کارنامه درخشان پیشینیان در دانش اندوزی و غوطهوری در چشمه زلال معرفت این پرسش را تداعی میکند که راز و رمز این فرهیختگیِ آمیخته با بزرگی چیست؟ نیک میدانیم که این توفیقمندی، در روزگارانی محقق شده که حتی تصور هیچ یک از ابزارهای سرعتبخش کنونی ـ در عرصه دانشورزی ـ در ذهن جای نداشته است. اگرچه پهنه و گستره دانش آن زمان نیز هرگز با آنچه امروز شاهدیم قابل قیاس نبوده است. شاید آگاهی از شیوه درسآموزی آنان بتواند پاسخی بر این پرسش بیابد. بر ما پوشیده نیست که دانشوران آن روزگار هیچگاه دانش را حصاری سست و بیروح و تاری تنیده بر برودنِ خویش نیافته بلکه مشام جان را چشتهخورِ گواراییِ شرابِ طهورِ علم و معرفت کرده بودند. بنای وجودشان را پیچک سبز دانش و ادب چنان دربر میگرفت که همه، حیات بودند و جوشش و طراوت. دل و جانشان اینگونه رهین دانایی بود و چنین تعلّقی ارمغانآور زیباییِ “رهایی از خود” بود؛ به راستی این خواب خوش مستی را کی بیداری باشد؟! اینگونه نزدِ عشق باختن، آیا جز ریشه در عزم و ارادهای استوار و تلاش و کوششی ناتمام است؟ روزگار کجا فرصت داده است تا نازپروردگان، ره به مقصود برند؟ اشاره به اهم آنچه اسباب توفیق در کسب دانشی پایدار و ژرف را فراهم میآورد راهگشای ما در راه پرپیچ و خم دانشآموزی خواهد بود.
پیشینیان بزرگ ما قبل از حضور در محضر استاد پیش مطالعه میکردند، پس از آن طهارت جسم و دل را به هم آمیخته با ذهنی سرشار از سؤالات گونهگون در پیشگاه استاد زانوی ادب میزدند و چشم و گوش سراپا به زبان و گفته استاد داشتند تا جان و دل خسته خود را به آب حیاتبخش علم صفا و جلا بخشند. پس از درس بیدرنگ مطالعه درس همان روز را از سر میگرفتند و در پایان روز با همدرسان به مباحثه، نقد و بررسی و تجزیه و تحلیل آن میپرداختند و اشکالات درس، روز بعد به استاد ارائه میشد تا به دست توانایش گرهگشایی کند. بدین روی گاه یکدرس را چند بار از اساتید گوناگون اخذ میکردند تا گوشه گوشه و کنج کنج آن را به جان و دل هضم کنند. گذشته از این از پسِ اتمام هر کتاب به تدریس آن همت میگماشتند. چرا که اعتقادشان بر این بود که تدریس آخرین پله از نردبان آموزش است.
بدینسان به عشق علمآموزی از تمام آنات و لحظات عمر نهایت استفاده را مینمودند و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نمیکردند. ثمره این زحمات طاقتفرسا کتابهای دقیق و جامعی است که در فنون و علوم مختلف به رشته تحقیق درآمده است و هرکدام به سان دائرهالمعارفی است که خواننده را به دریای اعجاب و شگفتی میافکند. آری اینچنین تلاش کردند و ثمرش را بازیافتند و اکنون بر ماست که مانند سلف صالح خود بپاخیزیم و با تمام توان خود در راه علمآموزی و تعلیم و تعلّم گام برداریم تا شاهد مقصود رادر آغوش کشیده همچون گذشتگان خویش آثار پربرکتی فراروی علاقمندان نهیم و آنگاه مصداق حدیث شریف پیامبر باشیم که فرمود: “مَن عِلم الله و علّم لله و عِمل لله دُعی فی ملکوت السموات عظیما” و چراغی درخشان بر سر راه آیندگان برفروزیم.