀ مطالعات دینی به این درخت توجه کردهاند، و در صدر این نگرشهای کلی، نحوۀ نگرش به هستی را نیز به ساقۀ درخت سبک زندگی اضافه نمودهاند.[۴۳]
سبک زندگی بنیاسرائیل از زبان قرآن
همانطورکه گذشت، در این مقاله میخواهیم مفهوم سبک زندگی را که در دنیای امروز یکی از ابزارهای سنجش جامعه و فرد در بستر علوم مختلف است، بسط بدهیم و اثبات کنیم درصورتیکه گزارههایی صادقانه چون گزارههای قرآنکریم در اختیار پژوهشگران باشد میتوانند برای مطالعات مختلف اجتماعی، روانشناسی، پزشکی و دینی جوامع قدیم نیز از این ابزار بهره ببرند؛ بنابر این مفهوم سبک زندگی تنها در متن دنیای مدرن معنی نمییابد.
بههمین منظور در اثر حاضر، در پی آن هستیم تا نگرشهای کلی حاکم بر زندگی بنیاسرائیل را براساس اطلاعات قرآنی، تفسیری و روایی و بر پایه چارچوب ترسیمیِ آدلریها برای سبک زندگی، مورد مطالعه قراردهیم. چراکه بر اساس روایتی مستفیض[۴۴] از رسولاکرم(ص)، مسلمانان از تبعیت و تقلید از یهود و نصاری بهطور جد نهی شدهاند[۴۵] و تفسیر عصری این روایت را میتوان در قالب اشارات قرآن به سبک زندگی بنیاسرائیل پیگیری نمود. به این ترتیب که معتقد باشیم قرآن سبک زندگی اسلامی و سبک زندگی بنیاسرائیل را بهعنوان فرهنگی تأثیرگذار بر مسلمانان معرفی کرده است و آنچه پیامبراکرم(ص)، طبق روایت پیش گفته، از مسلمانان انتظار دارد این است که به جای تقلید از شیوۀ یهود و نصاری در زندگی، سبک خود را در زندگی داشته باشند.
-
نگرش بنیاسرائیل به هستی براساس گزارش قرآن
نگرشهای کلی، چنان که آدلریها نیز بر آن تاکید دارند، در تمام رفتارهای زندگی روزمره انسان همچون نخی میان مهرهها حضور جدی دارند. البته چناچه گذشت، ساقۀ درخت سبک زندگی آدلری، فاقد نحوۀ نگرش به هستی است؛ اما وقتی از زاویۀ مطالعات دینی به درخت سبک زندگی بنگریم، ناگزیر نحوۀ نگرش به هستی باید مورد بررسی قرارگیرد. نگرش به هستی از دریچۀ ایمان به غیب، پیوستگی دنیا و آخرت، طبیعت، زمین و توحید خالق مورد بررسی قرارگرفته است.[۴۶] ما نیز در این پژوهش به جهت جلوگیری از اطالۀ کلام تنها نوع نگرش بنیاسرائیل به امور غیبی را بررسی کردهایم.
مفهوم غیب در قرآن، مقابل شهادت یا حضور است[۴۷] و براساس روایات تفسیری شامل اموری چون: توحید خدا، نبوت انبیا، رجعت، برانگیختهشدن، بهشت و دوزخ، و حتی قیام قائم و…[۴۸] میشود. بنابر گزارش قرآن، بنیاسرائیل نسبت به غیب عالم ایمان صحیحی نداشتند. ایشان صاحب تفکری مادی بودند و میخواستند همۀ پدیدههای هستی و حتی خدا، را در این قالب ارزیابی نمایند. برای شناخت نگرش مادی ایشان میتوان به بیان علامه طباطبائی; ذیل آیۀ ۱۳۸ سورۀ اعراف اشاره نمود که میگوید:
«إنَّ بَنیإسرائیلَ کما یُستفادُ مِن قصصِهم کانوا قوماً مادیین حسّیین یجرون فی حیاتهم علی أصاله الحسِّ ولا یعتنون بما وراءِ الحس إلا اعتناءً تشریفیاً من غیر أصاله ولا حقیقه، … .»[۴۹]
البته بنیاسرائیل در عرصههای مختلف، اعتقاد نداشتنِ واقعی خود به خدا و تسلیمنبودن در برابر اوامر الهی را نشان دادهاند؛ ازجمله: سرپیچی از فرمان الهی مبنی بر جهاد،[۵۰] سرپیچی از فرمان الهی در ذبح بقره،[۵۱] گوسالهپرستی در غیاب حضرت موسی(ع)،[۵۲] قراردادن فرزند برای خداوند،[۵۳] اعتقاد به ناتوانی خداوندسبحان،[۵۴] نسبتدادن فقر به خداوندِ غنی،[۵۵] و برخی نسبتهای ناروای دیگر.
این قوم به دیگر پدیدههای متصل به خداوندمتعال؛ ازجمله، کتب، انبیاء و فرشتگان الهی نیز نگرشی توحیدی نداشتند؛ بهطوریکه براساس برخی از شأن نزولهای مذکور برای آیۀ ۹۱ از سورۀ انعام، ایشان اصلاً قائل به حدوث وحی الهی بر بشر نبودند.[۵۶] یا اینکه بنابر گزارش قرآنکریم، آنها انبیای الهی را تکذیب[۵۷] و به ساحت قدس ایشان اهانت میکردند[۵۸] و در سرپیچی از فرامین فرستادگان خدا، ید طولایی داشتند.[۵۹] همچنین ایشان در اعتقاد به فرشتگان الهی به صورت گزینشی عمل میکردند؛ چنانکه طبری ذیل آیۀ ۹۷ بقره مینویسد:
«أجمع أهلُ العلم بالتأویل جمیعاً علی أنَّ هذه الآیه نزلت جواباً للیهود من بنیإسرائیل، إذ زعموا أنَّ جبریل عدو لهم، و أنَّ میکائیل ولی لهم.»[۶۰]
از ابنعباس نیز دربارۀ شأن نزول آیۀ یادشده، روایت شده که روزی ابنصوریا[۶۱] با عدهای از یهودیان فدک برای طرح سؤالاتی نزد پیامبر(ص)آمدند و سؤالاتی ازجمله کیفیّت خواب آن حضرت، وصف پروردگار و… پرسیدند. حضرت همۀ پرسشها را پاسخ گفتند و آنان حضرت را تصدیق نمودند تا اینکه گفتند: یک مطلب دیگر باقی است. اگر به آن پاسخ مناسب بدهی به تو ایمان میآوریم و آنگاه پرسیدند: نام فرشتۀ وحی تو چیست؟ حضرت فرمودند: جبرئیل. آنان گفتند: اگر میکائیل بود به تو ایمان میآوردیم؛ چراکه جبرئیل دشمن ما است و سختی و جنگ برایمان نازل میکند؛ اما میکائیل گشایش و آسانی برایمان میفرستد.[۶۲]
-
نگرش بنیاسرائیل به دیگران براساس گزارش قرآن
نگرش بنیاسرائیل به دیگران تا حدود زیادی در چارچوب نحوۀ نگرش ایشان به خودشان قابل تحلیل است. آنها به نوعی برتری بر دیگران باور داشتند و تعاملشان با دیگران از راه تحقیر، سلطه و خیانت برقرار بود. به عنوان مثال میتوان به مرزبندی بین خودشان و دیگران و نگاه تبعیضآمیزشان در اجرای احکام اشاره کرد که دیگران را «اُمّی» میخواندند و معتقد بودنند ایشان حقی بر گردنشان ندارند که یهودیان ملزم به ایفای آن باشند.[۶۳]
علامه طباطبائی; ذیل همین آیه مینویسد:
«آری یهودیان اینطور معتقد بودند ـهمچنانکه امروز هم عقیده دارندـ که تافتهای جدابافتهاند و در درگاه خدایتعالی احترام و کرامتی خاصّ به خود دارند و آن این است که خدایسبحان نبوّت و کتاب و حکومت را به ایشان اختصاص داده و هیچ قومی دیگر نمیتوانند دارای چنین امتیازاتی بشوند. پس سیادت و تقدّم بر دیگران هم خاصّ ایشان است و از این اعتقاد باطل، نتیجهها و بر این پایۀ سست، دیوارها چیدند و مثلاً غیراسرائیلی را محکوم کردند به اینکه باید حقوقی را که خدا فقط برای آنان تشریع کرده رعایت کنند؛ ایشان ربا بخورند و دیگران ربا بدهند و کمترین اعتراض هم نکنند… برای اسرائیلی تنها خوردن مال اسرائیلی دیگر حرام است؛ اما مال غیراسرائیلی و حقوقش بر اسرائیلی مباح است.»[۶۴]
با توجه به کلام علامه به نظر میرسد، همین انگارههای باطل و برتریجوییهای بیاساس بود که بنیاسرائیل را برای رباخواری و خوردن مال مردم تشجیع میکرد و با اینکه از این امور نهی شده بودند باز، اعتنایی به دستورات دینیشان نداشتند.[۶۵]
-
نگرش بنیاسرائیل به خود، براساس گزارش قرآن
سخن دربارۀ نحوۀ نگرش به خود، نسبت به بنیاسرائیل، ناظر به خود نوعی آنهاست که جنبۀ مشترک میان آن قوم است، نه ویژگیها و تمایزات فردی آنها. قرآنکریم، این قوم را انسانهایی خودشیفته، نژادپرست، راحتطلب، بهانهجو، عهدشکن و بهشدت چسبیده به حیات مادی و… معرفی میکند.
خودشیفتگی ایشان را میتوان از موضعگیری قرآن در برابر خودستاییهای بیمنطقشان در آیۀ ۴۹ سورۀ نساء دید. نژادپرستی ایشان را نیز میتوان در ادعاهایشان در مورد چیزهایی که حتی آنها را قبول ندارند همچون: ما دوستان و فرزندان خدا هستیم،[۶۶] بهشت از آن ما است،[۶۷] هدایت فقط از آن ما است،[۶۸] ابراهیم از آن ما است،[۶۹] ما از آتش جهنم مصون هستیم[۷۰] و پاسخ قرآن به این ادعاها پیگیری نمود.
در خصوص راحتطلبی آنها نیز میتوان به آیۀ «قَالُواْ یَمُوسی إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا أَبَدًا مَّا دَامُواْ فِیهَا فَاذْهَبْ أَنتَ وَ رَبُّکَ فَقَتِلَا إِنَّاهاهُنَا قَاعِدُون»[۷۱] اشاره کرد که در این آیه، بنیاسرائیل با گستاخی به موسی(ع) میگویند: تا آنها در این سرزمیناند ما هرگز وارد آن نخواهیم شد، تو و پروردگارت که به تو وعدۀ پیروزی داده است بروید و با عمالقه بجنگید هنگامی که پیروز شدید ما را خبر کنید و ما در اینجا نشستهایم.[۷۲] یکی از مفسران ذیل این آیه مینویسد:
«بنیاسرائیل نمونهای از بیادبی، بهانهجوئی، ضعف و رفاهطلبی بودند: «یا مُوسی إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً … .» در کلمۀ «لن نَدخُلَها» جسارت آنان درمقابل فرمان خدا آشکار است. در کلمۀ «ابداً» اصرار بر جسارت دیده میشود؛ در کلمۀ «فَاذهَب» توهین به حضرت موسی(ع) مشاهده میشود؛ در کلمۀ «ربُّکَ» توهین به ذات پروردگار وجود دارد و نشانگر ضعف ایمان آنان است و «قاعدون» رفاهطلبی آنان و نه عزّتجوییشان را میرساند.»[۷۳]
در خصوص بهانهجویی بنیاسرائیل نیز میتوان به آیات ۵۰ و ۶۷ تا ۷۱ از سورۀ بقره، همچنین آیۀ ۱۵۳ از سورۀ نساء مراجعه کرد. عهدشکنی ایشان نیز در آیات ۱۸۷ از سورۀ آلعمران، ۱۶۳ تا ۱۶۶ و ۱۶۹ از سورۀ اعراف به تصویر کشیده شده است. دنیاطلبی این قوم نیز به انحای مختلف در قرآن بیان شده؛ اما صریحترین آن، آیۀ زیر است:
«وَ لَتَجِدَنهَّمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلی حَیَوهٍ وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُواْ یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَهٍ وَ مَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَن یُعَمَّرَ وَ اللَّهُ بَصِیرُ بِمَا یَعْمَلُون»؛[۷۴] «و آنان را مسلماً آزمندترین مردم به زندگی، و [حتی حریصتر] از کسانی که شرک میورزند خواهی یافت. هریک از ایشان آرزو دارد که کاش هزارسال عمر کند با آنکه اگر چنین عمری هم به او داده شود، وی را از عذاب دور نتواند داشت. و خدا بر آنچه میکنند بیناست.»
یکی از مفسران قرآن، کلیدیترین دلیل مخالفت ایشان با دستورات پیامبراسلام(ص) و حتی اوامر موجود در تورات و پیامبرکشیهایِ بنیاسرائیل را همین چسبندگی به منافع مادی میداند.[۷۵]
-
نگرش بنیاسرائیل به زن، براساس گزارش قرآن
قرآنکریم در خصوص نگرش بنیاسرائیل به زن، اشارۀ صریحی ندارد؛ اما برخی مفسران ذیل ۲۲۲ از سورۀ بقره که از نحوۀ رابطۀ با زنان در هنگام عادت ماهیانه سخن به میان آورده است، این آیه را ناظر بر رفتار یهود و نصاری با زنان در این ایام میدانند و علت پرسش مسلمانان از پیامبراسلام(ص) درخصوص نحوۀ ارتباط با همسرانشان را روش افراطی و تفریطیِ یهود درخصوص ارتباط با زنان در ایام عادت ماهیانه معرفی کردهاند.[۷۶]
پارهای از دیدگاه ایشان نسبت به زندگی را میتوان در نحوۀ نگرش بنیاسرائیل به هستی، خود و دیگران دنبال کرد. اما اساسیترین نگرش ایشان به زندگی را میتوان همان دلبستگی عمیق به دنیا و فرار از مرگ دانست که حقیقتی انکارناشدنی است. با رجوع به متن و تفسیر آیات ۹۶ بقره و آیات ۶تا۸ سورۀ جمعه میتوان به این نتیجه دست یافت.
-
نگرش بنیاسرائیل به مشکلات، براساس گزارش قرآن
چناچه گذشت، بنیاسرائیل رفاهطلب بودند و اصلاً نمیخواستند خود را به دامن مشکلات بیندازند. به همین جهت در بسیاری از ابتلائات الهی، سربلند خارج نشدند. بهانهجوییهای ایشان در جریان ورود به بیتالمقدس که آیۀ ۲۴ از سورۀ مائده در پی بیان آن است و روایات تفسیری که ذیل آیۀ ۵۰ از سورۀ بقره، جریان بهانهجوییهایِ ایشان در گذر از بحر را به تصویر میکشد،[۷۷] میتواند نحوه نگرش ایشان به مشکلات را به ما نشان دهد.
نتیجهگیری
- دایرۀ تحقیق در سبک زندگی را میتوان از متن جوامع مدرن به جوامع سنتی نیز کشاند و براساس گزارههای مطابق با واقعیت، روح حاکم بر فضای زندگی اقوام گذشته را در بستر علوم مختلف بررسی نمود.
براساس الگوی ترسیمی آدلر و پیروان او از درخت سبک زندگی، با افزودن یک آیتم، مهمترین نگرشهای کلی حاکم بر زندگی بنیاسرائیل در شش حوزۀ: هستی، دیگران، خود، جنس مخالف، زندگی و مشکلات براساس گزارههای برخواسته از قرآن به ترتیب عبارتند از:
الف) هستی: عدم ایمان بنیاسرائیل به غیب عالم و عالم غیب؛
ب) دیگران: تحقیر، سلطهگری و خیانت به دیگران غیر همکیش؛
پ) خود: خودشیفتگی، نژادپرستی، رفاهطلبی، بهانهجویی، عهدشکنی و دلبستگی افراطی به دنیا؛
ت) جنس مخالف: تحقیر و استفادۀ ابزاری از جنس مخالف(زن)؛
ث) زندگی: دلبستگی شدید به دنیا و فرار از حقیقت انکارناشدنیِ مرگ؛
ج) مشکلات: فرار از مشکلات و پرهیز از مواجهه با آن.
- سبک زندگی بنیاسرائیل درمقابلِ سبک زندگی قرآن است و بنابر برخی روایات به نظر میرسد، پیامبراکرم(ص)، بر آن بودند تا مسلمانان را از گرفتاری به سبک زندگی بنیاسرائیل برحذر دارند.
منابع
قرآنکریم.
- اباذری، یوسف، چاوشیان، حسن، “از طبقه اجتماعی تا سبک زندگی؛ رویکردهای نوین در تحلیل جامعه شناختی هویت اجتماعی”، نامه علوم اجتماعی، ش۲۰، پائیز و زمستان۱۳۸۱، ۲۷-۳٫
- ابنعقیل، بهاءالدین عبداللّه، شرح ابن عقیل، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ نهم، ۱۳۸۴٫
- ابنفارس، ابوالحسین احمدبن فارسبن زکریا، ترتیب مقاییسُاللغه، ترتیب و تنقیح علی عسکری و حیدر مسجدی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۷ش.
- ابنکثیردمشقی، اسماعیلبن عمرو، تفسیرالقرآن العظیم، تحقیق محمدحسین شمسالدین، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
- ازکیا، مصطفی، حسینیرودبارکی، سکینه، “تغییرات نسلی سبک زندگی در جامعه روستایی”، فصلنامه علمیپژوهشی رفاه اجتماعی، سال دهم، ش۳۷، ۲۶۴-۲۴۱٫
- بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیرالقرآن، تهران، بنیاد بعثت، ۱۴۱۶ق.
- البستانی، بطرس، دائرهُالمعارف، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
- جوادیآملی، عبداللّه، تسنیم: تفسیر قرآنکریم، قم، مرکز نشر اسراء، چششم، اسفند ۱۳۸۶ش.
- حسینیدشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف (دائرهُالمعارف جامع اسلامی)، تهران، مؤسسه فرهنگی آرایه، چسوم، ۱۳۷۹ش.
- خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامۀ قرآن و قرآنپژوهی، تهران، انتشارات دوستان و ناهید، ۱۳۷۷ش.
- خزائلی، خزائلی تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۰ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، چدوم، تهران، مؤسّسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چششم، ۱۳۷۷ش.
- ربانی، محمدحسن، دانش درایه الحدیث همراه با نمونههای حدیثی و فقهی، مشهد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ۱۳۸۰ش.
- زحیلی، وهبهبن مصطفی، التفسیرالمنیر فی العقیده والشریعه والمنهج، دمشق، بیروت، دارُالفکر المعاصر، چدوم، ۱۴۱۸ق.
- صادقیتهرانی، محمد، البلاغ فی تفسیرالقرآن بالقرآن، قم، مؤلف، ۱۴۱۹ق.
- طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعۀ مدرسین قم، چپنجم، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، ابوعلی الفضلبن حسن، مجمعُالبیان فی تفسیرالقرآن، تهران، انتشارات ناصرخسرو، چسوم، ۱۳۷۲ش.
- طبری، ابوجعفر محمدبن جریر، جامعُالبیان فی تفسیرالقرآن، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۲ق.
- طریحی، فخرالدین، مجمعُالبحرین، تحقیق: سید احمد حسینی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چدوم، ۱۳۶۷ش.
- طوسی، ابوجعفر محمدبن حسن، التبیان فی تفسیرالقرآن، تحقیق احمد قیصر عاملی، بیروت، دار احیاء التّراث العربی، بیتا.
- فیضُالاسلام، سید علینقی، ترجمه و تفسیر قرآن عظیم، تهران، انتشارات فقیه، ۱۳۷۸ش.
- فیضکاشانی، ملامحسن، تفسیر الصّافی، تحقیق حسین اعلمی، تهران، انتشارات الصّدر، چدوم، ۱۴۱۵ق.
- قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهائی از قرآن، چیازدهم، ۱۳۸۳ش.
- قرطبی، محمدبن احمد، الجامع لأحکام القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۶۴ش.
- قمی، علیبن ابراهیم، تفسیر قمی، تحقیق سید طیب موسویجزائری، قم، دارُالکتاب، چچهارم، ۱۳۶۷ش.
- کاویانی، محمد، سبک زندگی اسلامی و ابزار سنجش آن، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چدوم، ۱۳۹۲ش.
- مجدی، علیاکبر، صدر نبوی، رامپور، بهروان، حسین، هوشمند، محمود، “سبک زندگی جوانان ساکن مشهد و رابطۀ آن با سرمایۀ فرهنگی و اقتصادی والدین”، مجله علوم اجتماعی دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، سال هفتم، ش۲، ۱۳۸۹، ۱۶۱-۱۳۱٫
- مجلسی، محمدباقر، بحارُالانوار الجامعه لدّرر اخبار الائمه الاطهار(ع)، بیروت، مؤسّسه الوفاء، ۱۴۰۴ق.
- محقّق، محمدباقر، دائره الفرائد در فرهنگ قرآن، تهران، انتشارات بعثت، چدوم، ۱۳۶۴ش.
- مستر هاکس، قاموس کتاب مقدس، تهران، انتشارات اساطیر، چدوم، ۱۳۷۷ش.
- مصطفوی، حسن، التّحقیق فی کلمات القرآنالکریم، تهران، مرکز الکتاب للترجمه والنشر، ۱۴۰۲ق.
- مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، تهران، دارُالکتب الاسلامیّه، ۱۴۲۴ق.
- مکارمشیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.
- موسویبجنوردی، کاظم، دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۶۷ش.
- مهدویکنی، محمدسعید، “مفهوم سبک زندگی و گستره آن در علوم اجتماعی”، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، سال اول، ش۱، پائیز ۱۳۸۶، ۲۳۰-۱۹۹٫
- Lalonde A, The style of life tree: 2003, Alfred Adler Institutes of SanFrancisco & NorthewesternWashington, Available at: http://WWW.Adlerian.us/ Htm.
- Sobel Michael A(1981), Lifestyle and Social Structure: Concepts,Definition,Analysis, New York, Academic press, 1981.
- Thyra C Uth(1996), Definition of Lifestyle and its Application to Travel Behavior, Paper Prepared for Trafikdage på AUC August19-20, 1996, Aalborg, Denmark.
——————————————
پانوشت:
[۱]. محمد کاویانی، سبک زندگی اسلامی و ابزار سنجش آن، ، ۱٫
[۲]. یوسف اباذری، حسن چاوشیان، “از طبقه اجتماعی تا سبک زندگی؛ رویکردهای نوین در تحلیل جامعهشناختی هویت اجتماعی”، نامه علوم اجتماعی، ش۲۰، پائیز و زمستان ۱۳۸۱، ص۳-۲۷٫
[۳]. ابنعقیل، بهاءالدین عبداللّه، شرح ابنعقیل، ج۲، ص۴۳٫
[۴]. بهاءالدین خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ج۱، ص۲۱۳٫
[۵]. علیاکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، ج۴، ص۵۰۴۷٫
[۶]. فخرالدین طریحی، مجمعُالبحرین، ص۲۵۲٫
[۷]. ابوالحسین احمدبن فارسبن زکریا، ترتیب مقاییسُاللغه، ترتیب و تنقیح علی عسکری و حیدر مسجدی، ص۱۱۹٫
[۸]. محمد خزائلی، اعلام القرآن، ص۱۲۰٫
[۹]. خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ج۱، ص۲۱۳٫
[۱۰]. حسن مصطفوی، التّحقیق فی کلمات القرآنالکریم، ج۱، ص۸۴٫
[۱۱]. محمدباقر محقق، دائرهُالفرائد در فرهنگ قرآن، ج۱، ص۴۱۶٫
[۱۲]. بطرس البستانی، دائرهُالمعارف، ج۲، ص۱۱۲-۱۱۳٫
[۱۳]. مستر هاکس، قاموس کتاب مقدس، ص۵۳٫
[۱۴]. محمد خزائلی، اعلام القرآن، ص۱۳۰٫
[۱۵]. ابوعلی الفضلبن حسن طبرسی، مجمعُالبیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۲۰۶؛ ابوجعفر محمدبن جریر طبری، جامعُالبیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۱۹۷٫
[۱۶]. علیاکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، ج۲، ص۲۲۶۴٫
[۱۷]. ابوجعفر محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، تحقیق احمد قیصر عاملی، ج۱ ص۱۸۱٫
[۱۸]. عبداللّه جوادیآملی، تسنیم: تفسیر قرآنکریم، ج۴، ص۲۵۰٫
[۱۹]. کاظم موسویبجنوردی، دایرهُالمعارف بزرگ اسلامی، ج۱۲، ص۶۲۹٫
[۲۰]. سید مصطفی حسینیدشتی، معارف و معاریف (دائرهُالمعارف جامع اسلامی)، ج۳، ص۲۵۳٫
[۲۱]. علیاکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، ج۴، ص۵۰۴۷٫
[۲۲]. ناصر مکارمشیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۱۵۸-۱۵۹٫
[۲۳]. ابنکثیردمشقی، تفسیرالقرآن العظیم، تحقیق محمدحسین شمسالدین، ج۲، ص۴۱۶؛ وهبهبن مصطفی الزحیلی، التفسیر المنیر فی العقیده والشریعه والمنهج، ج۶، ص۲۸٫
[۲۴]. محمد صادقیتهرانی، البلاغ فی تفسیرالقرآن بالقرآن، ج۱، ص۵۹٫
[۲۵]. Weber.
[۲۶]. Giddings.
[۲۷]. Veblen.
[۲۸]. Bourdieu.
[۲۹]. Peaterson.
[۳۰] . علیاکبر مجدی ودیگران، “سبک زندگی جوانان ساکن مشهد و رابطه آن با سرمایه فرهنگی و اقتصادی والدین”، مجله علوم اجتماعی دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، ش۲، ۱۳۸۹، ص۱۳۱-۱۳۲٫
[۳۱].Addler.
[۳۲]. Thyra C Uth: 1996, p. 48.
[۳۳] . علیاکبر مجدی ودیگران، “سبک زندگی جوانان ساکن مشهد و رابطه آن با سرمایه فرهنگی و اقتصادی والدین”، مجله علوم اجتماعی دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، ش۲، ۱۳۸۹، ص۱۳۲٫
[۳۴] . مصطفی ازکیا و سکینه حسینیرودبارکی، “تغییرات نسلی سبک زندگی در جامعه روستایی”، فصلنامه علمیپژوهشی رفاه اجتماعی، ش۳۷، ص۲۴۶٫
[۳۵] . محمدسعید مهدویکنی، “مفهوم سبک زندگی و گستره آن در علوم اجتماعی”، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، ش۱، ۱۳۸۶، ص۱۹۹٫
[۳۶]. محمد کاویانی، سبک زندگی اسلامی و ابزار سنجش آن، ص۳۵٫
[۳۷]. Sobel.
[۳۸]. Sobel M A: 1981, p.27-28.
[۳۹].Lalonde A: 2003.
[۴۰]. محمد کاویانی، سبک زندگی اسلامی و ابزار سنجش آن، ص۸۶٫
[۴۱]. همان، ص۹۲٫
[۶].Lalonde A: 2003.
[۴۳]. محمد کاویانی، سبک زندگی اسلامی و ابزار سنجش آن، ص۱۵۱٫
[۴۴]. روایتی که از خبر واحد فراتر باشد و به حد تواتر نرسد؛ مستفیض نامیده میشود. محمدحسن ربانیبیرجندی، ص۸۷٫
[۴۵]. علیبن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، تحقیق سید طیب موسویجزائری،ج۲، ص۴۱۳؛ محمدباقر مجلسی، بحارُالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج۳۰، ص۳۱/۲۸٫
[۴۶]. محمد کاویانی، سبک زندگی اسلامی و ابزار سنجش آن، ص۱۵۱-۱۶۴٫
[۴۷]. حسن مصطفوی، التّحقیق فی کلمات القرآنالکریم، ج۷، ص۲۸۹٫
[۴۸]. ملامحسن فیضکاشانی، تفسیر الصّافی، تحقیق حسین اعلمی، ج۱، ص۹۲٫
[۴۹]. سید محمدحسین طباطبائی، المیزان، ج۸، ص۲۳۴٫
[۵۰]. مائده/۲۴٫
[۵۱]. بقره/۶۷-۷۱٫
[۵۲]. بقره/۵۱و۹۲؛ اعراف/۱۴۸-۱۴۹؛ طه/۸۵-۸۶٫
[۵۳]. توبه/۳۰٫
[۵۴]. مائده/۶۴٫
[۵۵]. آلعمران/۱۸۱٫
[۵۶]. ابوعلی الفضلبن حسن طبرسی، مجمعُالبیان فی تفسیرالقرآن، ج۴، ص۵۱۵٫
[۵۷]. بقره/۴۱ و ۸۷؛ مائده/۱۱۰؛ شعراء/ ۱۹۹٫
[۵۸]. بقره/۶۷-۷۱؛ مائده/۲۴٫
[۵۹]. بقره/۲۴۶-۲۴۸٫
[۶۰]. ابوجعفر محمدبن جریر طبری، جامعُالبیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۳۴۲٫
.[۶۱] بزرگ یهودیان در زمان رسولالله.
[۶۲]. ابوعلی الفضلبن حسن طبرسی، مجمعُالبیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۳۲۵٫
[۶۳]. آلعمران/۷۵؛ فیضُالاسلام: ۱۳۷۸، ۱/۱۲۰٫
[۶۴]. سید محمدحسین طباطبائی، المیزان، ج۳، ص۲۶۲٫
[۶۵]. نساء/۱۶۱؛ توبه/۳۴٫
[۶۶]. مائده/۱۸٫
[۶۷]. بقره/۱۱۱٫
[۶۸]. بقره/۱۳۵٫
[۶۹]. بقره/۱۴۰٫
[۷۰]. بقره/۸۰٫
[۷۱]. مائده/۲۴٫
[۷۲]. ناصر مکارمشیرازی، تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۴۲٫
[۷۳]. محسن قرائتی، تفسیر نور، ج۳، ص۶۲-۶۳٫
[۷۴]. بقره/۹۶٫
[۷۵]. «و نحن لا نشک أبدا بأن مسأله تکذیب الیهود لمحمدص لیست مسأله ایمانهم بخصوص ما ینزل علیهم من الوحی تعصبا لجنسیتهم، کلا، وألف کلا.. إن الدافع الوحید للتکذیب هو مصالحهم الشخصیه، ومنافعهم المادیه، انهم یعیشون علی الغش والربا والدعاره، و محمدص یحرم ذلک، فکیف یؤمنون به؟ والدلیل انهم کفروا بتوراتهم، وقتلوا أنبیاءهم، ولا سبب الا حرصهم علی المنفعه الذاتیه، وکل من حرص علی منفعته لا یجدی معه جدال بالحسنی، و فی قوله تعالی: (وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلی حَیاهٍ) اشعار بهذه الحقیقه. وما عدا هذه الآیه الکریمه من المحاجه انما جرت معهم مجری النقاش، والإلزام بالحجه، تماما کما تقول: لو سلمنا جدلا.» محمدجواد مغنیه، تفسیر الکاشف، ج۱، ص۱۵۶٫
[۷۶]. قرطبی در اینباره مینویسد: «قولهتعالی: (وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ) ذکر الطبری عن السدی أن السائل ثابتبن الدحداح… و سبب السؤال فیما قال قتاده وغیره: أن العرب فی المدینه و ما والاها کانوا قد استنوا بسنه بنیإسرائیل فی تجنب مؤاکله الحائض و مساکنتها، فنزلت هذه الآیه. و قال مجاهد: کانوا یتجنبون النساء فی الحیض، ویأتونهن فی أدبارهن مده زمن الحیض، فنزلت. و فی صحیح مسلم عن أنس: أن الیهود کانوا إذا حاضت المرأه فیهم لم یؤاکلوها ولم یجامعوهن فی البیوت، فسأل أصحاب النبی۶ النبی۶، فأنزل اللهتعالی: «وَیَسْئَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذی فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ» إلی آخر الآیه، فقال رسولالله۶: «اصنعوا کل شی إلا النکاح» فبلغ ذلک الیهود، فقالوا: ما یرید هذا الرجل أن یدع من أمرنا شیئا إلا خالفنا فیه، فجاء أسیدبن حضیر و عبادبن بشر فقالا: یا رسولالله، إن الیهود تقول کذا و کذا، أفلا نجامعهن؟ فتغیر وجه رسولالله۶، حتی ظننا أن قدوجد علیهما، فخرجا فاستقبلهما هدیه من لبن إلی رسولالله۶، فأرسل فی آثارهما فسقاهما، فعرفا أن لم یجد علیهما. قال علماؤنا: کانت الیهود والمجوس تجتنب الحائض، و کانت النصاری یجامعون الحیض، فأمر الله بالقصد بین هذین» محمدبن احمد قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۳، ص۸۱٫
[۷۷]. سید هاشم بحرانی، البرهان، ج۱، ص۲۱۴-۲۱۵٫